شهرستان ادب: شاعران عضو دورۀ نهم آفتابگردانها، اولین روز اردو را با کلاس «آرایههای نوپدید» با تدریس «محمدمهدی سیار» آغاز کردند.
در این کلاس مجازی که همۀ اعضای دورۀ نهم در آن شرکت داشتند، دکتر محمّدمهدی سیّار با عنوان «آرایههای نوپدید در شعر امروز فارسی» بحث نو و تازهای را دربارۀ ویژگیهای زبانی و فنّی شعر معاصر گشود که با استقبال شرکتکنندگان همراه شد.
دکتر سیّار در این کلاس با بیان اینکه این بحث میتواند دریچۀ تازهای به خوانش و مطالعۀ شعر امروز باز کند، ادامه داد: «نمیدانم انس و الفت شما با مبحث آرایهها به چه شکل است ولی برای من مطالعۀ کتابهای بدیع و آرایهها و صنایع ادبی در آغاز راه شاعری بسیار لذّتبخش بود و یکی از چیزهایی که شوق و ذوق من را برای شعر گفتن افزون میکرد، خواندن همین نمونههای موفّق از صنایع ادبی در شعر شاعران شاخص بود. یعنی ریزهکاریها و شگردهایی که آنها برای زیبا کردن شعر به کار میبردند، برای من درسآموز و محلّ تجربه و تمرین بود.»
سیّار افزود: «حالا سؤال این است که این شگردها چگونه به وجود آمدهاند و چگونه در شعر شاعران کشف شدهاند؟ یک سؤال دیگر هم این است که آیا باب خلق این شگردها، صنایع و آرایهها بسته شده و دیگر نمیتوان آرایهای به آرایههای شعر فارسی اضافه کرد؟ یا نه، شاعران میتوانند بر اساس پیشرفت زمانه و بر اساس اقتضائات زمان و زبان در هر دوره و عصری، زیورهایی به شعر فارسی اضافه کنند؟ دوست دارم در این مورد خودتان فکر بکنید و به نتیجهای برسید. سؤال دیگری که پیش میآید، این است که چرا باید در صنایع ادبی اینقدر دقیق شد؟ معمولاً این نگرانی برای شاعران وجود دارد که ممکن است آشنایی با آرایهها و صنایع ادبی، نمک و تازگی و طراوت شعر ما را از ما بگیرد. بعضی دوستان شاعر وقتی با این طرح بحث من دربارۀ آرایههای نوپدید در شعر معاصر آشنا میشدند، میگویند ما قبلاً این شعرها را میخواندیم و به نحو اسرارآمیزی از این شعرها لذّت میبردیم، امّا الآن که صنایع ادبی برایمان قالببندی میشود و تحت عنوان یک آرایهای نامگذاری میشود، آن خصلت تر و تازگیاش را از دست میدهد و لذّت کمتری میبریم، کما اینکه این اتّفاق برای ما دربارۀ آرایههای متداول و کهن شعر فارسی تقریباً رقم خورده است. اگر ما امروز در شعر شاعری ببینیم که شب را آورده و بعدش هم روز را آورده است، سریع ذهنمان به این سمت آرایۀ تضاد میرود و شعر در نگاه اوّل، خیلی ما را نمیگیرد، چرا که با خودمان میگوییم شاعر کار خیلی معمولی انجام داده است. همچنین اگر ببینیم که شاعری در یک بیت خودش مراعات نظیر به کار برده، میگوییم: این مراعات نظیر است دیگر!»
صاحب مجموعهشعر رودخوانی با بیان اینکه ما از زمرۀ کسانی هستیم که بر شانههای هزار سال شعر فارسی و آزمون و خطای آن ایستادهایم و از همان صنایع و آرایهها استفاده کردهایم، اضافه کرد: «حالا شما تصوّر کنید شاعری دارد شعر میگوید امّا بدون اینکه زیباییهای شعرش اسمی داشته باشند، از آن آرایهها استفاده کند. در شعر امروز هم به نظر من این اتّفاق رخ داده است. یعنی میتوان در شعر شاعران امروز شگردهای تازهای را استخراج کرد که اسمی ندارند ولی به کرّات استفاده شدهاند. میتوان با بررسی شعر معاصر و در کنار هم قرار دادن آن شگردها و دیدن فراوانی آنها به این نتیجه رسید که میشود آنها را طبقهبندی و نامگذاری کرد و بر اساس آن تمرین کرد و در شعرهای دیگر به کار برد.»
این شاعر دربارۀ ضرورت کشف و دستهبندی آرایههای نوپدید در شعر امروز فارسی بیان کرد: «کار مهمتری که این توجّه میکند، این است که روش ابداع و خلّاقیت را به ما یاد میدهد. همچنین ما میتوانیم در مرحلۀ بعد، اوّل به تقلید از این شگردها شعر بنویسیم، چنان که الآن داریم از تضاد و تشبیه و... استفاده میکنیم امّا حسن دیگری که دارد این است که ما دیگر به شعری که مثلاً جناس دارد نمیگوییم شعر خوب؛ نه، این را کف شاعری تلقّی میکنیم. گمان من این است که اگر بیاییم و آرایههای نوپدید در شعر معاصر را دستهبندی و نامگذاری کنیم، در مجموع سطح شعر صد سال آینده، قدری ارتقا پیدا میکند. چون همۀ شگردها و خلّاقیتهای این صدسال میشود کف شعر شاعران صد سال بعد که شماها باشید. شماها اگر این شگردها را با اسم و رسمش بدانید، من احتمال میدهم که شعرهای شما به دنبال نوجوییهای شگفتانگیزتر و خارقالعادهتر میگردد و دنبال آرایههای جدیدتر و پیچیدهتر و مدرنتر خواهید رفت.»
سیار در ادامۀ کلاس با برشمردن سه آرایۀ نوپدید در شعر معاصر، یعنی آرایههای «سرایت»، «آمیختگی مکان-زمان» و «تشخیص پیشرفته» از میان پانزده آرایهای که آنها را دستهبندی کرده بود، به شرح و توضیح آن آرایهها به همراه شاهدمثالهایشان از شعر امروز دست زد.
دومین کلاس از نهمین اردوی آموزشی شعر آفتابگردانها که به دلیل شیوع کرونا به صورت مجازی برگزار میشود، با حضور میلاد عرفانپور برگزار شد. عرفانپور که خود از سرآمدان رباعی در زمانۀ ماست، در این کلاس با عنوان «درآمدی بر شناخت رباعی» با اعضای دورۀ نهم آفتابگردانها به بحث و گفتگو نشست.
این شاعر با بیان اینکه «معنای نام رباعی چهارگان است»، دربارۀ شکلگیری قالب رباعی و چگونگی سرایش اوّلین رباعی گفت: «چند نظریه وجود دارد. در دوران نخستین، رباعی «چهارقافیهای» سروده میشد. یعنی هر چهار مصراع قافیه داشتند. بعدها شکل قوافی تنوّع پیدا کرد و سه قافیهای شد امّا باز هم به تعداد کمتری، رباعی چهارقافیهای سروده میشد. دربارۀ اینکه چهطور این قالب متولّد شده است چند نظریه وجود دارد: نظریۀ اوّل نوعی داستانپردازی است که میگوید جناب رودکی در کوی و برزن قدم میزد و دید که کودکان گردوبازی میکنند و گردو را قلت میدهند تا بُن گودال و این آواز و زمزمه را با هم میخوانند که «غلطانغلطان همی رود تا بن گو». گو هم به معنی مخفّف گودال بوده است. این آهنگ آنقدر رودکی را خوش آمد که بر آن شد که از این مصراع، وزنی عروضی استخراح کند و شعری دوبیتی با مختصّات رباعی تأسیس کند. همین روایت، طور دیگری هم نقل شده و گفته شده که یعقوب لیث صفّاری از کوچهای رد میشد و این ماجرا را دید و او را خوش آمد و به شاعران دربار سپرد که وزن عروضی این آواز را استخراج کنند و بر این وزن قالبی بنا کنند. بنده به نظرم میرسد که هر دو داستان داستانهای زیبایی هستند امّا استناد تاریخی آنها خیلی قابل اثبات نیست و بیشتر شبیه افسانه میماند. بعید است چنین روایتی به دقّت در تاریخ دست به دست شده باشد و به ما رسیده باشد. پس احتمال اشتباه بودن آنها بسیار است. نظریۀ دوم میگوید رباعی از ترکستان و چین آمده است، چرا که در آنجا قوالب کوتاه متداول بوده است. بر این اساس چنین گفتهاند که این قالب اقتباسی از قوالب کوتاه آن دیار است که دربارۀ این خیلی قضاوت ندارم، ولی این نظریه هم استنادی در تاریخ ندارد.
عرفانپور در ادامه به نظریۀ سومی اشاره کرد: «بنده در مقدّمۀ کتاب «شمعدانیها» یک نظریۀ سومی را مطرح کردهام که البتّه این نظریه هم مستندات دقیق ندارد و صرفاً جهت تأمّل و بررسی بیشتر است. بنده عرض کردهام در زمانی که رباعی متولّد میشود و نخستین رباعیگویان و رباعیسریان مثل جناب رودکی سر برمیآورند، جامعۀ ما یک جامعۀ اسلامی بوده است و ذکری که تا به امروز هم رباعی را با آن میشناسیم، یعنی «لا حول و لا قوه الا بالله»، در آن جامعه ذکر متداولی بوده است. قطعاً مسلمانان در آن زمان با این ذکر آشنایی زیادی داشتهاند و آن را زیاد به کار میبردهاند. این که این شاعران مسلمان از این ذکر مشهور و مرسوم به وزن رباعی رسیده باشند، بسیار محتملتر است تا اینکه آن قصّههای دیگر را بپذیریم. البتّه این نظر بنده هم نیاز به نقد و بررسی دارد که چون فرصت آن را نداریم وارد کنکاش دربارۀ آن نمیشویم.»
صاحب کتاب «پاییز بهاریست که عاشق شده است» دربارۀ ویژگیهای خاصّ قالب رباعی که شاعران امروز را به سرایش رباعی تشویق میکند، گفت: «در روزگاری که همۀ ما گرفتار مشغلههای زیاد هستیم و فرصتها، فرصتهای اندکی هستند و همه چیز مینیمال شده، از فیلم کوتاه بگیرید تا داستان کوتاه تا قوالب رسانههای جدید که با متنهای کوتاه سازگار است، مثل همین رسانههای اجتماعی که شاهدشان هستیم، همۀ اینها ایجاب میکنند که ما به قالبهای کوتاه توجّه بیشتری نشان بدهیم.
رباعی یکی از جهت کوتاهی و نسبتش با زندگی انسان امروز جزو قوالبی است که میتواند قالب مؤثّری باشد. البتّه این را داخل پرانتز اشاره کنم که در زمانۀ ما منظومهخوانیها و شعرهای بلند، ارزش و اهمّیتشان را از دست نخواهند داد امّا باید به این توجّه کرد که ذات انسان امروزی بیشتر با قوالب کوتاه سازگار است و از حیث ارتباط گرفتن با مخاطب هم فرصت مناسبی برای شاعر به وجود میآورد. شاید همین، دلیل گرایش شاعران روزگار ما به قوالب کوتاه مثل رباعی و دوبیتی و نوخسروانی و طرح و نیمایی و سپید کوتاه است.
چیز دیگری که بر اهمّیت رباعی میافزاید، این است که ما در رباعی چهار مصراع بیشتر نداریم، امّا معنا، معنای کاملی میشود. یعنی ما یک رسانۀ کوتاه اما کامل، یک شعر مختصر امّا جامع داریم. درست است که رباعی چهار مصراع است امّا حرفهای بلندبالایی در این قالب کوتاه به مخاطب منتقل میشود که شاید نتوانیم آن را در یک مثنوی بلندبالا و طولانی و با این حد از اثرگذاری بیان کنیم. پس کوتاهی رباعی لطف و ارزشی دارد که شاید در کمتر قالبی نهفته باشد.»
عرفانپور در ادامه به دیگر ویژگیهای قالب رباعی مثل کشف در رباعی، ساختار رباعی، تنوّع موسیقی و اوزان مختلف در رباعی، سکته در رباعی، تفاوت رباعی و دوبیتی، مضامین قالب رباعی و... پرداخت.
سومین کلاس مجازی از نهمین اردوی آموزشی آفتابگردانها، با حضور و ارائۀ بحث محمّدجواد شرافت برگزار شد. در این کلاس که با عنوان «شعر دینی» برگزار شد، محمّدجواد شرافت به بایدها و نبایدها و ملزومات رشد زبانی و محتوایی شعر دینی پرداخت.
شرافت در ابتدای بحث با بیان اینکه همۀ ما تعریفی از شعر ولو مهآلود داریم امّا دربارۀ دین کمتر تأمّل میکنیم، گفت: «دین در مرام و مسلک و فرهنگ ما یعنی دین و برنامۀ زندگی. یعنی دین را در همۀ شئون زندگیمان حس میکنیم. اگر دین وارد زندگی ما شده باشد، قطعاً شعر ما هم باید خیلی فراگیر و گسترده شده باشد. لذا شعر دینی در بعضی موضوعات خلاصه نمیشود و گسترۀ وسیعی دارد. بعضی از اساتید میگویند صرفاً شعری که موضوع دینی دارد شعر دینی است امّا بعضی هم نظر دیگری دارند و میگویند هر شعری میتواند دینی باشد. همچنین بعضی اشعار هستند که شاید موضوعشان دینی باشد ولی موضعشان ضدّدینی است. این قضیه برعکسش هم صادق است، یعنی شعری موضوع غیردینی دارد ولی موضعش دینی است. اتّفاقاً این نمونهها تعالی خیلی بیشتری دارد. برای همین خوب است که ما هم اشعاری که موضوعات دینی دارند و هم اشعاری که موضع دینی دارند را شعر دینی بدانیم، مثل اغلب اشعار بزرگان ادب فارسی که از موضع دین، جهان را مینگریستهاند و اشعارشان را بر اساس همان جهانبینی خلق میکردهاند.»
این شاعر، شعریت و قوّت شعری را اوّلین لازمۀ شعر دینی برشمرد و ادامه داد: «وقتی ما میخواهیم وارد شعر ولایی، شعر آیینی و شعر دینی شویم، در قدم اوّل باید شعریت اثر برایمان مهم باشد، یعنی کار را به عنایت رها نکنیم. بگوییم: خب الحمدلله موضوع، موضوع خوبی است، پس هر حرفی بزنیم تأثیرگذار است! نه، روی شعریت اثر باید تأمّل کنیم و تمام عناصر سازندۀ شعر را به شکل مناسب و متناسب در آثارمان جلوه دهیم. برایش وقت بگذاریم، برایش از لحاظ فکری و ادبی و شرکت در جلسات وقت و هزینه بدهیم و برایش زمان و مکان و مال و منالمان را وسط بگذاریم. اگر این کار را کردیم، روزی میرسد که بهترین اشعارمان همان اشعار دینی ما باشد، چنان که وقتی میخواهیم بهترین آثار شاعران بزرگمان را نام ببریم، اغلب همان اشعار دینی را نام میبریم، یعنی شما هر شاهکاری را اسم ببرید، یک اشاراتی به دین دارد.»
شرافت «معرفت دینی» را شاکلۀ اصلی شعر دینی معرفی کرد و افزود: «حضرت عبدالعظیم حسنی که انشاءالله همۀ ما توفیق زیارت ایشان را پیدا کنیم، در طول عمرشان چند بار دینشان را به امامشان عرضه کردند و گفتند من اینطوری راجع به جهان و خالق جهان و اهل عالم میاندیشم. ما الآن کمی راجع به دین فکر کنیم. اوّلاً چه اندیشه و دریافتی داریم؟ اگر روی ورق بیاوریم، چند صفحه میشود؟ بیشتر از سه تا برگه آچار میشود یا نه؟ ثانیاً به این فکر کنیم که دین چهقدر در زندگی ما حضور دارد؟ چهقدر آن موضع دینی در روز و شب ما وجود دارد؟ پس اگر میخواهیم در حوزۀ شعر دینی که همان شعر زندگی است موفّق شویم، باید در حوزۀ معرفتی خیلی کار کنیم. چه کار کنیم که از لحاظ معرفتی شعر ما تقویت شود؟ اینجاست که ما خیلی فقیر هستیم.»
شاعر اثر «خاک بارانخورده» در ادامه با توجّه دادن شاعران جوان به انس و الفت و مطالعۀ مستمر قرآن به عنوان یک منبع غنی از معرفت دینی، دربارۀ تأثیر قرآن بر زبان و محتوای شعر شاعران اضافه کرد: «قرآن سرشار از معارفی است که شعر ما را خیلی عمیق، خیلی گسترده و خیلی مانا میکند. این که حافظ میگوید «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم» مبالغه نیست و اغلب بزرگان ادب فارسی همینگونه بودهاند. با مطالعۀ قرآن، تلاوت قرآن، ترجمۀ قرآن و تفسیر قرآن زیاد انس بگیرید، نه برای شعرمان، برای زندگی خودمان. مطالعۀ قرآن شعر شما را قرآنی میکند. من یک زمانی اشعار سهراب را که میخواندم، میدیدیم بعضیشان چهقدر قرآنی هستند؛ نه فقط محتوا، حتّی فرم. مثلاً: «به تماشا سوگند/ و به آغاز کلام». یک بار به یکی از اساتید همین مطلب را گفتم. در جواب من گفت یکی از اقوام سهراب را دیده که میگفته است سهراب همیشه یک قرآن همراهش بوده و وقتی که توی خلوت خودش بوده، قرآن میخوانده است. ببینید، قرآن حتّی توی فرم هم میتواند به ما کمک کند، به شرطی که بتوانیم لحن قرآن، جان قرآن و آنِ قرآن را در حدّ بضاعت خودمان دریافت کنیم.»
شرافت در ادامۀ این کلاس، توجّه شاعران را به «روایات»، «سیره و زندگی اهل بیت(علیهم السّلام)»، «ادعیه و زیارات» و «تقویت علوم انسانی اسلامی» جلب کرد و کسب این معارف را در کنار توجّه به ویژگیهای فنّی و زبانی شعر جزو ملزومات شعر دینی برشمرد.
گزارش: جواد شیخالاسلامی