موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
در نخستین روز از اردوی دوم بانوان دورۀ هفتم آفتابگردان چه گذشت؟

شهرستان ادب، فرصتی برای تحقق اهداف شاعران

20 بهمن 1397 15:24 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 4 رای
شهرستان ادب، فرصتی برای تحقق اهداف شاعران

شهرستان ادب: اردوی دوم بانوان دورۀ هفتم آفتاب‌گردان‌ها، پنجشنبه‌شب در شهر تنکابن آغاز شد.

محمدرضا وحیدزاده، کارشناس دفتر شعر موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب، ضمن خوشامدگویی به آفتابگردان‌ها، پیرامون محاسن برگزاری اردو در مناطق دورتر از تهران گفت و این فرصت را مغتنم شمرد.

در ادامه میلاد عرفان‌پور از حسن انتخاب عنوان آفتابگردان‌ها یاد کرد و از تمامی مدعوین خواست تا از تمام توان خود برای رسیدن به بلندترین قله‌های شعر و ادبیات استفاده کنند و افزود: «باید به توان بینهایتِ خویش اتکا کنید. چراکه نقش شهرستان ادب تنها کمک به شاعران جوان کشور برای رسیدن به اهدافشان است.» وی در ادامه خاطر نشان کرد: «تمامی اساتید در شهرستان ادب در تلاشند تا اردوهای آفتابگردان‌ها را در مقایسه با اردوهای آموزشی مشابه به صورت کامل‌تر و همه‌جانبه‌تر برگزار کنند تا شاعران جوان کشور راحت‌تر به مسیر درست برسند.»

در ادامه علی‌محمد مودب، مدیرعامل موسسه شهرستان ادب، بعد از قرائت سوره کوثر، ضمن تسلیت ایام فاطمیه پیرامون فرصت اندکی که در مدت زندگی وجود دارد صحبت کرد و آدمی را به مهمانی تشبیه کرد که همواره مسافر است و گفت: «کار شاعران این است که از این سفر و مهمانی یادگاری برای دیگران باقی بگذارند تا چیزی دستگیر ما شود.»

 

اولین کارگاه نقد شعر

کارگاه اول با حضور علی داودی، میلاد عرفان‌پور و مریم کرباسی در نخستین شب اردو برگزار شد. «زینب زمانی» از شاعران خمینی شهر به عنوان نخستین نفر برای شعرخوانی دعوت شد و چند رباعی خواند.

از خلسه و بی تحرکی پر شده‌ام

دیگر خاکی نیستم آجر شده‌ام

هی جمع شدم روی خودم تا این‌که

با من، با این جنازه دمخور شده‌ام

عرفان‌پور رباعی‌ها را قابل قبول خواند و مضامین تازه در این رباعی‌ها را نقطه قوت آن‌ها دانست.

 

«سعیده کرمانی» از مشهد مقدس شاعر بعدی بود که در جایگاه قرار گرفت و غزلی فاطمی قرائت کرد:

خفه می‌شد درون حنجره‌ها هر صدایی که داشت شر می‌شد

لقمۀ گرم عافیت‌طلبی، رونق سفره بشر می‌شد

 

داوودی ضمن تحسین این شعر، گفت: «در اشعاری که وابسته به داستانی مشخص هستند و شاعر آن‌ها را بازتولید کرده باید ببینیم علاوه بر منظوم کردن این اتفاق، چه کارهای دیگری می‌توانیم برای این‌گونه اشعار انجام دهیم. مثلا در این شعر، شاعر سعی کرده بود که تمام حرف‌ها را استعاری بیان کند که ممکن است این کار برای مخاطب عام که از پیش زمینه اطلاع زیادی ندارد، ابهام برانگیز باشد.» کرباسی هم با تایید سخنان داودی از بانوان شاعر خواست که از ازدیاد تصاویر در شعر که عامل تزاحم خیال است بپرهیزند.

 

سومین شاعری که برای شعر خوانی دعوت شد، «سمیه ایمانی» از شهر کازرون بود:

شیشه‌های شکستۀ خانه، شیشۀ عمر بر فنا رفته

شیشه‌های عمیق شب بیدار، روزهای به تنگنا رفته

عرفان‌پور شعر ایمانی را با توجه به فضای جلسه متفاوت و کاری فرمی دانست. داوودی نیز افزود: «ساخت شعر مخاطب را به ادامۀ شعر کنجکاو می‌کرد هرچند شخصیت‌پردازی زیاد بود و در وزن کوتاه این شعر جای توجیه نداشت. شاعر سعی کرده بود با تصویرسازی توضیحات خود را ارائه کند که این کار برخی ابیات را دچار ابهام می‌کرد.»

 

«سما روشنایی» از قم، شاعر دیگری بود که برای شعرخوانی دعوت شد و شعری فاطمی در قالب ترکیب‌بند قرائت کرد، با این آغاز:

نام تو عطر یاس به قلب بهار ریخت

از شانه‌های آینه گرد و غبار ریخت

کرباسی ضمن تحسین و تمجید از شعر، آن را پر از احساس خواند و افزود: «عاطفه در این شعر قوی است. انتخاب قالب خوب و مضامین تازه را نیز باید از دیگر نقاط قوت این شعر دانست.» عرفان‌پور هم ضمن تایید صحبت‌های کرباسی، به شاعر این شعر پیشنهاد کرد که مصراع ابتدایی شعرش را کمی تغییر دهد تا توجیه‌پذیرتر شود. داودی اضافه کرد: «یکی از عناصر مهم شعر بافت آن است. برای ورود به عرصه شعر آیینی باید حساسیت به خرج داد و واژه‌ها را با دقت انتخاب کرد.»

 

شاعر دیگری که برای شعرخوانی در جایگاه قرار گرفت، «فائزه سالاری» از مشهد بود:

یک جفت چشم سرخ و سراسیمه

هر گوشه‌اش میان تکاپویی

آنها که مردمان سخن‌چینند

در پوست‌های کوچک گردویی

داودی نقطۀ قوت این شعر را زبان پر فراز و فرود آن دانست. کرباسی در ادامه گفت: «در قالب چارپاره، برخلاف غزل، می‌توان دو ردیف و قافیه تازه آورد که همین باعث می‌شود فضای قبلی در ذهن مخاطب از بین برود و شعر شلوغ شود. لذا این باز ودن دست در چارپاره تصویرها را زیاد می‌کند که این ممکن است شعر را دچار ایراد کند.» عرفان‌پور هم زبان شعر را مستحکم خواند و گفت: «در خیلی از ابیات تصویرسازی‌ها اغلب دقیق و متمرکز بود که البته در برخی موارد ابهام داشت.»

 

شاعر بعدی  «هانیه محمدی» از تالش بود که غزلی عاشقانه با مطلع زیر خواند:

پنجره با قدمت شوق تماشا دارد

قدمت روی سر کوچۀ ما جا دارد

کرباسی این غزل را غزلی خوب و متفاوت معرفی کرد و شروع و پایان آن را مناسب دانست. هرچند معتقد بود که ابیات میانی به خوبی مطلع و مقطع نبود و می‌توانست بهتر از این‌ها باشد.

 

«مستانه آقاخانی» از تهران شاعر دیگری بود که به شعرخوانی پرداخت:

داخل جسمم برای روح من جایی نبود

مرده بودم از قضا وقتی مسیحایی نبود

داوودی، ضمن تعریف از صور خیال موجود در این شعر، آوردن کلماتی با بار مذهبی مثل مسیحا، قرآن، یوسف و ... در شعر عاشقانه را، هنر شاعر برشمرد. کرباسی نیز اضافه کرد: «بهتر است از آوردن تلمیح در همۀ ابیات یک غزل کوتاه پرهیز کرد و متوجه آرایه‌های دیگر هم بود.»

 

«فاطمه حق‌بین» از مشهد آخرین شاعری بود که در نخستین شب از اردوی بانوان شاعر برای شعرخوانی دعوت شد و با قرائت یک غزل مثنوی در وصف حضرت رسول اکرم (ص)، نور تازه‌ای به کارگاه بخشید که تمجید و تشویق اساتید و حاضران در جلسه را به دنبال داشت:

گرفته دست غزل گوشۀ عبایت را

نشسته‌ام، بسرایم صدای پایت را...


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شهرستان ادب، فرصتی برای تحقق اهداف شاعران
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.