پژوهشی از احمد میراحسان
جستاری دربارۀ هویت ایران (بخش سوم و پایانی)
31 خرداد 1402
10:00 |
0 نظر
![Article Rating Article Rating](/DesktopModules/DnnForge%20-%20NewsArticles/Images/Rating/stars-0-0.gif)
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: بخش سوم و پایانی پژوهش احمد میراحسان دربارۀ هویت ایرانی را در ادامه میخوانید.
1
مشخّصات اهل ایمان
خداوند در آیۀ ۷۷ سورۀ مائده، اهل کتاب را بر حذر میدارد که از هوا و هوس قومی که پیش از این گمراه بودند و بسباری را گمراه کردند، پیروی نکنند. خداوند همچنین در بخشهای متعدّدی میفرماید که آیات و هدایتش را برای «قومً یفقهون» و «لقومٍ یعلمون» و«لقومٍ مؤمنون» و «لقومٍ یذّکّرون» و «لقومٍ یعقلون» و« لقومٍ یتفکّرون» و «لقومٍ یتقون» و «لقومٍ یسمعون» و... به روشنی بیان داشته است و ملل و اقوام دارای هویت یکتاپرستانه و تسلیم به حق، این هدایت را میپذیرند.
همچنین هویت جمعی مؤمنان در قرآن مجید با فاصله گرفتن از هویتهای کافرانه تصویر شده است. خداوند البتّه به پیمانداری با کافران غیرحربی که در صلح با قوم و ملّت مسلمان هستند و داوری دادگرانه در ارتباط با آنان اصرار میورزد و به همان اندازه و بیشتر، به جدایی معرفتی و عدم تبعیت از هویت کافرانه و ظالمانه، پافشاری میکند.
غرض در اینجا تتبّع دربارۀ شناخت هویت جمعی کفر و دین نیست که کاری سترگ است و علم و مجال گسترده و کتاب قطوری میطلبد، بلکه تأکید بر این حقیقت است که قرآن کریم، هستۀ کانونی هویت هر گروه و قوم و ملّت را عبودیت الله و اسلام و یا کفر و خودپرستی و بتپرستی تعیین میکند. علم مدرن بر این حقیقت اصلی در بحث هویت ملّی پرده میکشد و سبب گمراهی فراوان و کافرانهای میشود.
آیات هدایتگر الهی برای ملّتهای رویآورده به پرستش الله و گریزان از بیایمانی و بتپرستی مدرن و انسانپرستی و کفر و ظلم و بیتقوایی و بیخردی و بیفکری همه جا گسترده است، در باطن و ظاهر، در فطرت و طبیعت، در جسم و اجسام و در بدن انسان و در روح و قلب او، در کتاب گشودۀ عقل و در قرآن مجید و روایات معصومین علیهمالسّلام و... .
کلامالله دربارۀ هویت کافران و ظالمان و منافقان و فاسقان و مجرمان، به تفصیل، آگاهی میبخشد و این هویتها را بدعاقبت معرّفی میکند و در پی آن فسادهای گوناگون، غلبۀ شهوات بر هویت قومی و گروهی این ملل را به روشنی بیان مینماید و اثبات میکند که اینان به موجوداتی بدتر از چهارپایان سقوط میکنند و در شهوات و ظلمات جهل و دوزخ ستم و جنایت به خود و به انسانها فرو میروند.
□
میبینیم که روایت قرآنی از هویت ملّی با روایت مدرن ماهواً متفاوت و بلکه متضاد است و فاصلۀ روایت تاریخی کافرانه و تاریخی مؤمنانه را میسازد که خاطرات مشترکشان ماهواً ضدّ هم است. خاطرۀ جمعی اهل ایمان پیوستاری است که در آن خاطرۀ تاریخی زندگی در زمین ازل و ابد را به هم میپیوندد امّا خاطرۀ جمعی دنیاگرا محبوس در اوهام مادّی و رخدادهای دنیوی گسسته از گذشته و آیندۀ جاودانه است، و این مهمترین تمایز هویت جمعی ملّت اسلام و ملّت کفر است.
2
هویتزدایی از ملّت ایران
جریان کفر جهانی چرا بیشترین کینه را از انقلاب اسلامی ایران دارد؟ زیرا انقلاب اسلامی در جهانی کافرانه و مدرن که قدرت فرعونی عصر میاندیشید، دین توحیدی را برای همیشه به عنوان کانون آگاهیبخش هویت جمعی معرّفی کرده و به خواست الهی، به تجدید، بیداری و احیای دین حی در مقام کانون هویت جمعی ملّت ایران و در اصل، مسلمانان جهان، پرداخته و فطرت الهی مردم جهان را بیدار کرده است. این اوّلین عامل جنون و خشم و کین کافران مدرن علیه انقلاب اسلامی است.
واقعاً در برابر این هویتبخشی عظیم که تجربه و خاطرۀ تاریخی و زبان و فرهنگ و همۀ رخدادهای همگن، جنگها و مقاومتها و خطر کردنها و پیروزیها و شکستها و ادبیات و افتخارات ملّی را معنا میبخشد، هیچ نیروی رقیب درخوری وجود ندارد، مگر شیطان و شهوات بیمهار و فساد و فجور گریزان از عقل.
ببینیم در ارتباط با زندگی چندهزار سالۀ ایرانی در زمین و رویدادهای تاریخی، این هویت چه نقشی ایفا کرده است و امروز ما را به کجا رسانده است و چرا تصویر کاذب و وانمودگی کفر جهانی، کف روی آب است و ذرّهای نیرو و حقیقت با آن نیست؟
هویت جهانی «این آن دیگر» ایرانی، هویت جمعی جذب حقیقت ناب در هر جای جهان و قوی کردن هویت اصیل و الهی خویش با این جذب و دفع جهل و نابخردی است؛ این است راز هویت جذّاب و جهانی ایران. کسانی مثل سیّد جواد طباطبایی که به سبب نشت سموم لیبرالیسم غربگرا در تفکّرشان، ایرانشهری را ابداع و آن را برابر دینداری و عبودیت ناب قرار دادهاند، هرگز ندانستند تیشهای شیطانی در خدمت منافع مستکبرانه و فرعونی شیطان انسی و جنّی رو به افول، به ریشهای که میخواهند بزنند که ماهواً هویتی باطنیگرا، اللهباور و غیباندبش و دینی دارد و هر تیشهای را در هم میشکند و در راه انتظار دادگری جهانی منجی جهانی(عج) و رهاییبخش بشریت مستضعف، میکوشد که شیاطین را فرو بپاشد و این هویتی شکستناپذیر و تحریفنشدنی است ولو شیاطین، بخشی از ملّت ایران را جدا و بیهویت کنند و سربازان کفر و دشمنان الله سازند امّا بیتردید فرجامی جز شکست در تغییر هویت ایران و گسست ما از ایمان الهی و ایجاد تفرقه بین هویت دینی و ملّی ما ندارند، زیرا تن دادن هر گروه و قوم به این گسست، همان و نابودی کافرانگیشان، همان.
3
جنگ با هویت ریشهدار ایران، در زمان حاضر، بیش از هر زمان، به جنگ با کانون هویت جمعی یعنی اسلام، به وسیلۀ قدرت فرعونی کفر و ظلم مدرن و سرمایهسالاری جهانی تبدیل شده است. ایران کشوری است که به نحو باورنکردنی در موقعیت وحدت در کثرت ظاهر شده است و گویی به صورت معجزهآسایی فشردۀ جهان است: از جغرافیا و آبوهوای بسیار متمایز از هم و گرد آمدن تابستان و زمستان و بهار و خزان همزمان در قسمتهای مختلف این کشور گرفته تا اقوام متفاوت و زبانها و شیوۀ اقتصادی زندگی و فرهنگهای گوناگون. در این کشور کهنسال، رویدادهای عظیم ظهور و افول تمدّنهای مختلف، امپراتوریها و پادشاهیهای بزرگ، جنگهای بزرگ فرامنطقهای و صلحهای مشهور، پیدایش دانشها و هنرهای گوناگون، مذاهب متنوّع و... وجود داشتهاند و دارند. همۀ اینها خاطرۀ جمعی و تاریخی میسازد و این گنجینهای است که مردم را شریک یک ارتباط بینالاذهانی میکند امّا هیچ یک، قدرت عظیم کشف مشترک معنای هستی و جستجوی معنایی بزرگ را ندارد که زیباییهای حوادث تاریخ نبوی با روایتی گسترشیافته از ازل تا ابد در قلوب و جان و خرد ایرانیان میآفریند و رؤیاهایشان را شکل میدهد؛ رؤیاهای آزادگی، عدالت، شکست ابلیس که پدرشان را فریب داد و از بهشت راندن و شیاطین زمینی که در صدد انداختن طوق بندگی به گردن او بودهاند و انتظار و رؤیای بازگشت به بهشت ظهور دادگری جهانی. این روایت و رؤیا هرگز قابل مقایسه با جنگهای ناعادلانۀ سلاطین برای اشغال سرزمین دیگران نبوده است، مگر آن حکمرانان الهی که باز بنا به فرمان الله میکوشیدند عدالت و آبادانی و راحت مردم را فراهم آورند که در فرهنگ ایران باستان، دارای فرّه ایزدی بودند و در فرهنگ دوران اسلامی، جایگاه اولیاءالله و اهل عصمت داشتند و عملشان همان اجرای قسط بود و عالیترین خاطرۀ جمعی معصوم و ایثارگری را تا شهادت در مقام عبد حقّ متعال برای هدایت و رهاییبخشی مردم به جا نهادند؛ از خاطرۀ رسولی که پیامهای شگفت آورد، از رابطۀ عاشقانه انسان و خدا گفت و از انسان و قوم برتری سخن به میان آورد که برتریاش، نه به نژاد و ثروت و مقام و نسب، بلکه به تقوا و پاکیزگی جان و عقل و حقپرستیاش بستگی خواهد داشت، تا اوصیایی چون علی و حسن و حسین و کانونشان، بانوی طاهرۀ مطهّره. کار خاصّ پنهان ملّت ایران، پاسداری از این حقیقت الهی در ژرفای روح ایرانی است که به قول فوکو، روح جهان بیروح شده است. زبان فارسی بنای بلندی است که کار اصلیاش در گفتگو و شعر و حکمت، بازتاب این خاطرۀ مرگناپذیر جمعی و حفظ آن بوده که آدمیت، عشق، عقل، شرف، اخلاق، وحدت و سربلندی و حیات طیّبۀ ایرانی را تضمین کرده است و هیچ عامل حیات و وحدتی در موجودیت ایرانی با آن قابل مقایسه نیست.
امروز جهان کفر و شیطانی مدرن، کمر بسته که استوارترین ستون هستی ایرانی و منبع عالی تداوم حیاتش را فرو بریزد؛ چیزی که بدون آن، به سادگی یک ملّت بزرگ و مستقل به برده قدرت فرعونی بدل میشود، چون ولایت و سرپرستی نور هدایتگر را از دست میدهد. جنگ با هویت ریشهدار ایرانی، معنایی جز این ندارد. با این هجوم و از خود بیگانه کردن و مدرن کردن مردم و نیستانگاری حاصل از آن، برده کردن، تکّهپاره کردن و فاسد کردن و مخنّث کردن ملّت، حذف خطر بزرگی به اسم ایران سلطهستیز، آسان و بدیهی به نظر میرسد.
4
گفتیم نقطۀ کانونی برانگیزندگی هویت ملّی که آن را با یک هویت منطقهای و جهانی پیوند میدهد، اسلام ماست. اسلام ناب و رویدادهای الهی آن در ادغام با هویت ملّی ایران، به جزء مرکزی از هستی ایرانی تبدیل گشت.
در همۀ زنجیرۀ رخدادهای تاریخی، این خاطرۀ دینی، خاطرۀ زندۀ قرآن و عترت، هیچ جایگزینی ندارد: خاطرۀ عصر نبوی و ظهور اسلام و پیامبری و بعثت محمّد (سلام و درود خدا بر او و خاندانش باد)، خاطرۀ عظیم سیمای صفات و اسم جامع الهی در علی و مقاومت عظیم فرابشری برابر ذلّت و دینباختگی، خاطرۀ مقاومت فاطمی و تنهایی حسن و آن شکوه باورناپذیر عشق و وفا به عهد حسینی، علیه منکر و برای معروف، و این سلسله نمایش معصومیت که میرسد به امام حاضر غایب و منتظر(عج)؛ دشمنان این را میخواهند از ایران و ایرانی غارت کنند. چیزی که هزاروچهارصد سال در هر رویداد تاریخی، آوای ویژۀ پنهان و زندهای داشته و نیروی محرّکۀ صفویه و خاطرات جمعی آن عصر شده و رسیده به قاجار و یورش برای دزدیدن سرزمین ایران از چهار طرف... . امّا ایران پایدار ماند و زخمها را تحمّل کرد، چون در روح و هویت او نیروی غیبی انتظار میخروشید. با مشروطیت و رؤیای کهن عدالتخواهی ایرانی، خواستند هویت جدیدی برای ایران بسازند که جانشین هویت جمعی الهی ملّت شود امّا باز این اسلام بود که دروغ بزرگ را فاش کرد، پیشاپیش انقلاب، هویت اسلامی را فریاد زد و وقتی شکست خورد و ظالمان جهانی و انگلیس، جنبش برای عدالت و قانون را مصادره کرد، باز چراغ هدایت اسلام بود که نگذاشت سر ایران کلاه برود و چهرۀ توطئه کفر را و پهلوی را افشا و فاش کرد و رؤیای عدالتخواهی، ذخیرۀ تازهای از خاطرات جمعی را تداوم داد و همین خاطرات آزادگی در تحربۀ شکست ملّی شدن نفت، باز یادآوری کرد که ایرانی، رؤیایی مرگناپذیر در سر دارد؛ رؤیایی که به انقلاب اسلامی و انفجار نور و گنجینۀ عظیم ایستادگی جهانی ما علیه بردگی ختم شد که تا قیام آیندۀ مهدی موعود(عج) انرژی ایستادگی دارد. اینها را مدرنها و جامعهشناسی مادّیاندیش و دنیایی مدرن درک نمیکند و ادراک نمیکند چرا بزرگترین توطئۀ همۀ تاریخ برای بیهویتی ایرانیان و فاسد و برده کردنشان، از سوی اهل ایمان خنثی میشود. ادراک نمیکنند، زیرا باوری به غیب و نیروی مدد الله و حضور ولیالله الاعظم و قدرت او ندارند.
روشن است که هویت جعلی امریکایی، لیبرالیسم دروغین، جامعۀ مصرفی و امیال وحشی سرمایهسالاری و کذب جامعۀ مرفّه که در اصل جامعۀ بردگی انسان و حاکمیت اشیاء و شهوات و شیءشدگی و شیءپرستی است و بدتر از حیوانات درندگی و بیمهاری نفس و شهوات گریخته از مهار عقل است و فلسفۀ امریکایی زندگی دروغین مذهبی و خانوادهدوستی دروغین آمریکایی و دموکراسی دروغین آمریکایی، نمیتواند جانشین حقایق الهی و مقدّس دربارۀ حقیقت انسان، هستی او در زمین و معنای جاودانۀ حیات ابدی، عدالت الهی و عدالت موعود شود که امتحانش را با خون و پایداری نشان داده و نیز الگوی خانوادۀ پاک و جامعۀ سالم اسلامی موعود را با خود دارد.
چنین است که افسانۀ ضدّ حقیقت کشمکش دین و ملّیت در ایران، پوچ از آب درمیآید و نگرشهای کفرآلود و متحجّر و لیبرال، نمیتوانند گوهر تاریخی این وحدت و نتایج عالی آن را در زندگی دنیوی ایران و پیوند آن با حیات جاودانۀ ایران، تا زمانی که ایرانیان از این گوهر هویتی محافظت میکنند، نفی نمایند و پردهپوشی کنند. هرچند شیاطین جنّی و انسی با همۀ نیرو در حال یک روایت جعلی و هویتسازی پوچند و همۀ امکانات مادّی و معنوی و سربازان ضدّ انقلاب و ضدّ اسلام را گرد آوردهاند تا با براندازی و اغوای سستایمانان، ملّت ایران را در چاه فتنۀ شیطانی سرنگون سازند امّا نمیدانند تغییرات هویتی ایرانی، همواره از عهد باستان در متن هویت عشق و خرد یکتاپرستانه نو شده است، نه در سمت نیستانگاری و کفرپیشگی و همین جانمایۀ حمایت نیروی لایزال الهی از حیات ایران بوده است.
5
قدرتهای ظالم و کافر مدرن، در جنگ هویتزدایانه علیه ما برای زمینهسازی بردگی و سلطۀ مجدّد، وانمودۀ سراپا جعلی و کاذبی را علم میکنند و به وسیلۀ اذنابشان، روشنفکری برده، سیاستکاری برده و مدرنگرایی برده را نشر دادهاند و آن جنگ اسلام و ملّیت، طیّ هزاروچهارصد سال در ایران است. این دروغ مدرنها به صورت هوشمندانهای از عالم ربّانی و انقلابی، شهید استاد مطهّری، در اثر ماندگار «روابط متقابل اسلام و ایران» افشا شد. امواج مجدّد نشر این دروغ پس از انقلاب و بویژه امروز با هجوم دیوانهوار شیاطین جهانی به اسلام و انقلاب اسلامی ایران، بازتولید شده است. بحث افشای هویتزدایی بدون پرداختن، به این تبلیغات دشمنان غدّار، دارای کاستی است و این قسمت اشارهای است مستند به این تضاد دروغین. البتّه نویسندگان ارجمند و محقّقان معتبر و اساتید محترم دانشگاه و دانشیاران پژوهشگر در این باره، پس از استاد مطهّری، آثاری خلق کردهاند که از آن جمله، یکی مقالۀ «دین و ملّیت در ایران: همیاری و کشمکش» است که در آینده به آن اشاره خواهم کرد.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.