شهرستان ادب: «هشت رود» کتاب تازۀ محمّدکاظم کاظمی است که در آن به نقد و بررسی شعر هشت شاعران نسل دوم انقلاب اسلامی پرداخته است. در ادامۀ یادداشت امیرمحمّد رحیمی را بر این کتاب با هم از نظر میگذرانیم.
پیشینۀ نقد شعر در ایران بسیار اندک است و از لحاظ کیفیت هم نه دقّت لازم و نه ژرفای کافی را داراست. از همین رو، وقتی به آن مینگریم چندان جذبمان نمیکند؛ یا بیش از اندازه غیرعلمی است یا پژوهشی بیذوق است که این روزها بیشتر همین دومی باب شده است. حال آنکه مبرهن است نقد شعر، بیش از هر چیز، نیازمند ذوق شاعرانه است و چه بهتر که منتقد، خود شاعری خوشذوق باشد.
کتاب «هشت رود» نوشتۀ محمّدکاظم کاظمی، در ادامۀ کتاب قبلی ایشان، «ده شاعر انقلاب» است و به نقد شعر هشت شاعر انقلاب میپردازد: محمّدرضا عبدالملکیان، قادر طهماسبی، یوسفعلی میرشکّاک، سهیل محمودی، ساعد باقری، زکریا اخلاقی و علیرضا قزوه و مرتضی امیری اسفندقه. هشت شاعر که به تعبیری هشت صدای شعر زمانۀ ما هستند و در همین روزگار شعر میگویند و به همین جهت هم بررسی و نقد شعر این شعرا از شعرای ادوار گذشته مهمتر است، چرا که به عقیدۀ اساتید، ادبیات را باید از آخر به اوّل سیر کرد و بعید است کسی شعر زمانۀ خود را نفهمد و سپس بتواند شعر دورههای قبل را بفهمد و در آن سیر کند.
گذشتۀ اندک نقد شعر از سویی و از سوی دیگر کمبود نوشتهها و کتابهایی برای بررسی و شناخت شعر شاعران سبب میشود کتاب هشت رود برای اهل ادبیات پررنگ شود و به نوعی یگانه. یگانه از این جهت که تنها منبع بررسی و نقد شعر شاعران انقلاب است.
نکتهای که کتاب را خاص کرده، این است که به گونهای در تحلیل شعر کار شده است که میتواند راهنمای شاعر نوپا باشد و به نوعی جنبة آموزشی هم دارد. حال یا میتواند از راهی برحذر دارد یا به راهی سوق دهد. برای مثال، در فصل دوم که اختصاص دارد به شعر قادر طهماسبی، در بخشی صحبت از «ولع ترکیبسازی» میشود و ضعفها و مشکلات آن گفته میشود و از این مهمتر به دلایل آن میپردازد و از همین رو، میتواند شاعران جوان را نسبت به ترکیبسازیهای افراطی آگاه کند یا در جهت دیگرش که میتواند به سوی ترکیبسازیهای خوشقریحه سوق دهد. در فصل سوم که صحبت از شعر یوسفعلی میرشکّاک است، آمده: «در این «سرنوشت سیمانی سلوّل» دقّت کنید. این ترکیب سه جزء دارد و از این میان، یک جزء آن انتزاعی است ولی هیچ آزاردهنده نیست. چرا؟ چون در یک ترکیب متزاحم از کلمات رخ ننموده است و از جانبی دیگر، با فضای خشک و سخت زندان سازگار است. واجآرایی با حرف «س» هم به کمک آن آمده و ترکیب را زیبا و ملموس ساخته است. یک تابلو هنری زیبا، بر یک دیوار سفید و ساده بیشتر خودنمایی میکند تا در مغازۀ تابلوفروشی.»
امّا دو نکتهای که کتاب را از جهت کیفیت، باصلابت کرده، اوّلاً در آوردن مثالها دقّت بالایی به کار برده است، چنان که مخاطب به سادگی میتواند با خواندن مثال، متوجّه مطلب منتقد بشود. دقّتی که شاید کمتر کتابی از آن برخوردار باشد و بتواند تنها با یک مثال، منظور خود را برساند.
و دوم اینکه کتاب جامعیت لازم برای نقد هر شاعر را برخوردار است. اگرچه در بعضی فصلها میبینیم لاجرم منبع استفادهشده، گزیدۀ شعر آن شاعر است امّا تمام آنچه باید تحلیل میشده و از زیر ذرّهبین میگذشته، بررسی شده است. در کنار این جامعیت، دقّت به ظرایف و پیدا کردن بزنگاههای شعری هر شاعر، کاری بس شگرف در این کتاب است که باز میتواند نتیجۀ خوشذوق بودن نویسندۀ کتاب باشد. البتّه منتقد در این کتاب در حوزههایی که در آن تخصّص ندارد، وارد نشده است و این نیز نکتۀ شایانی است. برای مثال در فصل پنجم که در خصوص شعر ساعد باقری است، با اینکه بخش بزرگی از کارنامة این شاعر را ترانههایش در برمیگیرد، امّا منتقد به دلیل وقوف نداشتن در این موضوع، وارد نمیشود. این کمال تخصّصگرایی را نشان میدهد که از لزومات نقد علمی است.
نکتۀ شایستۀ اهمّیت دیگر آنکه جناب محمّدکاظم کاظمی در شعر کلاسیک فارسی و خصوصاً شعر بیدل غور کرده است و در تشخیص ویژگیهای شعری شعرای گذشته، بسیار پخته شده است و از این رو تأثیرپذیریها یا حتّی تقلیدهای این شعرا را به خوبی تشخیص میدهد و از سوی دیگر، لحظاتی در شعر آنها که کاملاً مولّد است و بویی از تقلید در آنها نیست هم تشخیص میدهد و نکاتی دربارۀ تعادل در تأثیرپذیری از دیگر شعرا میگوید.
باری، محمّدکاظم کاظمی نه تنها در عالم شعر، بلکه در نقد شعر نیز خوش درخشیده و در ادبیات فارسی جایگاه سزاواری پیدا کرده است. امید است که کارهای بیشتری از ایشان منتشر شود و بخوانیم.