شهرستان ادب: در سالگرد درگذشت مرحوم اصغر فردی، یادداشتی میخوانیم از همشهری و شاگرد او، مهدی نعلبندی که دربارۀ این شخصیت مهم شعر آذربایجان نگاشته است:
این خبر یکساله شد و داغ ما نیز: «اصغر فردی روی در نقاب خاک کشید». هنرمندی بزرگ و پژوهشگری سختکوش با صدایی اهورایی که آلبومهای بهجایمانده از او به زبانهای فارسی و ترکی آذربایجانی جزء ماندگارترین تولیدات رادیویی بودند و خواهند بود.
برای کسی و از کسی مینویسم که برخی فرازهای روایت او از استاد شهریار را نمیپسندیدم، ولی آنچه به آشکارگی آفتاب است، این که او از رازداران خلوت شهریارِ ملک سخن بود. اصغر فردی بیبدیلترین کارشناس در حوزۀ ادبیات رثایی آذربایجان بود و کمتر کسی را میشناسم در این حوزه که به قدر مرحوم فردی شعر مرثیه از بر داشت و میتوانست ساعتها در باب شعر مرثیۀ آذربایجان سخن براند و شعر بخواند که در این ساحت، آلبوم «محرم نوحۀ سی» یادگاری است ماندگار از او. آلبوم وداع و خوانش استادانۀ «گنجینه الاسرار» عمان سامانی، آلبوم اشعار «صراف» و آلبوم «شهریار» او، همه و همه از منظر رادیویی کارهایی استادانه و فاخرند که از فردی به یادگار ماندهاند.
مرحوم فردی از اولین نویسندگان، تهیهکنندگان و گویندگان رادیو برونمرزی تبریز بود که در این باب رواست حاج رسول بشیری از فردیت فردی در رادیو برونمرزی سخن بگوید.
مستندهای تلویزیونی «هفده شهر قفقاز» اثری ماندگار و بهموقع بود که توسط مرحوم اصغر فردی ساخته شد و هنوز ماندگارترین اثر در این حوزه است و به زعم من این مجموعه را باید جادۀ ابریشم تلویزیون ایران نامید.
از همۀ اینها که بگذریم، نثر فردی نثری فرید و فاخر بود و به تعبیر خودش بلد بود توسن سخن را وادی به وادی بتازاند و از هر گلشنی گلی بچیند و به مخاطب عرضه دارد.
فردی، عاشق توأمان ایران و آذربایجان بود و این دو عشق را نه در عرض هم و در تزاحم با هم، که یکی میدانست و همزاد هم و این جنبۀ فردی ستودنی بود و هست و خواهد بود.
اواخر عمر نیز مرحوم فردی دست به کاری سترگ زد که شتر تقدیرش تا در خانۀ این حقیر آمد و نخوابید. تصحیح غزلیات غیرعاشورایی مرحوم صافی. دست آن مرحوم مریزاد که این کار را به سامان رساند و بیشک او صالحتر از حقیر بود برای این کار سترگ.
برای آن استاد فقید طلب آمرزش دارم و یادش را عزیز میدارم و این بیت مرحوم استاد شهریار را که با صدای او شنیدنی است به او تقدیم میدارم:
بیگانه شمردند مرا در وطن خویش
تا بیوطن و از همه آواره بمیرم