شهرستان ادب: کتاب «شاعر مردم» که به کوشش علی داودی تدوین شده، شامل مجموعه یادداشتها، نقدها، خاطرات و نظراتی است که بزرگان و شاعران معاصر دربارۀ محمّدرضا آقاسی به رشتۀ تحریر درآوردهاند. امروز و به مناسبت زادروز شاعر، یادداشتی از این کتاب را به قلم حمیدرضا شکارسری، برای انتشار در سایت شهرستان ادب انتخاب کردهایم که به تبیین وجوه مختلف شعر این شاعر مردمی، اهتمام داشته است.
آیا شعر حرکتی هدفمند است؟ و اگر پاسخ مثبت است، این هدف کدام است؟
بدیهی است که مفاهیم در گذر زمان به تدریج تغییر میکند. به عبارت دیگر، رابطۀ کلمات و معانی یا همان دال و مدلولها، رابطههای طبیعی و لذا ازلی-ابدی نیست. همین آموزۀ اساسی «سوسور» بعدها در آرای پساساختارگرایانی چون «فوکو»ی متأخّر، به نظریۀ عدم اصالت مطلق معنا و نظریۀ معروف پرسپکتیوازیون یا اصالت زاویۀ دید منتهی شد که شکل ابتدایی آن اتّفاقاً در آرای سوسور با عنوان جداسازی، بررسیهای همزمانی و در زمانی، در مطالعات زبانشناسی قابل ردیابی و پیگیری است.
به این ترتیب، پاسخ به سؤال بنیادین این نوشتار، کار سادهای نخواهد بود. آیا تعریف شعر همواره و نزد همه کس یکسان بوده است؟ هدف نیز با همین معضل تعریف روبهرو خواهد بود.
در اینکه شعر همچون دیگر رشتههای هنری، حرکتی زیباشناختی در حوزۀ زبان میباشد، هرگز هیچ کس مخالفتی نداشته است امّا در تعریف «زیبا» فیلسوفان و ادیبان همیشۀ تاریخ دچار پراکندگی آرا بودهاند. با هر تعریفی از زیبایی، این سؤال هم بلافاصله مطرح میشود که آیا زیبایی و حظّ و لذّت، ناشی از روبهرویی با آن هدف یا تنها هدف هنری چون شعر میتواند باشد یا خیر. در این مسئله هم ادیبان و پژوهشگران ادبیات هرگز با یکدیگر همعقیده نبودهاند. نظریۀ هنر برای هنر در یک سوی این نظریات و رهایی کامل اثر هنری را از هر وظیفهای غیر از ایجاد لذّت از زیبایی مطلوب دانسته است و نظریههایی چون رئالیسم سوسیالیستی در سوی دیگر، تنها هدف هنر را پیگیری نیازی خارج از اثر هنری، چون تکامل پرولتاریا فرض کرده است.
این نوشتار در پی اثبات یکی از این نظریات نیست که این کار، خود فرصتی بسیار مفصّل میطلبد، بلکه در پی آن است که جایگاه شعر مرحوم محمّدرضا آقاسی را در میان این نظریات ردیابی نماید.
□
شعر آقاسی نه تنها به لحاظ قوالب به کار برده شده، کلاسیک محسوب میشود، بلکه نوع نگاه او به جهان پیرامون هم نگاهی کلاسیک است؛ نگاهی که فاقد تردید است، نگاهی که بی هیچ مشکلی، محتویات جهان را به دو گروه خوب و بد، خیر و باطل، زشت و زیبا و...
تقسیم میکند. نسبیت در این نگاه جایی ندارد و اسطورههای مثبت و منفی در آن حکومت میکنند.
از سوی دیگر شعر آقاسی، وامدار مکتبی است که هر چیز جز کمال مطلق حضرت حق و رسیدن به جوار قرب او نمیتواند و نباید هدف مؤمن واقع شود.
دنیا و هر چه در آن است، اگر ارزش دارند، بدین سبب است که میتوانند پلّهای از پلّکان صعود به وصال معشوق ازلی-ابدی باشند.
شعر نیز از این تقسیمبندی خارج نیست و نمیتواند خود هدف باشد. پس از سویی، شعر آقاسی به تبع هنر و شعر آیینی طبعاً هدف خود را تنها در معاییر زیباییشناسانۀ شعر (حتّی شعر کلاسیک) خلاصه نمیکند و به اهداف و تعهّداتی خارج از این معاییر نظر دارد و از سوی دیگر، به دلیل نگاه دوآلیتی کلاسیک به جهان، شاعر را در مقام و مرتبهای بالاتر از مخاطب، در حدّ یک مصلح و حکیم و با نقشی پیامبرانه قرار میدهد. نتیجه شعری است که...
شعر آقاسی شعری است به شدّت مفهومگرا و گاهی میخواهد (میتواند) تعادلی بین تکنیکها و شگردهای زیباییشناسانه و زبانشناسانۀ شعری با مفاهیم مورد نظرش برقرار کند و گاه در بیشتر مواقع نمیخواهد (نمیتواند) و در این اوقات، آثارش به نظمی ساده بدل میگردد.
البتّه در مواقعی هم که او در پی تعادل بین فرم و محتوا است، برجستگی و فربگی محتوا، اجازه و مجال چندانی به تازگی تصویر و مضمون نمیدهد.
به طور کلّی، شعر آقاسی ارزش خود را از خلال معادلات درونمتنی به دست نمیآورد، بلکه به جای ارزش ادبی، ارزش خارج از متن را مثلاً در حوزۀ سیاست یا دین طلب مینماید که ارزشی ایدئولوژیک به حساب میآید.
شعر آقاسی شعری است مفهومگرا و از نوع حماسی. حماسه در شعر آقاسی نه تنها محتوایی است، بلکه در ذات خشن کلمات آرکاییک و زبان سختۀ نزدیک به زبان خراسانی شعر جاری است. حماسۀ شعر آقاسی به لحنی تحکّمی و پرخاشگر نیز متمایل است که از این بابت به امر به معروف و نهی از منکری منظوم تبدیل میشود و از این منظر شعر آقاسی، شاخۀ محتواگرای شعر معترض ایران طی یکی-دو دهۀ گذشته شعر انقلاب محسوب میشود. شعری صریح، دارای ولع بیانی و روشنگری، ژورنالیستی و البتّه سطحی که با نزدیک شدن به عین حوادث مستند بیرونی، خود بر پیشانی خویش مهر تاریخ مصرف محدود را میکوبد.
شعر آقاسی شعری است مفهومگرا و از تنوّع گریزان. این شعر به دلیل خصلت موعظهگرانهاش، بدون توجّه به انسجام ساختاری اثر، در مواقعی که شاعر صلاح بداند به هر جا که شاعر بخواهد گریز میزند و بیان مفهوم مینماید. گریزگاههای آقاسی معمولاً کربلا، جبهههای جنگ تحمیلی هشت سالۀ ایران و عراق و دیگر صحنههای تاریخ کهن و معاصر اسلامی است، همانگونه که اسطورههای حاضر در شعر آقاسی نیز چهرههای شناختهشدۀ ایرانی و انقلابی تاریخ کهن و معاصر اسلامی است.
□
و شعر آقاسی شعری است مفهومگرا و به شدّت عامّهپسند.
مخاطب عام در رویارویی با اثر هنری، حسّ نوستیزی خود را در مقیاسی وسیع به کار میبرد. او میخواهد در اوّلین برخورد از اثر هنری لذّت ببرد یا چیزی بیاموزد. چون در برخورد تفنّنی و هر از چند گاه خود با اثر هنری، فرصت و حوصلۀ چندانی برای حرکت و تلاش ذهنی ندارد، لذا تکنیکها و فرم و ساختارهای پیچیده، او را خسته و فراری میکند. اثر محتواگرا با شاخصهای تکنیکی آشنا و در دسترس، مناسبترین گزینۀ انتخابی او بین آثار هنری است و شعر آقاسی، چنین شعری است.
شعری که در فرم به غایت محافظهکار و در نوع برخورد با زبان، به تمامی ادامهگر سنّتهای ادبی شعر فارسی است و میزان خطرپذیری آن در نوع برخورد با زبان تقریباً در حدّ صفر است امّا در عین حال، در محتوای معترضانۀ خود به شدّت جسور، پرخاشگر و عریان، در کار هجوم است.
پس مخاطب عام هم در مسیر فرم و هم در مسیر محتوا با شعر آقاسی احساس همدلی میکند و با آن همراه میگردد.
ادبیات محافظهکاری چون شعر مرحوم آقاسی در هر حال به ادامۀ حیات ادبیات خواهناخواه یاری میرساند، چرا که نمیتوان طیف عظیم مخاطبان عام را از برخورد با نوعی ادبیات که مورد پسند آنهاست، محروم کرد. حتّی میتوان انتظار داشت که شماری از همین مخاطبان با برقراری دیالوگ دیالکتیکی بین آنچه میخوانند با آنچه نو و ناشناخته است، امّا متکبّر و برجعاجنشین نیست و فراروی آگاهانه و حسابشدهای از سنن ادبی دارد، به سمت لذّت کشف افقهای تازه در آثار پیشرو راهی گردد.