موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

مشروح نهمین میز نقد، «رویای فالاچی» اثر فرشته اثنی‌عشری

25 مهر 1398 21:47 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 4 رای
مشروح نهمین میز نقد، «رویای فالاچی» اثر فرشته اثنی‌عشری

شهرستان ادب: نهمین نشست میز نقد،  با بررسی رمان «رویای فالاچی» از تازه‌ترین رمان‌های منتشر شدۀ مدرسه رمان، نوشتۀ «فرشته اثنی‌عشری» در کتاب‌فروشی رود برگزار شد. در این جلسه «سمیه سیدیان» و آقای « مهدی زارع» به  نقد و بررسی رمان «رؤیای فالاچی» پرداختند.

 

نثر و فضاسازی رمان «رؤیای فالاچی»

در ابتدای جلسه خانم سیدیان صحبت‌های خود را دربارۀ کتاب ارائه نمود. وی گفت: «در این رمان، همۀ آدم‌ها ازجمله مسعود و پدر و مادرش، اساتید دانشگاه، دانشجویان و دیگر شخصیت‌ها درگیر اختیار و انتخاب هستند. رشتۀ تحصیلی دانشجویان، ارتباطات است و این رشته با هوشمندی کامل نویسندۀ اثر انتخاب شده است؛ زیرا با ارتباط میان آدم‌های داستان تناسب پیدا می‌کند، مانند رابطۀ بین استاد و دانشجو». سیدیان عدم رضایت خود را از عملکرد نویسنده در لحن ابراز نمود و انتقادهایی بر لحن شخصیت‌های موجود در داستان وارد کرد و افزود: «لحن مسعود و هاله بسیار شبیه به هم است. همچنین برخی اتفاق‌ها در داستان وجود دارد که نویسنده بسیار ساده و سریع از آن عبور کرده است. درواقع داستان در سطح آرامی سیر می‌کند».

در ادامه، مهدی زارع صحبت‌های خود را پیرامون کتاب آغاز کرد و در ابتدا به ذکر نکاتی چند پرداخت و گفت: «دربارۀ این موضوع که شخصیت‌های داستان از نسل قاجار هستند یا خیر، نوعی سرگردانی وجود دارد. حال آن که این موضوع بایست ابتدا برای خود نویسنده و سپس مخاطب اثر مشخص باشد. نکتۀ دوم این که لحن، زبان و نثر سه‌مقولۀ جدا هستند. خانم سیدیان دربارۀ لحن صحبت کردند. زبان داستان نیز زبانی مناسب است، اما در نثر نیاز به دقت بیشتری است. استفاده از حرف اضافه‌های غیرضروری در نثر کتاب وجود دارد. فضاسازی کار که محیطی دانشجویی است، موردپسند است و دربارۀ نام‌گذاری کتاب رؤیای فالاچی نوعی حس تحریک‌پذیری برای خواندن اثر وجود دارد».

 

شخصیت‌پردازی رمان «رؤیای فالاچی»

مهدی زارع در پیرامون سخنان خویش دربارۀ پرسناژهای فعال موجود در متن موردنظر گفت: «اتین سوریو در اثر خویش تحت‌عنوان «دویست ‌هزار وضعیت نمایشی» سیزده‌‌طبقۀ شخصیتی را تعریف کرده است که می‌توان آن را در هفت‌طبقۀ کلی تقسیم نمود. نظریه‌های سوریو از پایه‌های ساختارگرایی در فرانسه است و او در تألیف این اثر از کتاب معروف «سی و شش وضعیت نمایشی» ژرژ پولتی اقتباس کرده است. هفت‌طبقۀ سیاهی‌لشکر، تیپ، تیپ‌های دوگانه، شخصیت نمادین، رل، کاراکتر و شخصیت منحصربه‌فرد، پرسناژهای ذکرشده در کتاب هستند». زارع با نام‌بردن شخصیت‌های فعال و تعیین‌کنندۀ این رمان، به معرفی و ذکر توضیحاتی دربارۀ آنان پرداخت و پس ازآن به جاگذاری این شخصیت‌ها در هفت‌طبقۀ مورد بحث روی آورد. بخش قابل‌توجهی از صحبت‌های این منتقد به این طبقه‌بندی اختصاص پیدا کرد. البته فرشته اثنی‌عشری به‌عنوان آفرینندۀ اثر با برخی جاگذاری‌ها مخالفت نمود. همچنین دیگر حضار نیز در میان صحبت‌های این منتقد، نظرات خود را پیرامون این مسئله ابراز نمودند. زارع اظهار داشت: «مردم، مغازه‌دارها، مسافرها و پرستاران در طبقۀ سیاهی‌لشکر یا اکسیون قرار می‌گیرند. حضور سیاهی‌لشکر در پذیرش فضای داستان و باورپذیربودن آن به مخاطب اثر کمک می‌کند.

مادر هاله، صبا، حسین، نگهبان مترو در طبقۀ تیپ یا آرکی‌تایپ قرار می‌گیرند. ما معمولاً دربارۀ تیپ به‌درستی صحبت نمی‌کنیم، باوجود آن‌که نیاز است در متن وجود داشته باشد؛ زیرا یک گونۀ شخصیتی به شمار می‌رود.

مادر مسعود، تیپ دوگانه یا استریوتایپ نامیده می‌شود؛ به دلیل این‌که فرزند خود را رها کرده است. نگهبان خوابگاه نیز در همین طبقه قرار می‌گیرد.

شخصیت نمادین در داستان وجود ندارد و این رمان در پی آن نیست که برخورد نمادینی داشته باشد. هرچند سایه‌ای در داستان حضور دارد، اما نمی‌توان آن را در این طبقه‌بندی قرار داد.

برخی شخصیت‌ها در داستان دارای بیشترین کنش‌ها و واکنش‌ها هستند، اما از نظر بنده احسان نیز جزء طبقۀ سیاهی‌لشکر است که مؤلف اثر می‌توانست بیشتر بدان بپردازد. سروش در بهترین وضعیت در طبقۀ آرکی‌تایپ قرار می‌گیرد. این دو شخصیت قابلیت آن را داشته‌اند که با پرداختن گسترده‌تر به آنان در طبقۀ دیگری قرار داده شوند.

ندا، شخصیتی فعال در این اثر است و در طبقۀ نقش یا رل جا دارد و یکی از بهترین شخصیت‌هایی است که به بهترین نحو بدان پرداخته شده و هویت کامل او در داستان مشخص است.

پدر مسعود در طبقۀ تیپ‌های دوگانه است؛ چون به فرزند خویش اعتنایی ندارد، اما چند اتفاق انتهای رمان او را به شخصیتی مستقل از این طبقه بدل می‌کند و در صورت فعال‌تربودن، می‌توانست به شخصیت یا کاراکتر بدل گردد».

زارع، استاد ستاری را نقش اصلی و کنش‌گرترین شخصیت داستان دانست، حال آن که نویسندۀ اثر، اصلی‌ترین شخصیت رمان خویش را پدر مسعود معرفی کرد.

دربارۀ قرارگرفتن مسعود در طبقه‌بندی موردنظر، باتوجه به شخصیت مردد و سرگردان او در قصه و دربارۀ شخصیت هاله نظرات متفاوتی از سوی حاضران مطرح گردید.

در این قسمت، سیدیان و زارع دربارۀ سیر آرام داستان صحبت کردند و رؤیای فالاچی را نیازمند وجود یک شخصیت جذاب و هیجانی بیشتر از آنچه که خلق شده است، دانستند.

در بخش پایانی، بحث مطرح‌شدن بحران هویتی در داستان شکل گرفت و یکی از حاضران اظهار داشت: «در داستان نشانه‌هایی وجود دارد که نویسنده در پی آن است تا دربارۀ بحران هویت صحبت کند. برای مثال مردم هرآنچه را که در رسانه ازجمله تلگرام می‌بینند و می‌خوانند، باور می‌کنند و در قبال این گلولۀ جادویی که به سوی آدمیان شلیک می‌شود، منفعل هستند».

محمدقائم خانی در تکملۀ این سخنان خاطرنشان کرد: «در ساختار یک‌طرفۀ دانشکده و در فضایی که همه دچار بحران هویت هستند، دکتر ستاری این سیستم را می‌چرخاند و با تصمیم‌گرفتن به جای همگان، نمایش خوبی از بحران هویت و عدم کنش و عمل‌گرایی را در داستان نمایش داده و ساختار استبداد را به وجود آورده است. این تصویر خوبی از یک دیکتاتور مدرن است».

این جلسه پس از صحبت‌های آقای خانی به پایان رسید.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • مشروح نهمین میز نقد، «رویای فالاچی» اثر فرشته اثنی‌عشری
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.