شهرستان ادب: به مناسبت سالروز درگذشت «سیمین دانشور»، ستون داستان سایت شهرستان ادب را با یادداشتی از «محمدقائم خانی» بر کتاب «سووشون» بهروز میکنیم:
زری در سووشون چند بار درباره شجاعت صحبت میکند. حتی فراتر از آن، خود نویسنده هم درباره این موضوع نظر میدهد. آیا اینها کافی هستند که سووشون را رمانی درباره شجاعت بدانیم؟ مسلماً کافی نیستند. این که شخصیتی در داستان درباره موضوعی حرف بزند، و حتی دغدغه آن را داشته باشد، دلیل بر ارتباط ساختاری داستان با آن موضوع نیست. پس در کجای رمان باید به دنبال شجاعت باشیم تا بتوانیم ادعا کنیم فلان رمان درباره شجاعت است. موضعگیری نویسنده درباره موضوع هم اثری ندارد؟ یقیناً اثر دارد، اما هنوز به حد کفایت نمیرسد. پس کجا باید رد پای یک موضوع مثل شجاعت را در اثری مانند سووشون پی گرفت؟ کمی درنگ میتواند ما را به نقطه اصلی رهنمون کند، که همانا عمل است. شجاعت خود را در اراده نشان میدهد و اراده در عمل آشکار میشود. عمل هم که مبنای داستان مدرن است. پس احتمالاً مناسب خواهد بود که در عمل داستانی به دنبال شجاعت بگردیم و به موضوع نزدیکتر شویم. یوسف از همان ابتدای داستان اهل عمل نشان داده میشود، آن هم عملی شجاعانه. او قهرمان داستان، و قهرمان زندگی زری است، و تصمیمات شجاعانهاش را هم با صدای بلند اعلام میکند. آیا این نقطه برای اعلام ارتباط رمان با موضوع شجاعت کافی است؟
هنوز زود است که چنین حکمی صادر شود. چرا که عمل داستانی در پیرنگ دراماتیک میشود و پیرنگ سووشون، حول شخصیت زری شکل گرفته است. نگاهی به تغییرات شخصیت زری در طول رمان نشان میدهد که او هم از ابتدا تا انتها درگیر شجاعت است. او در ابتدای داستان بین وظیفه مادری (که همانا نگه داشتن کیان خانواده است) و شجاعت (که تمثل آن در یوسف دیده میشود) تزاحم و تضادی میبیند؛ و چون یوسف شجاعانه عمل میکند، او تصمیم میگیرد مادرانه رفتار کند. اما او در طول داستان آهستهآهسته تغییر میکند تا بالاخره در انتهای داستان، لازمه عمل به وظیفه مادری و همسری را گرهخورده با صفت شجاعت میداند. سیمین دانشور آرامآرام شخصیت را به جایی رسانده که از اعماق وجود درک کند برای ادای حق مادری و همسری هم باید شجاعانه با پستیها جنگید. در این نقطه، شجاعت و مهر به هم میرسند و در شخصیت زری متحد میشوند. پس اگر پیرنگ رمان متناسب با موضوع شجاعت باشد، میتوان از این زاویه به تکتک جملات مربوطه در داستان نگاه کرد، و مهمتر از آن، تکتک تصمیمات را مورد مداقه قرار داد.
در ابتدای رمان، زری بین مادری و شجاعت تضاد میبیند و درمانده است، شک دارد و نمیتواند تصمیمی برای اقدام بگیرد. اما هرچه پیش میرود، شک و تردیدهایش کم میشود و در انتها تصمیمی کاملاً شجاعانه میگیرد. با این حال هنوز یک سطح دیگر از ارتباط این رمان با شجاعت مانده که ناگفته مانده است. زری شجاعتی دیگر هم دارد که از چشمها پنهان است، حتی از چشم یوسف.
اوائل رمان، زری از سوی مرد شجاعی چون یوسف متهم میشود که شجاعت کافی برای تصمیم و عمل را ندارد. زری این ترس را میپذیرد اما دلیل آن را نه منافع، که حفظ کیان خانوادگی میداند؛ وظیفهای که خود بر دوش خویش گذاشته. با تعریف کانت، این تصمیم زری، بنیادیترین حالت ممکن برای یک عمل اخلاقی است. تردید زری برای دوری از اقدام، از سر ضعف نیست بلکه از عمق نگرانی او بابت «درستی» کارش نشأت میگیرد. او نگران حقیقت است و شجاعت را در شرایطی که به تهوّر نابودکننده نزدیک میشود، پس میراند. او در حال مراقبه است، حتی اگر متهم به بزدلی و شکاکیت شود. بنابراین از پای نمینشیند و با همه حرف و حدیثها، همچنان دغدغهمند نسبت به حقیقت باقی میماند. این مراقبت، یکی از شجاعانهترین رفتارهای یک انسان است. این که در راه حفاظت از حقیقت، از هیچ مانعی، حتی طعنههای یک دوست که از ته دل دوستش میدارد، نهراسد. این شجاعت بنیادین زری در مراقبت از حقیقت است که در انتهای رمان، به شجاعت در تصمیم سیاسی میرسد. اگر زری ابتدای داستان، حقیقت و درستی را به پای «شجاع دیده شدن» ذبح میکرد، به ترسی مبتلا میشد که تا انتهای رمان هم گریبانش را رها نمیکرد. او ترسی از رسوا شدن ندارد، و نه از آسیب دیدن در مسیر پیجویی حقیقت. همین شجاعت است که در انتهای داستان ظهور میکند و خود را در قامت یک تصمیم انقلابی پیرامون یوسف نشان میدهد. پس شجاعت از ابتدا با زری هست، منتها خود را در انتها «نشان» میدهد. حالا میشود گفت که سووشون در عمیقترین لایه خویش، داستانی درباره شجاعت است.
ولی سیمین دانشور در این نقطه هم متوقف نمیماند. او یک لایه عمیقتر میشود و الگوهایی را فراتر از یوسف و زنش پی میگیرد. زری، بزرگشده مدرسه انگلیسی هاست و با انجیل بزرگ شده است. او در آنجا متوجه شخصیت یحیای نبی (ع) میشود که یک تنه در برابر ظلم ایستاده است، اما در برخورد با مردم جامعه و یوسف، سیاوش و امام حسین (ع) را از همین منظر شجاعانه پیدا میکند. این سه الگو رشتهای میسازند که تمام دانههای ذهنی زری و حوادث پیرامون او را به هم متصل میکند و تباری اسطورهای برای موضوع شجاعت (که ذهن زری را مشغول کرده) میسازد. این تبار که از دوران کهن ایران شروع میشود، پس از یحیای نبی (ع) و امام حسین (ع) به زندگی این زن و مرد میرسد، و با آن دو گره میخورد. بنابراین شجاعت تنها در ذهن زری و یوسف یا خانواده و حتی حلقه دوستان ایشان محبوس نمیماند و پهنهای به اندازه کل جامعه را در بر میگیرد. ناگهان رمان ابعاد ملی و جهانی پیدا میکند، و شخصیتهای داستانی در سطحی بسیار فراتر از مناسبات داستان دست به عمل میزنند. کتاب قدرتی غیرقابل کنترل مییابد و بسیاری از ایرانیان را که واقعاً درگیر این سطح از ارتباط فرهنگی با جهان پیرامون خویش هستند، به بازخوانی سنت ایرانی-اسلامی خویش فرا میخواند. سووشون هم از طرفی جنبهای کاملاً شخصی پیدا میکند و هم در بالاترین سطح با ملت ایران مناسبت مییابد. از این رو قدرتی فراتر از یک قصه معمولی پیدا میکند. با چنین تباری، جهانِ رمان کامل میشود و شخصیتهایی چون یوسف و زری هم جایگاهی در آن جهان پیدا میکنند. جهانی که سیمین ما را برای غرق شدن در آن، به خواندن سووشون فرا خوانده است.