شهرستان ادب: به مناسبت زادروز محمّدحسین جعفریان، شاعر، مستندساز و فعّال فرهنگی نامآور کشورمان، یادداشتی از مصطفی محدّثی خراسانی را با هم میخوانیم.
پنجتن، خیابان، ردَه، ساختمان، التیمور، قرقی، تلگرد، گلشهر...
اینها عناوین محلّههایی است در حواشی شهر مشهد که مرا به اوایل دهۀ شصت میبرد؛ هنگامۀ شعر و شور، دهۀ حماسه و غزل، روزهای رؤیایی آرمانتاب.
من بچّۀ کوی طلّاب مشهد بودم و بسیاری از محلّههای فوق، از جمله تلگرد و گلشهر، در امتداد همین کوی طلّاب قرار داشتند؛ مسیری که ما را به سختکوشان مهاجر افغانستانی پیوند میداد که در این محلّهها ساکن شده بودند. امّا در بین این محلّات، محلّۀ پنجتن، برای من که امروز خاطرات این چهار دهه را مرور میکنم، از جذبه و جایگاه خاصتری برخوردار است؛ محلّهای شلوغ با خانههای کوچک و چفت در چفت.
اوّلین خانهای که در محلّۀ پنجتن وارد آن شدم، خانۀ پدری محمّدحسین جعفریان یود که به دعوت او به دیدارش رفتم و نان و پنیری با هم خوردیم و گپوگفتی زدیم و دومین بار در همان حولوحوش به خانۀ دیگری و به دیدار سیّدابوطالب مظفّری رفتم که دفتر مجلّۀ «درّ دری» در آنجا بود، برای دیدار آن جانشیفته و قرار و مدارهای همکاری.
زندگی در محلّۀ پنجتن و همسایگی با همسایگان مهاجر افغانستانی، موجب شده بود که افغانستان در کنار شعر، به عمدهترین دغدغۀ ذهنی محمّدحسین جعفریان تبدیل شود.
آن روزها فکرش را هم نمیکردم که روزی این جوان نحیف، از پرچمداران حمایت از ملّت مظلوم افغانستان در جهان شود، به حدّی که فرماندۀ اسطورهای مجاهدین افغانستان، احمد شاه مسعود، از او ستایش کند.
محمّدحسین جعفریان از شاعران جوان نسل اوّل انقلاب در خراسان است که بعد از چند سال دوری (تحصیل در بابلسر) به جمع همنسلانش در خراسان پیوست و اکنون تصویر روشنی از حضور مجدّد و درخشان او در جمع شاعران جوان خراسان در حوزۀ هنری مشهد، پیش روی دارم. حضور جعفریان با آن روحیۀ حماسی و ذهن تیز و نقّاد و طبع روان، نقش مؤثّری در پیشبرد سطح شعر و دانش دوستانش داشت؛ حلقۀ اهل صفایی که آن سالها در حوزۀ هنری مشهد و گرد شمع وجود شهید احمد زارعی شکل گرفته بود و ارجمندانی چون سیّدعبدالله حسینی، مجید نظافت، محمّدکاظم کاظمی، ابوطالب مظفّری، غلامعبّاس ساعی، مرتضی امیری اسفندقه، محمود اکرامی، هادی منوّری، سیّدمحسن مصطفیزاده، بهزاد پورحاجیان، سیّدعبدالجواد موسوی، آرش شفاعی، علیرضا حسنی آبیز، قاسم رفیعا، محمّد رمضانی فرخانی، نادر پناهزاده، سیّدمحمّد بهشتی، هادی محمّدزاده، محمّدتقی احمدی، علیرضا سپاهی، فضلالله قدسی و بعدها علیمحمّد مؤدّب، رفیع جنید، عبّاس چشامی، انسیه موسویان، زهرا بیدکی، زهرا محدّثی خراسانی، اعظم حسینیپرور، حشمت سیّدموسوی، مرضیه موفّق، مرضیه کمالیزاده، عبّاسعلی سپاهی، احمد میرزاده و چند تن دیگر در آن حضور داشتند.
جعفریان با شعر و آن هم با شعر دفاع مقدّس، خودش را به جامعۀ فرهنگی کشور، معرّفی و به شایستگی اثبات کرد و از اوّلین شاعرانی بود که در دفتر ادبیات دفاع مقدّس حوزۀ هنری، مجموعهشعر مستقلّ دفاع مقدّس از او منتشر شد: مجموعۀ «پنجرههای رو به دریا».
جعفریان با مثنوی بلند بسیجی، آغازگر راهی در افق شعر دفاع مقدّس شد؛ راه حسرت و اعتراض که فریادگر مظلومیت و رشادتهای رزمندگان و شهدا بود؛ حسرت نسبت به آن همه اخلاص و ایثار و اعتراض به سیاستهایی که راه را برای دور شدن از آرمانهای شهدا و رزمندگان هموار میکرد:
«دیشب از چشمم بسیجی میچكید
از تمام شب «دوعیجی» میچكید
باز باران شهیدان بود و من
باز شبهای «مریوان» بود و من
دستهایم باز تا آهنج رفت
تا غروب كربلای پنج رفت
یادهای رفته دیشب هست شد
شعرم از جامی اثیری مست شد
باز دیشب بركهها دریا شدند
عقدههای ناگشوده وا شدند
ای غریو توپها در بهت دشت
آه، ای اروند، ای والفجر هشت
در هوا این عطر باروت است باز
روی دوش شهر تابوت است باز
ای سواران بلندای سهیل
شوكراننوشان گردان كمیل
ای در آتش سوخته پرهای من
ای بسیجیها، برادرهای من
غرق در مانداب لنگرها شدیم
غافل از جادوی سنگرها شدیم
از غریو موجها غافل شدیم
غرق در آرامش ساحل شدیم
اینک امّا فصل تنها ماندن است
فصل تصنیف دریغا خواندن است
آمدیم و قافها در قید ماند
قلب ما در «پاسگاه زید» ماند
عقدهها رفتند و علّت مانده است
در گلویم «حاج همّت» مانده است
زخمیام امّا نمک حقّ من است
درد دارم، نیلبک حقّ من است
اگرچه او به شاعر دفاع مقدّس شهره است امّا نباید از سایر حوزههای مفهومی که شعر گستردهطیف جعفریان، آنها را شامل میشود، غفلت نمود. تکبیتی از یکی از غزلهای عاشقانۀ او را که همواره زمزمۀ من است، به میمنت میآورم:
«مثال نیل دل من دوپاره خواهد شد
تو از میانه چو موسی عبور خواهی کرد»
روحیۀ جستجوگر و ناآرام جعفریان، خیلی زود او را به عرصۀ مقاومت، چه در حوزۀ فرهنگی و چه سیاسی کشاند و او تمرکز خود را روی وجوه مختلف مقاومت مردم افغانستان در ابعاد مختلف آن گذاشت. سفرهای مکرّر به افغانستان در اوج درگیریهای مناطق مختلف آن که بارها او را تا مرز شهادت برد، قبول مسئولیت رایزنی فرهنگی ایران در افغانستان و تألیف آثار ارزشمندی در شناخت افغانستان و ارزشهای ملّی، مذهبی و قومی آن، بخشی از این مجاهدت خستگیناپذیر او در سه دهۀ گذشته است و اکنون نیز تنها رسانۀ صدای مقاومت افغانستان، محمّدحسین جعفریان است که از طریق رسانههای اجتماعی به اندازۀ یک مجموعۀ بزرگ رسانهای و فرهنگی، در سطح جهان تأثیرگذار است.