شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری فارس: کتاب «رمه در مه» دومین مجموعهشعری است که علیرضا رجبعلیزاده در قالب نوخسروانی منتشر کرده است.
گفته میشود در زمان خسرو پرویز ساسانی، باربد نوازنده و موسیقیدان خاص دربار وی نوعی از لحن موسیقی را اختراع کرده بود به نام «سرود خسروانی». این سرودها نثرگونه و مسجع و در سه سطر بودهاند، همه خطاب به خسروپرویز و در وصف وی. بعدها آن تعداد اندک از این خسروانیها که به دست تاریخنگاران و تذکرهنویسان و پژوهشگران افتاد، جزء گنجینۀ ادب پارسی تلقی شد؛ چراکه از معدود متون کهن به زبان فارسی است که از دوران پیش از اسلام به جا مانده است.
قرنها بعد مهدی اخوان ثالث تلاش کرد تا این نوع سرود و یا ترانه را دوباره احیا سازد، با این تفاوت که به عنوان یک قالب شاخص شعر شناخته شود و البته خود وی ویژگیهای این قالب را تعریف نموده و آن را نوخسروانی نامید. (ر.ک دوزخ اما سرد)
پس از اخوان ثالث، نوخسروانی چندان مورد اقبال واقع نشد، تا اینکه در سالهای اخیر علیرضا رجبعلیزاده شاعر و پژوهشگر ادبی اهل کاشان -که ارادت عمیق به اخوان ثالث و شیوۀ والای شاعری او دارد- به سرودن اشعار در قالب نوخسروانی پرداخته است.
حال و هوای غالب بر کتاب «رمه در مه» تراژدی و اندوه است. شعرها اگر چه بهظاهر موضوعات متعدد دارند، اما یک رشتۀ نامرئی و استوار آنها را به هم ربط میدهد که همان حس غم و دلگرفتگی است که گاه جامۀ شِکوه به خود میپوشد و گاه لحن مرثیه پیدا میکند. گاهی نیز فقط یک روایت صرف است، اما به دور از اندوه نیست. این البته اصلاً بدان معنا نیست که فضای ذهن شاعر سیاه است، بلکه شاعر با بیان غم خویش در پردۀ شرم و مهر و همدلی، با عاطفۀ سرشار، انتقاد و حتی اعتراض خود را اظهار میکند. اعتراضی که خشم خودش را فروخورده و با موسیقی ملایم و مرثیهگون نمایان میشود، لذا اشعار کتاب در ژانر شعر اجتماعی – از آن نوعی که شعر حافظ هست - آن هم از گونهای بسیار جذاب قرار میگیرند؛ زیرا اولاً بار عاطفی اشعار چنان است که با شعر عاشقانه پهلو میزند و ثانیاً عناصر سازندۀ شعرها مؤلفههای طبیعتند: کوه، ابر، برف، جنگل و...که شاعر بهخوبی و با قرائت و نگاهی خلاق و تخیلی پربار به گونهای تکرارنشدنی هر بار این عناصر را وصف میکند و آنها را دستاویز مضامین تازه میگرداند.
در عین حال میتوان تکتک اشعار را با دیدگاه نمادین بهخوبی تعبیر و تفسیر کرد که این برای شعر اجتماعی امتیاز والایی محسوب میشود.
زبان کتاب، همچون دیگر آثار این شاعر، یک زبان پخته و محکم است که به آثار کلاسیک شباهت پیدا میکند؛ اما نگاه شاعر چنان بدیع است که خواندن اشعارش افق تازهای را پیشِروی خواننده میگشاید و میتواند بسیار الهامبخش باشد.
ترکیبسازیها و شیوۀ خطابهای پیاپی که شگرد رجبعلیزاده است و البته با قالب نوخسروانی بسیار قرابت و تناسب دارد، حس شگفتی خوشایندی به خواننده میدهد.
کتاب رمه در مه، خوانندهاش را به سفری دور و دراز میبرد؛ به جهانی که در آن ابرها، کوهها، دریا و بارانها همه زنده و جاندارند. گاه مورد خطاب شاعرند و گاه شاعر همذات و شبیه و یگانه با آنهاست.
بهطورخلاصه حس زندگی در این کتاب بهخوبی جریان دارد و علیرضا رجبعلیزاده در خلال اشعارش، نبض خواننده را ماهرانه در دست میگیرد و با موسیقی شعر و مضامین خویش هماهنگ میکند.
از همۀ اینها گذشته از آنجا که قالب نوخسروانی ساختار سهسطری دارد و از وزن عروضی بهرهمند است، برای ذهن پرمشغلۀ مخاطب امروز تسلی و طمأنینۀ خوبی فراهم میآورد؛ چراکه شاعر در کوتاهترین شکل ممکن زیباییها را با موسیقی دلنشین گوشزد میکند.
نکتۀ جالبی که در انتها به آن اشاره میکنم، این است که شاعر خوشسلیقه و خوشذوق، در صفحۀ نخست کتاب ترجمۀ فارسی نام و نامخانوادگی خود را آورده: «بزرگخشنود خدایماه بزرگزاد» که شاید برای برخی مبهم و شبیه معما به نظر برسد.
ضمناً کتاب رمه در مه به روح مهدی اخوان ثالث، امیدِ شعر معاصر تقدیم شده است.