شهرستان ادب: به مناسبت زادروز زندهیاد بانو «پروین اعتصامی» شما را به خواندن یادداشتی از «علی قرباننژاد» دعوت میکنیم:
شعر فارسی با تنوع قالب هایش به طور خاص امکان های متعدد را در برابر شاعران قرار می دهد. دقت در شکل هر قالب و سپس غور در محتوای معروف و شناخته شده برای آن ما را به پیوستگی های شگرفی میان فرم و محتوا رهنمون می سازد.
در میان قوالب ادبیات فارسی ، قالب «قطعه» ذهن را ناخودآگاه به سمت مفاهیم پند و اندرز و اجتماعیات و تمثیل ها و... هدایت می کند. قطعه قالبی است که از متقدمین «ناصرخسر» و از متاخرین «چروین اعتصامی» را بیشتر با آن می شناسیم. در نگاه نخست شاید تفاوت میان غزل و قطعه به اندازه ای ناچیز و نامحسوس باشد که در نگاه گذرا تقریبا یکی خوانده شوند. تفاوت میان غزل و قطعه در مصراع نخست یا مصراع فرد (1) در غزل و قطعه است.
در غزل مصراع اول تکلیف قافیه و ردیف را برای ادامه شعر یا به عبارتی برای مصرع های زوج تعیین می کند. پس می شود اینطور گفت که در غزل مصراع فرد تکلیف مصاریع زوج را تعیین می کند. اما در قطعه نیازی به تمهیدات مصراع نخست نیست. قطعه گویی همانند اسمش و مطابق فرمش جدا شده ای از یک کل است که آن را نظام اخلاق می نامیم.
زبان پروین
و به باغ آمدی و ما رفتیم / آنکه آورد تو را، ما را بُرد (پروین اعتصامی)
عبارت «سهل ممتنع» را بسیار شنیدهایم. این اصطلاح یعنی: آسان نمایی که دست یافتن به نظیر آن بسیار دشوار است و برای بسیاری بعید. البته بسیارانی نوشتههای «سهل» خود را (بی که به قلهی مرتفعِ ممتنع رسیده باشد) از این دست خواندهاند!
به بیت بسیار زیبای «پروین اعتصامی» که از شمار سهل ممتنعهای ادبیات فارسی است دوباره بنگرید. سپس آن را با بیت زیبای «صائب» مقایسه کنید: ازهمان راهی که آمد گل، مسافر میشود / باغبان بیهوده میبندد درِگلزار را
آن زمان یک قلم به درجه «سهل ممتنع» نویسی نائل میشود که به پختگی رسیده و فاصله خویش را با کمالش به کمترین حد رسانده باشد.
کمال به معنای آراستگی صفات؛ یعنی شاعر چنان در «آراستن» شعرش متبحر میشود که در گام بعد، پیشرفت او در «پیراستن» متن حتی از همان آراستنها به صنایع مختلف، حاصل خواهد شد.
این را نیز باید گفت که این گونه ابیات ممکن است در یک شاعر به تعداد انگشت شمار و در شاعری دیگر بیشتر باشد. چنانکه سعدی را استاد «سهل ممتنع» نویسی در شعر فارسی نامیدهاند. البته هر متن تهی دستِ فارغ از آراستگی را نمیتوان در شمار این ابیات به حساب آورد.
آراستن، زینت دادن هر چیزی است به مدد اضافه کردن بر آن یا نظم دادنش و پیراستن نیز زینت دادن است اما به مدد کاستن زوائد آن. چنانکه برای بانوان از واژهی آرایش استفاده میشود و برای مردان از پیرایش.
محتوای اشعار پروین
اجتماعیات را در شعر پروین از دو بعد میتوان در نظر گرفت یکی از بعد فرم و تکنیک هنری و دیگری از بعد محتوا . مهمترین ویژگی شعر پروین فن یا تکنیکی است که وی در شعر خود بکار می برد و به آن فن مناظره میگویند؛ مناظره سیر و پیاز یا مناظره درویش و محتسب نتیجهای که از مناظره حاصل می شود اقناع مخاطب است. پیام های شعر پروین همان است که در ادبیات سنتی ما وجود دارد و مقداری هم متاثر از جامعه جدید است. مهمترین این پیام ها در زمینه اجتماعی اتفاق افتاده مواردی همچون "جبر و تقدیر، بیان حال توده مردم در برابر استثمار و طبقات مرفه، تقابل مرفه و فقیر در جامعه، وضع نابسامان طبقات مختلف ، ضرورت دستگیری از ناتوانان و فقرا" پروین این مسائل را می بیند و در قالب داستانی دیالتیک و گفتگو و مناظره محور پیش می برد.
پروین به زن به عنوان کسی که بخواهد فرهیخته شود و خودش را در جامعه ارتقاء دهد توجه دارد. اما واقعیت این است که در شعر پروین علی رغم اینکه توقع این است که زنانگی زن، یا زن بودنش پررنگ تر شود؛ ولی زنانگی در شعر پروین خیلی نمودی ندارد. پروین بیشتر به نقش اجتماعی زن به عنوان مادر توجه می کند. پروین به سادگی و پاکی زن خیلی اشاره می کند. سادگی و پاکی را جزء ذاتیات یک زن می داند؛ وی معتقد است: "عفاف، حیاء، سادگی، پاکی و عفت" گوهرهایی هستند که در ذات زن نهفته است. وی معتقد است زنی که عفیف، دانشور و با حیاء باشد؛ باعث زینت او می شود. پروین زن را تاثیرگذارترین و حلقه اولیه در تعلیم و تربیت جامعه می داند. بُعد دیگری که به شخصیت زن می دهد به عنوان عنصری که مایه انس، شفقت، مهربانی و با محبت و آرامش در خانه است. وی به جایگاه زن در جامعه؛ جایگاه مادر بودنش، معلم بودنش، نقش عاطفی و تامین کننده عاطفی جامعه توجه کرده است؛ وی زن را در خانه باعث شفقت خانواده می داند؛ گویا اگر نباشد انگار که دنیا بدون نور و خورشید شده است.