موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu

شعر فارسی پژواک قرآن کریم | نشست تخصصی با موضوع «شعر و قرآن»

29 دی 1400 13:29 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
 شعر فارسی پژواک قرآن کریم  | نشست تخصصی با موضوع «شعر و قرآن»

شهرستان ادب: نشست تخصصی با موضوع «شعر و قرآن» ویژه‌برنامه نخستین جایزه ادبی حافظ با ارائه دکترمحمدمهدی سیار

 

 

خوشحالم که در این ساعت و با این موضوع بسیار شریف، یعنی پیوند شعر و قرآن در خدمت، شما هستم و به بهانه راه افتادن نخستین دوره «جایزه ادبی حافظ» جشنواره ملی شعر قرآنی با شما گفتگو می‌کنم. سال‌ها بود که ما در موسسه شهرستان ادب می‌گفتیم یک جایزه شعر قرآنی لازم است و باید در کشوری که شعرش پژواک قرآن حساب می‌آید یک جایزه یا جشنواره قرآنی راه بیفتد. دعا کنید این عَلَمی که بلند شده همچنان سال‌های سال برقرار باشد و تبدیل به یک جشنواره جهانی شود. یعنی ما بتوانیم این جشنواره را تبدیل به یک جریان شعر معنوی کنیم و این مسیر را با قوت و قدرت پیش برویم.

 

در باب پیوند شعر و قرآن و نیز پیوند شعر فارسی با قرآن سخن می‌توان فراوان گفت. ابتدا می‌توان از این سوال شروع کرد که خود قرآن چه نسبتی با شعر برقرار می‌کند؟ توصیه می‌کنم که حتما آیات پایانی سوره شاعران را بخوانید. ما در قرآن سوره‌ای به نام سوره شعرا داریم و چندین بار هم در قرآن لفظ شعر و شاعر به کار رفته است. البته هرکس که لفظ شعر و شاعر را در قرآن مجید می‌بیند، مشاهده می‌کند که خداوند همراه با یک فاصله‌گذاری و یک پرهیز از یکی شدن با شعر سخن گفته است. «و ما هو بقول شاعر»، یعنی قرآن سخن یک شاعر نیست. یا «وَ يَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُو آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَجْنُونٍ» یعنی ما به خاطر یک شاعر دست از خداهای خودمان برداریم؟ همین شبهه نشان می‌دهد در آن زمان برای تخفیف و پایین آوردن قرآن از آن حالت وحیانی‌اش و اینکه گفته شود این کلام یک کلام معمولی بشری است،‌ به شعر بودن متهم می‌کردند. یعنی برای اینکه قرآن را یک پله از مرتبه‌ای که دارد پایین‌تر بیاورند، می‌گفتند که قرآن شعر است. آنها می‌گفتند ما قبول داریم که قرآن سخن معمولی نیست، سخن طبیعی بشری نیست، اما برای اینکه بگوییم سخن خدا هم نیست یک چیز بینابینی را انتخاب می‌کنیم و آن هم اینکه بگوییم پیامبر شاعر است و این متن هم شعر است. خود این نشان می‌دهد که شعر در همان دوران هم کلامی مابین کلام آسمانی و زمینی تلقی می‌شده است؛ یعنی کلامی فراتر از کلام معمولی بشری اما پایین‌تر از کلام الهی. برای اینکه بتوانند قرآن یک ذره را پایین بیاورند می‌گفتند این کلام شعر است. قرآن برای پاسخ‌گویی به این شبهه چندین‌بار با شعر فاصله‌گذاری دارد. ما در کلام معصومین (ع) هم داریم که تأیید می‌کند شعر می‌تواند از کلام معمولی علو و جایگاه و مرتبت بیشتری داشته باشد؛ «و ان من الشعر لحکمه». همانطور که حکمت وصفی است که درباره قرآن به کار رفته است، و ما به قرآن «قرآن حکیم» می‌گوییم و در قرآن هم این لفظ برای کلام الهی به کار رفته است،‌ درباره شعر هم «و ان من الشعر لحکمه» هم داریم. یعنی در ادبیات دینی هم این پذیرفته شده است که شعر فراتر از کلام معمولی بشری است و این مستمسکی برای حکیم نظامی شده که بگوید «پیش و پسی بست صف اولیا / پس شعرا آمد و پیش انبیا». یعنی بعد از انبیا و بعد از مقام نبوت مقام شاعری قرار می‌گیرد. البته آن گونه شعر و شاعری که نظامی در ابتدای مخزن الاسرارش دارد.

 

شعر اگر بخواهد فراتر از کلام معمولی بشر باشد و با حقیقت و با آسمان پیوند برقرار کند، چاره‌ای ندارد جز اینکه پیش از آن که زبان باشد، گوش باشد. این نکته خیلی مهمی است. ما فکر می‌کنیم که شعر از مقوله زبان است و شاعر کسی است که زبان‌آور است و کارش بیشتر با زبان است، اما من معتقدم شعر بیشتر از آن که با زبان و با گفتن نسبت داشته باشد، با گوش و شنیدن نسبت دارد. شاعر هم بیش از آن که زبان‌آور باشد باید اهل شنیدن و اهل گوش دادن باشد. حالا می‌خواهم به این شعر مولوی درباره قرآن اشاره کنم که به نوعی مانیفست و مرامنامه شعر قرآنی است. خوب گوش کنید: «انصتو را بشنو و خاموش باش». به نظر من اولین مخاطب این کلام مولانا شاعران و همه هنرمندان‌اند. انصتو! خاموش باشید. گوش کنید. این انصتو اشاره به آن آیه قرآن است که «وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ». وقتی قرآن خوانده می‌شود گوش فرا دهید و خاموش باشید. برای کسی که اهل حقیقت باشد «اذا قُرِئَ القرآن» فقط مختص وقتی که عبدالباسط دارد قرآن می‌خواند یا در مجلسی نشسته‌ایم نیست. قرآن همیشه در عالم جاری است؛ همیشه. این اذا قُرِئَ القرآن همیشگی است. یعنی همین الآن که ما داریم سخن می‌گوییم قرآن دارد در هستی خوانده می‌شود. پژواک قرآن چون صدای حقیقت است و کلام الهی است، همیشه در خلقت جاری است. کلام الهی به قول سلمان هراتی «جهان قرآن مصور است / و آیه‌ها در آن / به جای اینکه بنشینند، ایستاده‌اند». یعنی فقط گوش می‌خواهد. اگر کسی گوش داشته باشید همیشه صدای قرآن را همیشه می‌شنود. بنابراین باید وَ إِذا قُرِئَ الْقُرْآنُ فَاسْتَمِعُوا لَهُ وَ أَنْصِتُوا، را به همه زمان‌ها و مکان‌ها تعمیم بدهیم. مولوی این کار را می‌کند. «انصتو را بشنو و خاموش باش / چون زبان حق نه‌ای پس گوش باش». چقدر زیباست! بنابراین نخستین شرط قرآنی شدن شعر این انصتو است؛ یعنی گوش دادن. یعنی شاعر بیشتر از آنکه زبان‌آور باشد، اهل شنیدن باشد. در این قسمت بحث به این موضوع بیشتر می‌پردازم که ما چگونه قرآن را بشنویم و خاموش باشیم، چرا که این مرامنامه هنری دینی و شعر دینی و آیینی است. همه این مانیفست در همین یک بیت است که «چون زبان حق نه‌ای پس گوش باش». خاموشی و سکوت و شنیدن را یاد بگیر.

همچنین آیات پایانی سوره شعرا به طور ویژه به هنر دینی و شعر قرآنی می‌پردازد که حتما توصیه می‌کنم با این آیات مأنوس باشید و روی آن تأمل کنید و تفاسیر مرتبط را ببینید. چون یک معانی تاریخی هم دارد که با خواندن ساده آیات فهمیدنش محقق نمی‌شود. اما به هرحال آنچه که ما در این آیات می‌بینیم توصیف سلبی و ایجابی از شعر مورد نظر قرآن است. این آیات اینطور آغاز می‌شوند که «الشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الْغاوُونَ». با یک تشر شدید به شاعران آغاز می‌شود. می‌گوید شاعران را گمراهان پیروی می‌کنند. یعنی فقط آدم‌های گمراه دنبال سر شاعران راه می‌افتند! بعد ادامه می‌دهد: الم تر کیف... مگر نمی‌بینید این شاعران هر روز در یک وادی سرگردان هستند و هر روز یک چیزی می‌گویند؟ انگار این حیرت و سرگردانی جزو مقوم شعر و شاعری است؛ به خصوص شاعری که در آن دوره رواج داشته است. یعنی پابرجا نبودن، یعنی نداشتن یک منشأ فکری ثابت. بله، حتی شاعر دینی هم باید تنوع در گفتار و رنگارنگی در تخیل داشته باشد، اما این مهم است که آیا یک زمین استقرار و جایگاهی که در آن زمین پا سفت کرده باشد دارد یا نه؟ گفت «اصلها ثابت و فرعها فی السماء». این هم آیه‌ای است که می‌تواند به شعر مرتبط باشد. می‌گوید «أَلَمْ تَرَ كَيْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا كَلِمَةً طَيِّبَةً كَشَجَرَةٍ طَيِّبَةٍ». کلام پاک و کلام طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء، یعنی اصلش ثابت باشد اما شاخ و برگش تا آسمان هم می‌رود. این خیلی فرق می‌کند با اینکه «الم تر کیف فی کل واد یهیمون». یک تنوع، سرگشتگی است اما یک تنوع به معنای واقعی تنوع است. «الم تر کیف ضرب الله مثلا کلمه طیبه»، یعنی گفتار پاک. چیزی که ما در شعر به دنبال آن هستیم گفتار پاک است. اگر ما می‌خواهیم شاعر مسلمان و شاعر آیینی باشیم باید به دنبال کلام و گفتار پاک باشیم.

تشبیه بسیار جالبی را قرآن بکار برده. می‌گوید سخن پاک کشجره طیبه، مثل درخت است. درخت را دیده‌اید؟ درخت پر از کثرت است. پر از تنوع است؛ برگ‌ها و شاخه‌ها و میوه‌ها. درخت هر دم میوه تازه می‌دهد و هر روز رنگ تازه دارد. برگ درخت هر روز یک رنگ تازه می‌گیرد. اینطور نیست که برگ‌هایش در پائیز به یکباره نارنجی و زرد بشوند. نه، این از آغاز بهار، از لحظه‌ای که برگ بر شاخه می‌روید، در حال تغییر است. اندازه و رنگش مدام تغییر می‌کند و تغییر می‌کند و ما ناگهان در پائیز می‌بینیم که این برگ زرد شد. این مسیری بوده که طی شده است. بنابراین تغییر و تنوع، ویژگی درخت و برگ و شاخه و میوه درخت است. میوه را هر روز از شاخه بچینی یک طعمی می‌دهد و طعمش متفاوت می‌شود. اما این تغییر و تنوع سرگردانی نیست. درخت یک ریشه ثابتی دارد. کشجره طیبه اصلها ثابت و فرعها فی السماء. ریشه‌اش در زمین محکم شده ولی شاخه‌اش تا آسمان‌ها رفته است. یعنی پر از تنوع و حرف تازه است. این آیه ادامه دارد، «تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها». یعنی یک شاعر قرآنی و یک سخنور ایمانی اینطور نیست که سخنش یک روز میوه ندهد. نه، میوه‌های مختلف. هر آن هم می‌تواند میوه و ثمر بدهد، ولی با اتصال به پروردگار. من می‌خواهم این آیه را با آن آیه درباره شاعران غیر قرآنی مقایسه کنم. آن آیه می‌گفت ندیدی اینها هر روز در یک وادی سرگشته و سرگردان‌اند؟ حالا همه شما شاعر هستید و ممکن است به شما بربخورد و بگویید ما هم وقتی شعرهای‌مان را نگاه می‌کنیم می‌بینیم یک روز آیینی است، یک روز عاشقانه است، یک روز حماسی است، یک روز از بهار می‌گوییم، یک روز از پائیز می‌گوییم، یک روز شعرمان غم دارد، یک روز شادی دارد، پس ما هم مصداق فی کل واد یهیمون هستیم! به نظر خودتان شما چگونه‌اید؟ در هر وادی سرگشته‌اید؟ یا نه، توتی اکلها کل حین باذن ربها هستید؟ شما حافظ و مولوی یا بیدل را ببینید که تنوع در گفتارشان خیلی زیاد است. یک روز عاشق‌اند، یک روز عارف‌اند. گفت «حافظم در مجلسی، دردی‌کشم در محفلی». آیا تنوعی که در کلام شاعران ما وجود دارد از جنس فی کل واد یهیمون است؟ یعنی سرگشته‌اند یا از جنس تؤتی اکلها حین باذن ربها  هستند؟ این مهم است. درباره این فکر کنید. پس این سخن قرآن که «انهم فی کل واد یهیمون» منافاتی با تنوع ندارد. منافاتی با رنگارنگی کلام ندارد. شعر خوب عین یک درخت است. درخت هم ثبات دارد و هم تنوع. شاعر قرآنی هم همینطوری است. یعنی ثبات دارد و در یک جایی، در آن سرزمین ایمان ثابت قدم است، ولی فرعها فی السماء. شاعر خوب درباره همه چیز دنیا می‌تواند شعر بگوید. در ادامه هم می‌فرماید «و هم یقولون ما لا تفعلون». شاعران غیرایمانی چیزهایی می‌گویند که خودشان هم به آنها باور ندارند و خودشان هم به آنها عمل نمی‌کنند. اینجا خیلی عجیب است. نشان می‌دهد که شعر فقط در عرصه سخن نیست، بلکه یک نسبت مهم با عمل دارد. تا حالا به این فکر کرده بودید ما باید به حرف‌هایی که در شعرهایمان می‌زنیم عمل کنیم؟ اگر اینطور باشد که ما در شعرمان چیزی می‌گوییم که خودمان عمل نمی‌کنیم، یعنی صداقت شاعرانه نداشته باشیم، این از جاهایی است که قرآن به ما تشر زده است. می‌گوید این‌ها یک چیزهایی می‌گویند که خودشان عمل نمی‌کنند!

درباره شأن نزول ادامه این آیات روایت عجیبی آمده است. آن روایت می‌گوید حسان ابن ثابت، که شاعری در جبهه حق بود و برای پیامبر و جنگ‌ها شعر حماسی می‌گفت، با چشم اشکبار نزد پیامبر آمد. ادامه آیاتی که درباره شاعران غیرقرآنی خواندیم، همینجا نازل شده است. قرآن پیش از این آیات سه تا سیلی به شاعران زده بود و سوره تمام شده بود. همین قدر نازل شده بود. در شأن نزول آیات بعدی آمده که شاعران مسلمان با چشم گریان پیش پیامبر رفتند که «یا رسول الله! آبروی ما رفت. ما این همه شعر برای شما و اسلام و جبهه و جنگ گفتیم، حالا این پاداش ما است؟». بر اثر دلشکستگی شاعران آیات بعدی نازل شد. دل‌ شکسته این شاعران که برای پیامبر و اسلام شعر گفته بودند اثر کرد. خیلی جالب است؛ جاهای دیگری هم این اتفاق افتاده است. یعنی دل شکسته آسمان را به زمین می‌آورد و بر زبان رسول خدا آیه نازل می‌کند. همانطور که برای دل شکسته پیامبر هم آیه نازل کرده است. همان جایی که می‌گوید ما دیدیم که تو با یک پریشان‌حالی به آسمان نگاه می‌کنی و منتظری که آیه‌ای نازل شود و از طعنه‌های یهودی‌ها و مسیحی‌ها که می‌گویند اینها قبله‌شان هم مستقل نیست و دارند رو به بیت المقدس نماز می‌خوانند، نجات پیدا کنی. ما دیدیم تو به آسمان نگاه می‌کنی و منتظر آیه‌ای هستی که قبله عوض شود. ما به خاطر اینکه تو راضی شوی تو را به سمت قبله‌ای که تو راضی باشی می‌گردانیم. دل شکسته شاعران هم این آیات را نازل کرد که استثنایی بر آیات قبلی است. «الا الذین آمنوا»، مگر شاعرانی که ایمان داشته باشند. «و عملوا الصالحات». باز اینجا حرف از عمل زده می‌شود. یعنی شاعر خوب عمل صالح انجام می‌دهد. یعنی شاعر بودن فقط به حرف نیست، به عمل درست هم هست. این چیزی است که ما معمولا کم توجه می‌کنیم. یعنی باید کار درست هم انجام بدهیم. «و ذکرالله ذکرا کثیرا» و خداوند را زیاد یاد می‌کنند. شاعرانی که یک ایمان دارند، دو عمل صالح دارند، سه زیاد ذکر خدا می‌کنند. ذکر کثیر همان «انصتو را بشنو و خاموش باش» است. «گر زبان حق نه‌ای، پس گوش باش». ذکر یعنی یاد خداوند. در ادامه ایات می‌فرماید «وانتصروا بعد ما ظلموا». چهارمین ویژگی شاعران مورد تأیید قرآن این است که دادخواهی و عدالتخواهی می‌کنند. بعد از اینکه به آنها ستم شد، اهل دادخواهی و عدالتخواهی‌اند. بعدش هم ادامه پیدا می‌کند که «و سیعلم الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون». پس ببینید، شعر قرآنی باید اولا گوش باشد، بعد زبان. باید اصل ثابت داشته باشد. باید عمل صالح داشته باشد. باید با ذکر کثیر یعنی ذکر زیاد خداوند همراه باشد. این ذکر کثیر هم این نیست که در شعر مدام اسم خدا را بیاوریم. نه، آن ذکر باید در خلوت باشد تا در جلوت شعر متجلی و جاری شود.

 

من معتقدم تمام شعر فارسی پژواک قرآن است. من چندین‌بار گفته‌ام که اگر قرآن به زبان عربی نازل شد، پاسخ قرآن به زبان فارسی به آسمان رفت. قرآن با زبان عربی از آسمان به زمین آمد، اما پژواک و طنین قرآن به زبان فارسی به آسمان رفت. ما این پژواک و طنین را در شعر فارسی می‌بینیم. همچنین معتقدم کسی که شعر فارسی و زبان فارسی را بلد نباشد، قرآن را هم به درستی نمی‌تواند بفهمد. فهم امروزی قرآن منوط به فهم ادبیات فارسی است. با فهم ادبیات فارسی می‌توان فهم بسیار بهتری از قرآن داشت، چون ما حافظ را داریم، سعدی داریم، مولوی داریم. این است که من معتقدم کسی که زبان عربی بلد است و می‌خواهد قرآن بخواند، کمتر از کسی که فارسی و هر دو را بلد است و قرآن می‌خواند، قرآن را می‌فهمد.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  •  شعر فارسی پژواک قرآن کریم  | نشست تخصصی با موضوع «شعر و قرآن»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.