شهرستان ادب: پروندهپرترۀ «هادی حکیمیان» را با یادداشتی از امیرحامد مجیدینیا ادامه میدهیم. مجیدینیا در این یادداشت به نقد و بررسی تازهترین رمان حکیمیان با نام «پست طهران» پرداخته است. این یادداشت را با هم میخوانیم:
کتاب «پست تهران» رمانی پرحادثه و جذاب است که نویسنده پس از چاپ چندین کتاب در بخشها و موضوعهای مختلف و دریافت جوایز ادبی بسیار، به جهت برداشتن گامی بلند نگاشته است. پست تهران داستان مردی مصیبتدیده است که از پس سالهای به تاریخپیوستۀ پهلوی دوم، حکایت دردها و رنجهای بسیاری را روایت میکند. «هادی حکیمیان» در رمان پست تهران، ما را به گوشهای از تاریخ ایران میبرد که به حق، گذرگاهی بزرگ برای تاریخ است. سالهایی که نهضت انقلاب اسلامی ایران در حال شکلگیری و تبلور است و عوامل بسیاری این نهضت را پیش میبرد. باید اشاره کرد که یکی از مهمترین تلاشهای گروههای خارجنشین در حال حاضر، تحریف تاریخ پهلوی دوم است که این کتاب، بار سنگین تقابل با این جریان را به دوش میکشد. شاید بتوان گفت که نوعی از سیاهنمایی در بخشهایی از آن موج میزند. این سیاهنمایی حاصل دردهایی تاریخی است و مشخصاً بخشی از زیباییهای ادبی و نوعی از تاریخ مردمشناسی را به تقابل میکشد.
کتاب پست تهران را میتوان از سه منظر مورد مداقه قرارداد؛ نخست تاریخ سیاسی دورۀ پهلوی، دوم تاریخ مردمی و فرهنگی و سوم مقایسۀ این دو موضوع. همچنین بررسی منظر نویسنده در این موضوع مهم است که تاریخ سیاسی را باید درون تاریخ مردمی و فرهنگی دید و بزرگنمایی عناصر سیاسی تاریخ، سایهای سنگین بر دیگر مضامین خواهد افکند. به سخن سادهتر باید گفت مردمان کوچه و بازار و عوام و تودۀ مردم را باید مالک و مهمترین بخش تاریخ دانست که در تمام دورهها، دارای فرهنگها و گزارههای بسیار هستند. این تقابل و مقایسه را باید در داستان بر مبنای برتری تاریخ سیاسی از نظر نویسنده دانست، هرچند که حتی دردها و رنجهای مردم، خصوصاً مردم ایران، دارای رنگی از اصالت و فخامت است. اصالتی که فرهنگ و شخصیت تاریخی ایران را شکل داده است و باید در عصر حاضر، آن را در جستوجو برای یافتن نوستالوژی لذتبخش گذشته یافت. گذشتهای که تمایز بسیاری با حال دارد و مهمترین این تمایز، ایرانیبودن است. در طرحهای گذشتۀ نوستالژیک، یک سؤال ما را رهنمود میکند و آن این است که آیا آیندگان نیز به اندازۀ ما «تمایل نوستالژیک» خواهند داشت، یا ما در زمانهای به سر میبریم که عناصر فرهنگ ایرانی در حال زوال و استحاله هستند. کتاب پست تهران، نوستالژی گذشتۀ ما را با این تأکید بیان میکند که چگونه به ایرانیان ظلم میشد؛ ظلم به مثابۀ آنچه که مسبب پدیداری انقلاب اسلامی شد. درواقع یکی از اهم دلایل وقوع انقلاب اسلامی را باید تقابل فهم فرهنگیـسیاسی حکومت پهلوی با سیاست دانست که این تقابل، باعث حذف حکومت به نفع فرهنگ ایرانی شد. آنچه که انقلاب اسلامی را شکل داد، باید عملکرد سرمایههای اجتماعی جامعۀ ایران در برابر دولت پهلوی دانست. چیزی که کمابیش در اثر عیان است، اما این موضوعها با موشکافی تبیین و تدقیق و تصویرسازی نشده است.
دربارۀ فرم رمان باید گفت، تلاش نویسنده منجر به خلق داستانی شده است که مجهز به شخصیتهایی جذاب و طرحی بسیار دقیق و حسابشده است. هرچند این اثر میتوانست با پرداخت به جزئیات و موضوعهای مغفول، به پیرنگ و روایتی فربهتر برسد و سطحی عالی از توصیف و فضاسازی را شکل دهد، اما دریغ که مشخصاً طرح بزرگ و محدودیتهای نشر، دستوپای نویسنده را برای پرداخت بیشتر بسته است.
اثر هادی حکیمیان، نوعی منحصربهفرد از رمان تاریخی را خلق کرده است، که نمیتوان آن را مشخصاً و کاملاً تاریخی دانست و باید وجوه سیاسی آن را پررنگتر شمرد. درواقع حکیمیان در رمان پست تهران بهدرستی پاسخ میدهد که «پهلویها چه کردند که باعث بروز انقلاب اسلامی شد؟». این حقیقت برای حال جامعۀ ما، دارای اهمیت اساسی است. جواب این سؤال را باید ریشۀ دردها و بسیاری از فعالیتهای نسلی دانست که حالا پا به سن گذاشتهاند. کتاب، این حقیقت را گوشزد میکند که بسیاری از عناصر و اشخاص آن، هنوز در قید حیاتاند؛ هرچند که اسامی و شهرتهای دیگری دارند.
در نقد کتاب باید اضافه کرد که متأسفانه برای نگارش به حقایق و عناصر حقیقی توجه دقیقی نشده است؛ لذا میتوان موارد بسیاری از مکانها و فضاها و اشخاص را یاد کرد که تطابق حقیقی ندارند. درواقع نویسنده به بعضی عناصر به جهت توجه به دیگر حقایق بیتوجه بوده است. درحقیقت اثر را یک پژوهش تاریخی دقیق با ذکر دقیقی از عناصر و جزئیات، پشتیبانی نمیکند؛ اما باید به جهت داستانیبودن و عدم ادعای نویسنده بر واقعنمایی کامل داستان، عدم تطابق را تسامحاً پذیرفت. در کل باید خواندن این اثر برای نسل جوان را تجربهای بدیع به شمار آورد.