شهرستان ادب: پروندۀ «ادبیات کودک و نوجوان» از پروندههای بهروز و پربار سایت شهرستان ادب است که با استقبال بسیار خوبی مواجه شده است. خانم طاهره احمدنژاد در تازهترین یادداشت خود نگاهی کوتاه به تمامی آثار کودک و نوجوان انتشارات شهرستان ادب داشته است. احمدنژاد در این یادداشت به معرفی کوتاه هر اثر پرداخته است. شما را به آشنایی با آثار کودک و نوجوان انتشارات شهرستان ادب دعوت میکنیم:
مؤسسۀ شهرستانادب جزء آندسته از مؤسسههایی است که در فرصتی کوتاه، پیشرفت چشمگیری داشته است. گرچه تأسیس اینمؤسسه در سال 89 بوده و در ظاهر نوپاست، اما طی این سالها لحظهای توقف نداشته و توانسته در میان ناشران مطرح دیگر حرفی برای گفتن داشته باشد. محصولهای این انتشارات را میتوان خروجی نسل جدید انقلاب دانست که بهطورجدی مشغول به فعالیت هستند. اینمؤسسه که تمرکز خود را روی شعر و داستان گذاشته، در کنار چاپ کتاب به فعالیتهایی نظیر تأسیس مدرسۀ رمان و برگزاری اردوی آفتابگردانها و... هم پرداخته است، اما شهرستانادب در بخش جذاب نوجوان هم بیکار نمانده و مدتی است سعی دارد چراغ اینبخش را هم روشن نگه دارد. فعالیتهایش در اینبخش به طوری است که حتی تعدادی از کتابها توانستهاند جوایز ارزندهای به دست بیاورند. بهطورمثال در سال 97 موفق شد برای چهار کتاب شاخدماغیها، باغ خرمالو، چشمهای سبز هیهوهاما و شبهای بیستاره، از بخش نوجوان، نامزد دریافت کتاب سال شود.
در ادامه به معرفی تعدادی از اینکتابها میپردازیم:
1. شبهای بیستاره
«شبهای بیستاره» رمان نوجوانی بهقلم خانم مرضیه نفری است. داستان حالوهوای دفاع مقدس دارد، اما فضای آن در داخل شهر قم، که دور از صحنۀ جنگ است، رخ میدهد. ستاره دختری است که نوجوانیاش با ایندوران حساس و تنشزا گره خورده است. داستان، که به زبان او نقل میشود، پر از احساسات دخترانه و مشکلات و رنجشهای نوجوانی است که برای او رخ میدهد. ستاره موقعیت خود را در خانه دوست ندارد و تنها جایی که میتواند پناه ببرد، انبار جهاد است که کمکهای مردمی به جبهه را در آن جمعآوری میکنند. او که برای کمککردن اغلب به آنجا میرود، نمیداند که ماجرای دیگری در انتظار اوست. ستاره درگیر احساسات عاشقانهای نسبت به یکی از پسرهای بسیجی میشود و حالا نمیداند از پس این مسأله چگونه بربیاید.
اینکتاب نامزد جشنوارۀ پروین اعتصامی شد و همینطور توانست به نامزدهای بخش رمان هجدهمین جشنوارۀ شهید حبیب غنیپور راه پیدا کند. «شبهای بیستاره» موفقیتهای دیگری همچون نامزدی جایزۀ کتاب سال سبک زندگی را در پروندۀ خود دارد.
2. باغ خرمالو
«باغ خرمالو» رمان نوجوانی است که بهقلم هادی حکیمیان نوشته شده است. اینرمان که در دل خود واقعهای تاریخی دارد، ماجرای دو پسربچۀ روستایی بهنامهای «کوچیک» و «حسینعلی» را نقل میکند که شیطنتهایشان داستان را شیرین و اغلب خندهدار کرده است. آنها با مادربزرگ حسینعلی برای کارکردن به باغ خرمالو که واقع در شهر است میروند، اما آندو که از عالم و آدم بیخبر هستند در باغ با فردی روبهرو میشوند که همه او را حضرت والا معرفی میکنند. غافل از اینکه او خود رضاشاه است، اما رضاشاه در باغ خرمالو چه میکرد؟
کتاب باغ خرمالو نامزد دریافت جایزۀ قلم زرین و شایستۀ تقدیر در اینجایزۀ ادبی شد.
3. موهای تو خانۀ ماهیهاست
رمان نوجوان «موهای تو خانۀ ماهیهاست» بهقلم محمدرضا شرفیخبوشان نگاشته شده است. اینکتاب داستان پسری نوجوان را روایت میکند که اهل ورامین است. مردم شهر که در مراسم عاشورا جمع شدهاند وقتی خبر دستگیری امامخمینی را میشنوند، برای اعتراض به سمت تهران حرکت میکنند. پسر قصه که با دختری ظاهراً خیالی در نیزار مواجه شده است سعی میکند هرطورشده خود را به تظاهراتکنندگان برساند، اما ظاهراً قرار است دیر به آنجا برسد و فقط شاهد منظرهای باشد که بعد از این حادثۀ عاشورا چگونه ایجاد شده است.
موهای تو خانۀ ماهیهاست در سال 91، اثر برگزیدۀ رمان نوجوان جشنوارۀ داستان انقلاب، شناخته شد.
4. شاخدماغیها
کتاب «شاخدماغیها» رمان نوجوانی بهقلم سیدهعذرا موسوی است. سهیل و نیلوفر دو نوجوانی هستند که فصلبهفصل کتاب به زبان آنها روایت میشود. نیلوفر به دلیل مسافرت چندماهۀ والدینش مجبور است که چندماهی را در خانۀ عمو و خالۀ خود، که همان والدین سهیل هستند، زندگی کند. اینپیشآمد، مقدمهای میشود تا آندو در یکخانه با یکدیگر رودرو شوند. سهیل وجود نیلوفر و توجهاتی که به او میشود را تهدیدی برای خود بهحساب میآورد و تلاش میکند تا رقیب را از میدان بهدر کند. خانه با وجود تنشهای بین دو شخصیت، شبیه میدان جنگ میشود و صحنههایی تلخ و شیرین را رقم میزند.
اینکتاب نامزد دریافت جایزۀ قلم زرین در سال 97 شده است. همینطور توانست نامزدی جایزۀ ادبی پروین را نیز بهدست آورد. همچنین بهتازگی نامزدی جایزۀ کتاب سال سبک زندگی را هم به افتخارهای خود اضافه کرده است.
5. چشمهای سبز هیهوهاما
«چشمهای سبز هیهوهاما» بهقلم ریحانه جعفری نگاشته شده است. اینرمان داستان نوجوانی بهنام کیوان را روایت میکند که دشمن سرسخت گربههای محله است. او که برای آزار و اذیت گربهها همیشه حاضر و آماده است بهیکباره وارد تجمع آنان میشود و گربهها تصمیم به انتقامگرفتن از او میشوند، اما اینانتقام خیلی برای کیوان سنگین و سخت است. او که اینمسأله برایش باورکردنی نیست، میبیند که بهراستی تصمیم گربهها برایش محقق شده و او صاحب یکدُم شده است. حالا او میماند که با دم خود باید چهکار کند؟
6. موج فرشته
مجموعهداستان «موج فرشته» نوشتۀ علیاصغر عزتیپاک است. اینکتاب شامل شش داستان کوتاه با مضمونهای مذهبی است. نام داستانها عبارتند از: موج فرشتهها، سایهبان، چراغ شب، کبوترهای آزاد، ایننامه به مقصد نرسید و نفس بلند. همۀ داستانها به غیر از داستان آخر، روایتی تاریخی را به تصویر کشیدهاند. نویسنده تلاش دارد باتوجه به روایاتی که از ائمه و وقایع مذهبی نقل شده است داستانی از نگاه نوجوانانی که در صحنه حاضر بودهاند روایت کند. داستانها از بخشندگی و مهربانی امامان معصوم حکایت دارند و سراسر احساساتی پاک و صادقانه است که آدمی را تحتتأثیر قرار میدهند.
7. شهید خودم
مجموعهداستان «شهید خودم» توسط سیدمهرداد موسویان نوشته شده است. اینمجموعه شامل هشتداستان کوتاه در حالوهوای انقلاب و حوادث آن دوران است. نویسنده تلاش کرده است داستان نوجوانانی را روایت کند که شاید از درک تمام مسائل و ایدئولوژیهای انقلاب عاجز باشند، اما با آننگاه پاکشان خیر را از شر تشخیص میدهند. آنها یا به تظاهرات میروند یا در مدرسه کارهای انقلابی میکنند، اما باید دردسرهایش را هم به جان بخرند. داستانها طنز نیستند، ولی گاهی اتفاقهایی میافتد که باعث خندۀ خواننده میشوند.
8. زندانی کوچک
رمان کوتاه «زندانی کوچک» نوشتۀ سیدحسن حسینی ارسنجانی است. اینداستان که برگزیدۀ اول جشنوارۀ داستان انقلاب است، روایتی از یکمبارز نوجوان است که برای نجات جان معلمشان وارد جریان انقلاب میشود. او خیلی زود توسط ژاندارمری روستایشان شناسایی، دستگیر و تبدیل به کوچکترین زندانی آنپاسگاه میشود. او قبل از اینکه به زندان بیفتد از خود شجاعتهایی نشان داده است، حالا تصمیم دارد هرطورشده خود و دیگران را هم از زندان آزاد کند؛ اما واقعاً یکنوجوان چگونه میتواند اینکار را بکند؟
اینکتاب توانست در جشنوارۀ داستان انقلاب، نظر داوران را بهعنوان برگزیدۀ اول، جلب کند.
9. خواب پلنگ
رمان نوجوان «خواب پلنگ» نوشتۀ هادی حکیمیان است. کوچیک بههمراه دوستش حسینعلی در کنار پدرش در روستاهای اطراف یزد مشغول دشتبانی هستند، اما بهدامانداختن یکپلنگ توسط پدرش، روند داستان را تغییر میدهد. فروش پلنگ برای اینکه بتوانند مقداری پول بهدست بیاورند، آنها را به ظلم و جور شاهزادگان قاجار آگاه میکند. آنها به تهران میروند تا به اینهمه ظلم و ستم اعتراض کنند، اما یکشخص دیگر هم همراه آنها میآید و آن کسی نیست جز میرزا رضای کرمانی. آنها در مسیر رسیدن به تهران و در خود تهران به رنجهایی مبتلا میشوند، اما اینمیرزا رضا است که آخر اینداستان را رقم میزند.
10. زغال سرخ
«زغال سرخ» رمانی بهقلم سیدحسن حسینی ارسنجانی است. شجاع، پسر جوانی است که پدرش را کشته و زخمی در کوهستان پیدا میکند. او که ضربۀ سنگینی به او وارد شده است هرطورشده میخواهد قاتلان پدرش را پیدا و آنها را قصاص کند، اما هرچه بیشتر جستجو میکند شواهد همه بهطرف خان روستا یعنی سالارخان میرسد. سالارخان به ضرب و زور، زحمتهای روستاییان که بهسختی زغال درست میکنند، میدزدد و از اینکار هیچابایی ندارد. شجاع در تمام اینمدت متوجه میشود که این ظلم و ستم نهتنها در روستای او که در تمام کشور با پادشاهی ستمگر رخ میدهد. جریان انقلاب که در روستای آنها هم جوانه زده است، شجاع را مشتاقتر میکند که حتماً انتقام همه را از سالارخان بگیرد.
اینرمان نامزد بخش داستان جایزۀ قلم زرین و نامزد جشنوارۀ داستان انقلاب را در کارنامۀ افتخارات خود دارد.
11. مثل یکدرخت
«مثل یکدرخت» کتاب شعری برای نوجوانان است که حامد محقق آنها را سروده است. شعرها همگی کوتاه و نیمایی هستند، اما در دل خود مفاهیم عمیقی دارند. اکثر شعرها از دل طبیعت گرفته شده و از جانبخشی به طبیعت نشأت میگیرند. تصویرسازی برای شعرها یکی از جذابیتهای اینکتاب است. مضمونی که در شعرها موجود است بهزیبایی به تصویر درآمده است. شاعر در اکثر شعرهایش عوامل طبیعی را بهطوری شاعرانه و احساسی بههم ربط میدهد مانند:
رعد
میزند
توی گوش آسمان
ابرها کبود میشوند
گریه میکنند.
12. راز آنصدا
«راز آنصدا» رمان نوجوانی است که لیلا عباسعلیزاده آن را نوشته است. ماجرا از این قرار است که ضبط آقای فروغی گم شده و سهراب که خود مسبب قضیه است با کمک نیما و نسیم بهدنبال آن میگردند. آنها برای پیداکردن ضبط، دست به هرکار خطرناکی -حتی دستبهیقهشدن با یکپیرمرد عتیقهفروش- میزنند و بالاخره موفق میشوند ضبط را برای آقای فروغی ببرند. بچهها که فکر میکردند او بهخاطر عتیقهبودن ضبط اینقدر از نبود آن ناراحت شده، متوجه میشوند که نوار داخل آن برای او مهم بوده است. وقتی نوار را پیدا و آن را روی ضبط گوش میدهند، میفهمند که اینصدای پسر شهید آقای فروغی بوده که آن نوار را ارزشمند کرده است.
13. ریسههای خاموش
مجموعهداستان «ریسههای خاموش» نوشتۀ سیدهزهرا برقعی است. اینمجموعه هفتداستان کوتاه با مضامینی انقلابی و حماسی دارد که در فضای مبارزههای انقلابی رخ دادهاند. شخصیت داستانها نوجوانانی هستند که میخواهند سهمی در انقلاب داشته باشند و خود را به هردری میزنند تا توجه بزرگترها را به خود جلب کنند. داستانها از جنس حکایتهایی است که ما از زبان کسانی که در آنزمان حضور داشتهاند شنیدهایم. مثل کمککردن به فراریان ارتشی یا فعالیت بچهها در مدرسه و ماجرای زندانیانی که با شهادتشان انقلاب را پربارتر کردند.
14. بههمرسیدن در میانسی
«بههمرسیدن در میانسی» یکرمان نوجوان بهقلم مهدی کردفیروزجایی است. زکریا یکفراری انقلابی است که در روستای خودشان پناه گرفته است. مأمورین بهدنبال او به روستا میآیند و خیلی اتفاقی با برادر او شکرالله مواجه میشوند. شکرالله سعی میکند که مأمورها را گمراه کند، اما نمیتواند و آنها متوجه میشوند که زکریا در میانسی که در نزدیکیهای روستا است، پنهان شده است. شکرالله وظیفۀ خود میبیند که هرطورشده خود را قبل از آنها به میانسی برساند و برادرش را از اینمهلکه نجات بدهد.
اینرمان برگزیدۀ جشنوارۀ داستان انقلاب و همینطور برگزیدۀ جشنوارههای اشراق و طلوع خرداد میباشد.
15. تفنگ بادی
«تفنگ بادی» قصۀ چندپسربچۀ مدرسهای در شهر اراک را حکایت میکند. بمبارانهای موشک عراقی بهانهای است تا مدارس تعطیل شوند و بچهها خوشحال از اینقضیه پی بازیهای خود بروند؛ اما همین بمبارانها هم خود تبدیل به بازیچهای برای آنها میشود. بچههای دومحله برای همدیگر کری میخوانند و هرکدام مدعی است که میتواند با تفنگ بادی، جنگندۀ عراقی را زمینگیر کند. در ابتدا اینفکر حتی برای خودشان یکشوخی است، اما سر حمید و دوستانش برای پیادهکردن چنین ایدهای درد میکند. محسن محمدی تلاش کرده است داستان خود را آرام پیش ببرد و از هرگونه تکلف و پیچیدگی دور نگه دارد. کوتاهی قصه میتواند محرکی باشد تا نوجوانان را به مطالعۀ آن ترغیب کند.
16. روی سیم تار
میثاق پسر نوجوانی است که بهخاطر اتفاقهایی چون مرگ دوستش و یا دیدن جاندادن یکسار بهشدت از مرگ میترسد. مرگ برای او تبدیل به پدیدهای شده که سایهبهسایه در تعقیب اوست. کجخلقیهای میثاق برای خانوادهاش نگرانکننده شده و آنها را به تکاپو وا میدارد تا برایش دست به کاری بزنند. چندجلسۀ روانشناسی ظاهراً برای وضعیت روحی میثاق افاقه نمیکند. تصمیم پدر خانواده این است که او را از فضای شهر دور کرده و به روستایشان ببرند. ورود میثاق به روستا و حوادثی که رخ می دهد او را درست در برابر مرگ قرار میدهد. حالا او باید بنشیند و با مرگ به توافق برسد. متن شاید در ابتدا پیچیده بهنظر برسد، اما محتوای داستان بهقدری جذاب میشود که مخاطب دلیلی برای رهاکردن آن پیدا نمیکند. حسین قربانزاده در رمان خود تلاش میکند تا مفهمومی ملموس را از مرگ ارائه بدهد و در انتهای داستان گویی میخواهد مخاطب، برداشت خودش را از مرگ داشته باشد.
امیدواریم نشر شهرستانادب با قوتی مضاعف در ترویج کتابهای خوب برای نوجوانان قدم بردارد و نشان دهد که نیروی جوان، آیندۀ این کشور را به خوبی میسازد.