موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به مناسبت سالروز درگذشت شاعر شهیر ایتالیایی

آوارگان دوزخ و جنّت | دربارۀ «کمدی الهی» اثر دانته

22 شهریور 1401 14:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 1 رای
آوارگان دوزخ و جنّت | دربارۀ «کمدی الهی» اثر دانته

شهرستان ادب: هستند کتاب‌هایی که فراتر از فرهنگ و زبان تألیف، شهرتی جهانی یافته‌اند. «کمدی الهی» اثر دانته، بی‌شک یکی از این آثار است. علی جوان‌نژاد، از یک نظرگاه کلّی، سعی در معرّفی جامع این اثر به مخاطب ایرانی داشته است. در ادامه، یادداشت او را می‌خوانیم.

 

دانتۀ سی‌وچند ساله به امید نجات شهر خود، فلورانس، راهی واتیکان بود که متوجّه شد دادگاهی در زادگاهش، او را به مرگ محکوم کرده است. بر اساس رأی این دادگاه، اگر دانته به دست نیروهای امنیتی و قضایی می‌افتاد، سرنوشتی نداشت مگر سوزانده شدن؛ اعدامی وحشیانه که در قرون وسطا مرسوم بود.

جرم دانته چه بود؟ دادگاه اوّلیه‌ای که در بیست‌وهفت ژانویۀ هزار و سیصد و دو میلادی برگزار شده بود، جرم دانته را سوءاستفاده از اموال دولتی می‌دانست. بر اساس این جرم، دادگاه اوّلیه، حکم به جریمۀ نقدی، دو سال تبعید و محرومیت مادام‌العمر از حقوق مدنی داده بود امّا دادگاهی که چهل روز بعد برگزار شد، حرف آخر را زد: «دانته را در آتش بسوزانید.»

طبیعی است که جزای سوءاستفاده از اموال دولتی، سوزانده شدن نیست. دانته قربانی دعوایی سیاسی شده بود و راه فراری از آن نداشت. این آغاز دربه‌دری‌ها و سرگردانی‌های مردی است که او را به‌حق، از ستون‌های انکارناشدنی ادبیات جهان می‌دانند. برای درک علّت محکومیت دانته، راهی نیست مگر آنکه به وضعیت سیاسی ایتالیای قرن سیزده نگاهی بیندازیم.

اروپا در قرن سیزدهم میلادی، اوضاعی سراسر آشوب را از سر می‌گذراند. در میان این آشوب‌ها، وضعیت ایتالیا چیزی نبود جز پراکندگی و آشفتگی سیاسی-اجتماعی. ایتالیا در آن دوران سه پاره بود: پارۀ جنوبی جزئی بود از حکومت ناپل و سیسیل، بخش مرکزی در ید اختیار پاپ و واتیکان به سر می‌برد و بخش شمالی پایگاه حکومت‌هایی بود کوچک و خودمختار که علی‌رغم توسعه‌ای که در صنعت و هنر داشتند، در نزاع قدرت‌های سیاسی به سوی هرج و مرج کشیده می‌شدند. یکی از آن ایالت‌های کوچک خودمختار فلورانس بود، یعنی جایی که دانته به سال هزار و دویست و شصت و پنج، در آن به دنیا آمد.

دو گروه قدرتمند سیاسی در آن دوران، فلورانس را میدان درگیری‌های سیاسی کرده بودند: سیاه­ها و سفیدها. سیاه­ها طرفدار پاپ بودند و سفیدها طرفدار آزادی فلورانس. درگیری این دو دسته کار را به جایی رساند که پاپ به بهانۀ ایجاد صلح، کاردینالی را به فلورانس اعزام کرد امّا کار به مصالحه نرسید. پاپ از فرانسه کمک خواست و به این ترتیب برادر پادشاه فرانسه، شارل دو والوا، راهی فلورانس شد.

سفیدها که در این زمان قدرت را در دست داشتند هیئتی سه‌نفره به واتیکان فرستادند که یکی از این سه نفر کسی نبود جز دانته آلیگیری. دانته که از سی سالگی وارد نزاع‌های سیاسی شده بود، در آن زمان، شهرت و جایگاهی سیاسی و ادبی داشت و همین باعث شد با ورود دو والوا، نامش در فهرست کسانی قرار بگیرد که باید هر چه زودتر کارشان ساخته شود.

در این زمان بود که دانته، آوارگی را در پیش گرفت و برای همیشه از دیدار زادگاهش و همسرش محروم شد. از اینجا زندگی دانته چیزی نیست جز فرار و دربه‌دری و رنج فراق از وطن؛ وطنی که تنش را برای سوزانده شدن می‌خواست. آخرین منزل آوارگی‌های دانته، شهر راونا بود. در این شهر، دانته مورد لطف و مرحمت افرادی هنردوست و بانفود درآمد و فرصتی یافت تا کمدی الهی را تکمیل کند و برای ادبیات جهان به میراث بگذارد.

امّا کمدی الهی چست؟

اوّل باید دربارۀ عنوان این کتاب حرف بزنیم. عنوان کتاب برای مایی که کمدی را به معنای ژانری می‌دانیم که با شوخی‌های گزنده و شرایط خنده‌آور همراه است، قدری گمراه‌کننده می‌نماید و می‌تواند ما را به این تصوّر بکشاند که کتاب کمدی الهی، نوعی شوخی و مطایبه با نظام مذهبی است. امّا باید دانست که دانته در ابتدا نام کتاب را کمدی گذاشته بود و کمدی را اثری می‌دانست که برخلاف تراژدی، مختصّ عوام است. در نگاه دانته، کمدی از لحاظ سبک، سبک ساده‌تر و سرراست‌تری نسبت به تراژدی بود و بر خلاف تراژدی که به سوگ ختم می‌شود، کمدی از سوگ به خوشی می‌رسد. در این تعبیر، نگاه دانته بیش از هر چیز، به ویرژیل و انه‌اید اوست.

سال‌ها بعد بوکاچیو، شاعر و ادیب معاصر دانته، کلمۀ الهی را به کمدی اضافه می‌کند و برای اوّلین بار، سی‌وچهار سال بعد از مرگ دانته، کتاب با عنوان «کمدی الهی» به انتشار می‌رسد. از این منظر، کمدی الهی بی‌شباهت به مثنوی معنوی مولانا نیست. مولانا هم اثرش را تنها با نام مثنوی می‌شناخت. این پیروانش بودند که معنوی را برای بزرگداشت شاهکار مولانا به عنوان اضافه کردند تا کتاب از دیگر مثنوی‌های ادبیات متمایز باشد.

اکنون که تکلیف ما با عنوان کتاب روشن شد، باید به محتوایش بپردازیم.

کمدی الهی شعر است. این اوّلین نکته‌ای است که دربارۀ محتوای کتاب باید به یاد داشت. وقتی ما با شعر روبه‌رو هستیم، باید حواسمان باشد که در ترجمه، بخش عمده‌ای از زیبایی‌ها و ظرافت‌های ادبی از دست می‌رود؛ همان‌طور که با خواندن ترجمۀ مثنوی معنوی، نمی‌توان به شور و حرارت کلام مولانا رسید، با خواندن ترجمۀ کمدی هم نمی‌شود دانست که تأثیر دانته بر جان ایتالیایی تا چه میزان است.

با همۀ این حرف‌ها لازم است بدانیم که دانته از ابتدای شاعری، راه خود را از ادبیات مرسوم عصرش جدا کرده بود. ادبیات عصر دانته بیشتر آثاری بود سنگین که در آن‌ها عناصر ادبی با ریزه‌کاری‌ها و پیچیدگی‌های ظریفی استفاده می‌شد. دانته با این سیاق که به «مکتب ادبی سیسیل» معروف بود، همراهی نکرد، بلکه پیروی مکتب دیگری بود که خود را «سبک ملایم نو» می‌خواند. سبک ملایم نو سعی می‌کرد تا جایی که اثر از شاعرانگی تهی نشود، ساده باشد و به دور از تصنّع و صناعات ادبی پیچیده، راهی به عواطف قلبی شاعر و الهامات عنان‌گسیختۀ او پیدا کند، این است که امروزه برخی از منتقدین ادبی این سبک را با رمانتیسم مقایسه می‌کنند و از برخی زوایا، این دو را شبیه به هم می‌دانند.

دربارۀ زبان شاعرانه و خیالات ظریف کمدی الهی از همان زمان انتشار، کتاب‌ها و مقالات بسیاری نوشته شده است که چون بیشتر آن ظرافت‌ها در ترجمه منقل نمی‌شود، از ذکر آن عبور می‌کنیم. چیزی که ما مخاطبان غیرایتالیایی‌زبان از کتاب شاعرانۀ دانته دریافت می‌کنیم، عمدتاً روایتی است تخیّل‌برانگیز از سفر به جهان پس از مرگ. داستان در سه بخش یا سه کتاب از زبان دانته به شکل اوّل‌شخص مفرد روایت می‌شود: دوزخ، برزخ و بهشت.

راوی که دانته است، در میانۀ عمر، خودش را در جنگلی تاریک سرگردان می‌بیند. چه‌طور به آن جنگل تاریک راه یافته است؟ نمی‌داند. تنها می‌داند که راه را گم کرده است. راوی سرگردان به دنبال یافتن راه، اطرافش را برانداز می‌کند و تپّه­ای را می‌بیند که بر فرازش، ردّی از نور خورشید پیداست. برای رهایی از تاریکی جنگل به سوی نور می‌رود امّا سه حیوان وحشی، یکی پس از دیگری، راه را بر او می‌بندند و در نهایت حیوان سوم که مادّه گرگی است، او را مجبور می‌کند به تاریکی جنگل انبوه بازگردد.

در این هنگام، ویرژیل، شاعر محبوب دانته، بر او ظاهر می‌شود و به او پیشنهاد کمک می‌دهد. ویرژیل قرار می‌شود در دو-سوم مسیر، راهنمای او باشد و در آخر او را به دست راهنمای شایسته‌تری بسپارد تا از آن مخمصه رهایی یابد.

این ابتدای سفر دانته و سرآغاز ورود به دوزخ است. دوزخ جذّاب‌ترین و حیرت‌انگیزترین بخش کمدی الهی است که در آن با چهره‌هایی آشنا چون ابن‌سینا، افلاطون، ارسطو و سقراط روبه‌رو می‌شویم. در کنار این نام‌های آشنا، نام‌هایی ناآشنا هم هستند که بعضی‌هاشان از معاصرین دانته­اند. دوزخ به دانته فضایی می‌دهد تا از معاصرینش انتقامی سخت بگیرد امّا آنچه از این بخش برای خوانندگان امروزی لذّت‌بخش است، تصاویر بدیعی است که دانته از عذاب‌های الهی ساخته است که شاید بتوان گفت معروف‌ترین تصویر آن، عذاب استحاله است.

دوزخ دانته ده طبقه دارد (با احتساب طبقۀ مقدّماتی) و تا مرکز زمین ادامه می‌یابد. پایان دوزخ جایی است که شیطان در حال مردم‌خواری است و این دومین تصویر هولناک و فراموش­ناشدنی کمدی الهی است. با عبور دانته و ویرژیل از کوره‌راهی در کنار شیطان، وارد برزخ می‌شویم.

برزخ دانته در اصل کوه بسیار بلندی است که در آن سوی کرۀ زمین در نقطۀ مقابل بیت‌المقدّس قرار دارد. عبور از طبقات برزخ، صعود از این کوه است. هر چه مسافران از این کوه بالاتر می‌روند، بر خلاف دوزخ که رفتن دشوارتر می‌شود، از سختی راه کاسته می‌شود، تا اینکه به بالاترین طبقۀ برزخ یعنی بهشت زمینی می‌رسند. در این بهشت زمینی است که دانته برای اوّلین بار بئاتریس را می‌بیند، کسی که قرار است راهنمای او در بهشت ملکوتی و آخرین بخش کمدی الهی باشد.

بئاتریس معشوق زمینی دانته است؛ کسی که او در نه سالگی دلباخته‌اش شد امّا نتوانست با او ازدواج کند. بئاتریس به عقد مردی دیگر درآمد و خیلی زود در همان جوانی بر اثر بیماری درگذشت. این دلباختگی تلخ، دست‌مایۀ تعدادی از آثار جاودان دانته شد که معروف‌ترین آن‌ها، کمدی الهی است. کمدی الهی در نهایت به رهبری عشق بئاتریس به سرانجام می‌رسد.

طرح کلّی کمدی الهی چیزی جز این سفر نیست امّا ساختار کلّی کمدی، پر از نمادها و نشانه‌هایی است که باعث شده طی قرن‌های متمادی، شرح­ها و تفاسیر بسیاری بر کلمه به کلمۀ آن نوشته شود. جز آن، مطالعات بسیاری در رابطه با ریشه‌های الهام دانته انجام شده است که معروف‌ترین آن بررسی تطبیقی با ارداویرافنامه، سیرالعباد و الغفران است. مطالعۀ این سه کتاب در کنار کمدی الهی، تصویر کامل‌تری در رابطه با تصوّر بشری از جهان پس از مرگ می‌سازد.

سخن از کمدی الهی پایان ندارد امّا آنچه برای این گفتار باقی می‌ماند، دو توصیۀ کوتاه دربارۀ خواندن کمدی است:

اوّل اینکه کمدی الهی در بستر الهیات مسیحیت شکل گرفته است و فقدان اطّلاعات ما از فرهنگ مسیحیت باعث می‌شود مخاطبانی که در این فرهنگ رشد نکرده‌اند، به زحمت بیفتند. بهتر است قبل از خواندن کمدی الهی، حتماً نگاهی به عهد عتیق و عهد جدید بیندازید. هرچند در ترجمه‌های فارسی سعی شده است در پاورقی و مقدّمه، فقدان اطّلاعات مخاطب ایرانی را جبران کنند امّا باز هم به دلیل فقدان بستر فرهنگی لازم، کمدی الهی برای ما در پاره‌ای از بخش­ها گنگ به نظر خواهد رسید.

دو اینکه از کمدی الهی چاپ­های خوبی به فارسی در دسترس است که معروف‌ترین آن‌ها به ترتیب زمانی، ترجمۀ شجاع‌الدّین شفا، فریده مهدوی دامغانی، جلال‌الدّین کزّازی و کاوه میرعبّاسی است.


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • آوارگان دوزخ و جنّت | دربارۀ «کمدی الهی» اثر دانته
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.