موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به مناسبت ۲۷ شهریور، روز شعر و ادب فارسی

شهر و شعر ایرانی | یادداشتی از محمدقائم خانی

05 تیر 1398 11:27 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4.8 با 5 رای
شهر و شعر ایرانی | یادداشتی از محمدقائم خانی

شهرستان ادب: در روز شعر و ادب فارسی یادداشتی می‌خوانیم از محمدقائم خانی که به بررسی نقش بنیادین شعر در تشکیل شهر و مدنیت در ایران پرداخته است:

قرآن، همۀ توجه خود را معطوف به مدینه می‌کند و ساکنان قریه را در راه مستقیم نمی‌داند. چه هرکه متدین به دینی است، رونده در راهی است که با شریعتی نسبت دارد و اعمال شریعت در زندگی، تنها در مدینه ممکن است. انسانِ متدین، ساکن در بیت و مدینه است که یکی سرای خانواده است و دیگری سرای ملت. از شرق تا غرب، همواره مردان دین در شهرها مستقر بوده‌اند و پایگاهی داشته‌اند که مردم را به راه دین می‌خوانده و البته نقشی یکتا در تنظیم نظامات شهر داشته‌اند. امروزه اما چنین نگاهی به شهرها رایج نیست و بسیاری از غربی‌ها تثبیت شهر به‌مثابه یک‌پدیدۀ انسانی را به متفکرین یونانی و مشخصاً افلاطون نسبت می‌دهند. مشهور است که سقراط، افلاطون و شاگردش ارسطو بوده‌اند که هویت شهر را با انسانیت گره زده‌اند، هرچند پیش از آن‌ها شهر در سراسر زمین وجود داشته است. ارسطو انسان را ساکن شهر و قلمرو بیرون از دروازه‌ها را متعلق به حیوانات یا خدایان می‌دانست. بدین معنی که از نظر او تنها راه تحقق انسانیتِ انسان، سکونت در شهر است؛ اما دولت‌شهرهای یونانی را چه‌کسی بنا کرد؟

امروزه می‌توان ادعا کرد که هومر، هزیود و برخی دیگر از شاعران یونانی، بانیان یونان هستند. به‌ویژه نقش هومر در این‌ماجرا بی‌نظیر است و می‌توان گفت که بدون او، امکان زندگی در شهرهای یونان پدید نمی‌آمد. هومر انسان‌ها و خدایان را در شهر یونان به هم رساند تا زندگی در شهرها جریان داشته باشد؛ هرچند زمانی نبوده است که انسان‌ها و خدایان در یونان در ستیز با هم نباشند. او بود که بیرون‌رفتن انسان از دل طبیعت و ساکن‌شدن در شهر را روایت کرد و دیوارهای شهر را مرز تحقق انسانیت قرار داد. این‌جایگاه شاعر میان یونانیان با شاعران و نویسندگان دورۀ جدید قابل مقایسه نیست، حتی برای کسانی چون دانته، سروانتس و شکسپیر که نقشی یکتا در آغاز عصر جدید داشته‌اند.

حال ببینیم که جایگاه شاعران در شهر ایرانی کجاست، اما پیش از آن باید ابتدا به خود ایران و شاکلۀ شهر ایرانی توجه کنیم تا نقطۀ تمایز آن را با بسیاری از شهرهای دنیا بفهمیم. مرزکشی‌های بعد از جنگ جهانی، تلقی خاصی از شهر و کشور را به‌وجود آورده که امکان فهم رابطۀ شهر و شعر را ناممکن می‌کند. در نگاه امروز، کشور همان حیطۀ تسلط یک‌دولت است و شهر، جایی که تراکم جمعیت انسانی در آن از حد خاصی بیشتر باشد. بنابراین فرقی بنیادین بین عراق و ترکیه احساس نمی‌شود. درحالی‌که این‌دو به‌هیچ‌وجه قابل مقایسه با هم نیستند. یکی خروجی معادله‌های قدرت‌های استعماری پس از جنگ جهانی اول است و دیگری کشوری که با محوریت یک‌نژاد تشکیل شده است. عربستان و افغانستان کشورهایی هستند که با اقوام نسبت دارند. در آمریکا، استرالیا و اسرائیل، زمین در تشکیل کشور محوریت دارد؛ اما ایران این‌گونه نیست. کشور امروز ایران با مفهوم ایران در گذشته نسبت دارد، هرچند تغییرهایی جدی هم کرده است. با آن‌که امروز ما به مرزهایی اعتباری برای ایران تن داده‌ایم، اما مرزهای ایران در گذشته فرهنگی بوده‌اند نه جغرافیایی؛ چون ایران قبل از این‌که یک‌کشور باشد، یک‌مفهوم است.

ایران کشوری است که تنها برای اهل شهر قابل تعریف است، چون تا به سطح مفهوم برکشیده شده است. با آن‌که جمعیت زیادی در فلات ایران روستانشین یا کوچ‌گر بوده‌اند، اما روستاها و عشایر همواره در نسبت با شهرها (که زندگی در آن‌جا تعریف می‌شده) زیسته‌اند. هرگاه عشایری که حکومت را در اختیار داشته‌اند، از دایرۀ نظامات شهری بیرون می‌رفته‌اند و تصمیم‌هایی بیرون از خرد دیوانی مستقر در شهرها می‌گرفته‌اند، ایران رو به‌ انحطاط می‌رفته و کشور ضعیف می‌شده است. از طرف دیگر، چون ایران مفهومی بوده که به تناسب میزان و شکل مدنیت، به‌نحوی خاص در هرشهر محقق می‌شده، شهرهای ایران با هم نسبت مفهومی داشته‌اند و با هم تغییر می‌کرده‌اند. با هم مرتبط بوده و بر هم اثر می‌گذاشته‌اند. به‌همین‌دلیل «راه»ها هم در ایران از صرف ضرورت ارتباط مادی دونقطه فراتر می‌رفته و هویت انسانی پیدا می‌کرده‌اند. آن‌چه در راه‌ها اصل بوده، روندگان آن بوده‌اند نه نتایج و مزیت‌های مترتب بر آن. (انسان اصل بوده نه اقتصاد) به‌همین‌دلیل در طور اعصار این‌شهرها در ارتباط با هم، یک‌شبکۀ بزرگ از شهرها را ساخته‌اند که با مفهوم ایران تناسب داشته و هویتی جمعی برای آن‌ها ساخته است. این‌هویت به‌حدی قدرتمند بوده که در دورۀ جدید هم کلیت خود را حفظ کرده و مناسبات ایران جدید را متفاوت از دیگر کشورها شکل داده است. اولین نقطۀ چنین اتصالی در نهضت تنباکو رخ داد و به الگویی در تمام حرکت‌های بزرگ دیگر مبدل شد. نهضت اعتراضی تنباکو چندین ویژگی داشت که در نهضت‌های توده‌ای فراگیر بعدی، ‌انقلاب مشروطه 1911ـ 1905، نهضت ملی مصدق 1953ـ 1951، انقلاب اسلامی 79ـ 1978 نیز خود را نشان داد.

در همۀ این‌نهضت‌ها بازاریان (و بعدها دیگر عناصر طبقۀ متوسط)، بخشی از علما و روشنفکران ـ‌اصلاح‌طلب، انقلابی و ملی‌گراـ نقش داشتند. در هیچ‌یک از این‌نهضت‌ها، دهقانان یا ایلاتی‌ها، به جز چندمورد استثنایی، نقش مهمی نداشتند. در تمام این‌نهضت‌های شهری، جمعیت بسیاری از شهرهای گوناگون شرکت داشتند. برعکس، در بسیاری از کشورهای دیگر، نهضت‌های همگانی از چنین گستردگی‌ای برخوردار نبوده‌اند و غالباً دهقانان را در مقیاس وسیع بسیج کرده‌اند و شهرنشینان هم اگر دخالتی داشته‌اند تنها محدود به یکی‌ـ‌دو شهر می‌شده است.  خلاصه آن‌که ایران از یک‌طرف مفهومی فرای جغرافیا و مرز است و از طرف دیگر شامل شبکه‌ای بزرگ از شهرها می‌شود که هرکدام زیرشبکه‌ای از روستاهای بزرگ و ایلات قدرتمند دارند.

حال می‌خواهیم به رابطۀ این‌شبکۀ خاص با شعر بپردازیم. برخلاف یونان که شعر، نقشی بنیادین در شکل‌گیری شهرهای آن داشته، شهرهای ایرانی در نسبت با متون مقدس و نظام روحانیت مفسر آن شکل می‌گرفته‌اند. حداقل در دورۀ طولانی سه‌هزاره‌ایِ یکتاپرستی، این‌متن مقدس بوده است که ارتباط انسان ایرانی را با خدا مشخص می‌کرده و تفسیری از زندگی (که در شهر ممکن بوده) به دست می‌داده است. بنابراین برخلاف یونان که مبتنی بر شرک و در جنگ انسان‌ها با خدایان بنا شده، بنیان شهر ایرانی بر توحید است و اگر هم نظام‌ها و طبقه‌های روحانی در محوریت شهر قرار دارند، برای تنظیم شهروندان با خداست. این پیامبران بودند که ما را از طبیعت، تمیز دادند و در شهر ساکن کردند. برای همین شهرهای ایران همواره در معرض دعوت‌های دینی قرار داشته و محل تلاقی ادیان گشته است. نمونۀ بارز آن اواخر دورۀ ساسانی است که شاید بالغ بر ده دین در ایران حضور دارند که شهرها را درگیر مباحث الهیاتی کرده‌اند. هرچند مبنای ایرانیان بر هم‌زیستی ادیان بوده، ولی این‌مباحثه‌ها به نزاع و کشتار هم می‌رسیده است. با ورود اسلام به ایران این‌درگیری‌ها در مدتی نسبتاً کوتاه از شهرهای ایران، رخت بربست و ایرانیان مسلمان شدند. از آن پس قرآن مهم‌ترین متنی است که بنای زندگی (و درنتیجه شهرها) را گذاشته است تا مرحلۀ آخر تکوین شهر ایرانی آغاز شود. قرآن، همه را گرد هم آورد و زندگی مبتنی بر توحید را ممکن کرد.

هرچند جدال بین ادیان تاحدود زیادی فروکش کرد، اما مسأله‌های الهیاتی کم نشد. حتی می‌توان گفت به‌دلیل تأکید اسلام بر خرد، دامنۀ کشمکش‌ها و درگیری‌ها افزایش هم یافت و خود را در قرائت‌های مختلف از اسلام نشان داد. البته در این‌جا هم بنای اولی بر هم‌زیستی بود، ولی تکفیر و کشتار کنار نرفت و نزاع ها شدیدتر شد. این‌نزاع و درگیری‌ها می‌توانست به جایی منجر شود که کلیت اسلام و درنتیجه ایران را به خطر بیندازد و یک‌پارچگی مفهومی موجود را از بین ببرد. اما ظهور پدیدۀ اعجاب‌انگیز شعر فارسی، زندگی انسان ایرانی را که میان آرای گوناگون مفسران دین رو‌به‌اضمحلال گذاشته بود، نجات داد و در وحدتی درونی (مبتنی بر باطن قرآن) زیستی شهری را بنیان گذارد که در عین حفظ تکثر قرائات، اصل دین را حفظ کرد.

 بنابراین باید گفت که شهرهای هزارۀ اخیر ایرانی، هرچند مانند گذشته هنوز بر پایۀ متنی مقدس (یعنی قرآن) شکل گرفتند، اما بدون شاعران بلندآوازۀ خویش امکان ادامۀ زندگی نمی‌یافتند و ویران می‌شدند. شاید همین‌بنیان به انسان ایرانی در دورۀ معاصر امکان داد تا با تجدد روبه‌رو شود و زندگی در دنیای سخت و غیرانسانی جدید را ممکن سازد. این‌قائم‌مقام ادیب است که پایۀ اصلاحات را در دولت ایرانی می‌گذارد و نوشتن قرارداد جدید را در فارسی، ممکن می‌سازد. این شاعران‌اند که به استقبال مشروطه می‌روند و در بنای ایران جدید، مشارکتی جدی دارند. پس از تشکیل دولت پهلوی هم شاعران و نویسندگان نقشی اساسی در شکل شهر ایرانی دارند و حرکت به‌سوی آینده را ممکن می‌کنند. اگر روزی شاعران و نویسندگان ما از توجه شهر غفلت ورزند، افق‌های زندگی در ایران تیره‌و‌تار خواهد شد.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • شهر و شعر ایرانی | یادداشتی از محمدقائم خانی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.