شهرستان ادب: به مناسبت سالروز درگذشت علّامه علیاکبر دهخدا، سیّدوحید سمنانی، نگاهی داشته است به ابعاد علمی و شخصیتی این شاعر و محقّق نامدار.
مرور احوال بزرگان هر اجتماعی از نظرگاههای متفاوت میتواند مورد توجّه قرار بگیرد. تحلیل دلایل تعالی و فرود قوّت علمی و ادبی این شخصیتها، در آینۀ زندگی ایشان، صرفنظر از اینكه میتواند هر كدام محور تحقیقات تاریخ ادبیات قرار بگیرد، میتواند الگوی پیشرفت دلدادگان آن عرصه نیز به شمار بیاید.
تحلیل زندگی بزرگان معاصر با توجّه به اطّلاعات فراوانتری كه از آنها در دست است، مجال مفصّلی میطلبد كه در حدّ و حوصلۀ این وجیزه نمیگنجد. شخصیتی كه این كلام دربارهاش نوشته میشود، كسی است كه هم اطّلاعات زیادی از او در دست است و هم كسی است كه میتوان او را از زوایای مختلف زندگی پر فراز و نشیبش، به تحلیل و تفسیر نشست. در كلامی مختصر میتوان گفت برای شخصیت چندوجهی و ذوفنونی مانند علّامه علیاکبر دهخدا، راه تحقیق و مطالعه، بسیار متنوّع است.
شك ندارم كه تحلیل زندگی شخصی و اعتقادات دهخدا، دستگیر محقّقان و مخاطبان خواهد شد، وقتی كه آثار منظوم او را در مواجهه با دربهدریها و مشكلات عدیدۀ مالی مقابله میكنند. همانطور كه شناخت دقیقتر او در عرصۀ سیاست، مخاطبان را میتواند با چهرهای كاملاً متفاوت از او روبهرو كند؛ چهرهای كه در پس شاعرانگیها و تحقیقات مفصّل اجتماعی و ادبی، به مراتب ناشناختهتر از دیگر ابعاد شخصیتی اوست. در این بین امّا نمیتوان از قوّت قلم او در عرصۀ روزنامهنگاری چیزی ننوشت.
برای شناخت دقیقتر ادیبی در سطح دهخدا، منصفانهتر این است كه هر كدام از زاوایای شخصیتی او در ساحتی جداگانه مورد بررسی قرار بگیرند، هرچند در نهایت این پراكندگیها ذیل یك نام واحد گرد خواهند آمد و عصارۀ آن تحقیق میتواند مجموعهای از رفتارها و عملكردها را روایت كند كه فراتر از شناخت تكبعدی شخصیت او، دنیای واقعیتری از او را فراروی ما بازنمایی كند.
امّا منظور نگارندۀ از این مقدّمۀ ملالآور چیست؟ حقیقت این است كه مدّتهاست فكر میكنم همواره بخشی از زوایای فكری و رفتاری افراد چندوجهی، در پس شخصیتی از آنها كه به معروفیت رسیده است، نه تنها پنهان كه اغلب مدفون و حذف میشود. وقتی سخن از دهخدا میشود كدام كس است كه در نخستین تحلیل به یاد لغتنامه نیفتد؟ اصلاً لغتنامه از خود دهخدا نیز مشهورتر است! با جستجوی نام او در فضای وب پیش از نام دهخدا، لغتنامۀ او حضورش را به رخ مخاطب میكشد. از طرف دیگر كدام دانشآموز است كه با شنیدن نام دهخدا چهارگزینههای كنكوری پنجرهدرپنجره در ذهنش باز نشود؟ نام امضای رندانۀ او، «دخو» و نام آثار متعدّد او از قبیل چرند و پرند، امثال و حكم، صوراسرافیل و... نمایانگر ابعاد متفاوت شخصیتی اوست.
شك نكنیم كه زبان امروزین ما تا حدود زیادی مرهون تلاشهای او در بنا نهادن ساختار نوین زبانیای است كه در آثار و پژوهشهای او به عرصۀ ظهور رسیدهاند.
مجموعۀ شعرهای او امّا نشاندهندۀ این مهم است كه او ذاتاً شاعر است؛ شاعری كه نقاب به چهره ندارد. كسی كه از سلاح كلمات برای ترقّی روح جامعۀ عقبماندۀ آن روزگار، تلاشها كرده است؛ عاشقی كه عشق را در مبارزه با خرافات و واپسماندگیها جستجو میكرد و طنزپردازی كه بسیار ماهرانه، طعم خندۀ تلخ را با چاشنی تفكّر و كنایه همراه كرده بود تا زبان اعتراض مردم هم باشد. دهخدا با هنر خویش، لبخند را به سفرۀ دلواپسی مردم دعوت میكرد تا در تنگناهای سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، قلبشان خالی از طراوات امید نباشد.
معروفترین شعر دهخدا «یادآر ز شمع مرده یاد آر» است؛ شعری كه دهخدا در آن، توانایی خود را در عرصۀ سرایش به نمایش گذاشته است. شعری كه در عین پایبندی به اصول سنّتی شعر فارسی، متمایل به نوآوریهای فرمی و زبانی نیز هست. خدمت بزرگ دهخدا در گردآوری و تألیف لغتنامه بسیار ارجمند است امّا كاش دربهدریها و دغدغههای متعدّد سیاسی و پژوهشی، به او مجال میداد تا منِ شاعر خویش را ورزیدهتر كند تا امروز در كنار خدمات پژوهشی او، با جلوۀ روشنتری از آن شاعری ملّی روبهرو میشدیم.