از کتاب تازه منتشر شدۀ «بیدهای بیمجنون»
غروب دلتنگی | شعری از محمدحسین انصارینژاد
20 تیر 1398
16:43 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 1 رای
شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از کتاب «بیدهای بیمجنون» سروده حجتالاسلام «محمدحسین انصارینژاد» بهروز میکنیم. گفتنیست این کتاب توسط انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسیده است.
غروب میگذرد با تمام دلتنگی
تو چشمدوخته بر شیر خستۀ سنگی
در انتظار خروشی از این مجسمهای
که از دلت بتکاند غبار دلتنگی
به شیر قصۀ مادربزرگ میماند
بهوقت دمزدن از قصههای «بهرنگی»
نشسته دستخوش زوزۀ شغالان باز
نشسته تا بکشد طرح نقشهای جنگی
بگو کلاغ خبرچین! از این غروب برو
تو را شناختهام از هزارفرسنگی
بر این کبود بهشکل کبوتر آمدهای
برو که رو شده دستت از این بدآهنگی
غروب مثل اناریست در سبد خونی
که کرده خون دلم را به شیشهای رنگی
نشستهام به تماشای رنج دستفروش
به دستچین سبدهای غرق نارنگی
بهوقت حادثه ما هردو سنگِ زیرینیم
چه تلخ میگذرد دور آسیاسنگی
شغاد جای تهمتن نشسته، کاری کن!
شدهست آخر این شاهنامه، شطرنگی
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.