یادداشتی از محمّدامین اکبری
حجاب مؤانست | نگاهی دوباره به حافظ و معرّفی «حافظ جاوید»
19 مهر 1401
22:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب: به مناسبت روز گرامیداشت حافظ، یادداشتی میخوانیم از محمّدامین اکبری که در آن به یکی از مسائل مهم در برخورد با شعر این غزلسرای زبردست فارسی پرداخته است.
یکی از مسائلی که در مواجهه با شعر بزرگان ادبیات فارسی، بخصوص حافظ، پیش میآید، حجاب مؤانست با شعر ایشان است، به این معنی که یک ادبدوست از بس که شعر بزرگان را در ذهن و ضمیر خود دارد، از بسیاری از زیباییها و نکات برجستهای که در آن است، غفلت میورزد. از این جهت میگویم این مورد در مواجهه با شعر حافظ بیشتر است که مؤانست ما نیز با شعر او بیشتر است؛ چه در گفتگوهای روزمرّه که از شعر او برای تبیین صحبتهایمان شاهدمثال میآوریم، چه مراجعههای مکرّری که به دیوان او جهت فال گرفتن داریم و چه خواندن غزلهایش در مناسبتهای مختلف، مثل شب یلدا و عید نوروز. ما همواره به حافظ و دیوانش رجوع میکنیم و شعرهایی از او را در خاطر داریم، بیآنکه معنای دقیق بسیاری از ابیات آن را بدانیم.
البتّه شعر حافظ یک ویژگی منحصربهفرد دیگر هم دارد که به غفلتی که در بالا به آن اشاره شد، دامن میزند. آن هم این است که لطایف و ظرایف شعر حافظ، پوشیدهتر از دیگر شاعران است. حافظ با رندی هر چه تمامتر، هنرمندیهایش را که همان شبکۀ درهمتنیده معانی و تداعیهاست، در ابیات خود پنهان میکند؛ هنرمندیهایی که با چشم غیرمسلّح، دیدنی و فهمیدنی نیست و نیاز به مطالعه و تفکّر عمیق دارد. به عنوان مثال:
«چه راه میزند این مطرب مقامشناس؟
که در میان غزل، قول آشنا آورد»
واژههای «راه»، «مقام»، «قول» و «غزل»، علاوه بر معناهای اصلی خود، از اصطلاحات موسیقیایی نیز هستند و با مطرب شبکۀ معنایی این بیت را تشکیل دادهاند و از این دست لطایف و ظرایف، چه پیدا و چه پنهان، در ابیات حافظ به وفور دیده میشود و کمتر بیتی را میتوان یافت که از آن بیبهره باشد. همانطور که خود او گفته است: «شعر حافظ همه بیتالغزل معرفت است».
آنچه که مشخّص است، این است که هر فردی به فراخور حال و علاقۀ خود از شعر حافظ بهره میبرد؛ کسی توقّع ندارد که یک علاقهمند به ادبیات یا یک شاعر جوان، به اندازۀ یک استاد دانشگاه در رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، شعر حافظ را بفهمد ولی شعر او به دلیل ویژگیهایی که دارد، بهتر است که عمیقتر مورد مطالعه قرار بگیرد؛ ویژگیهایی که سبب شده تمامی افراد با هر سطحی از ذوق و سواد ادبی به دیوان او مراجعه کنند و خود را در آینۀ شعر او ببینند.
خوشبختانه حافظ در بین شاعران فارسیزبان از این بخت برخوردار بوده که بیشترین شرح و تفسیر در مورد اشعارش نوشته شود. بگذریم که بسیاری از آنها، کتابهایی خوب و خواندنی نیستند و از معدود مزیتهایشان این است که نام مؤلّف را در شمار حافظپژوهان درآورده است. از سویی، مخاطب امروز دیگر وقت و حوصلۀ خواندن شرحهای طولانی را ندارد. بعضی از این شروح دربردارندۀ موارد نالازم است، مثل توضیح واضحات و تکرار مکرّراتی که کمتر ادبدوستی پیدا میشود که آن را نداند و برخی دربردارندۀ مطالبی است که شارح به شعر حافظ الصاق کرده و ارتباط چندانی با آن ندارد و برای مخاطبی که میخواهد بیهیچ پیشداوری با شعر او مواجه شود، آزاردهنده است.
در نیمۀ دوم این یادداشت، کتابی دربارۀ شعر حافظ را به شما معرّفی خواهم کرد که در عین اینکه شرح تمام ابیات دیوان او نیست ولی کلیدهایی برای فهم شعر خواجه در اختیار مخاطبان قرار میدهد که بسیار راهگشا و آموزنده است.
«حافظ جاوید» نوشتۀ مرحوم هاشم جاوید، یکی از کاربردیترین کتابهایی است که دربارۀ پیچیدگیهای شعر حافظ نوشته شده است؛ همان موردی که به دلیل مؤانست زیاد ما با شعر حافظ، چندان به چشم نمیآید و گمان نمیکنیم حافظ ابیاتی غامض و پیچیده هم داشته باشد. به هر رو، هاشم جاوید در این کتاب با اصل قرار دادن صدوبیستویک بیت از دیوان خواجه، به شرح دشواریهای آن میپردازد و در خلال شرح این ابیات، نکاتی را متذکّر میشود که برای فهم کلّی شعر او به کار میآید.
البتّه پیش از هاشم جاوید، مرحوم دکتر عبّاس زریاب خویی در کتاب «آینۀ جام» با همین شیوه به شرح صدودوازده مشکل از ابیات حافظ پرداخته و کتابی خوب و خواندنی به دست داده است ولی کتاب جاوید دارای ویژگیهایی است که آن را از کتابهای مشابه ممتاز میسازد. رویکردی که جاوید در شرح مشکلات دارد بدیع است. او با اندوختههایی که از مطالعۀ مستمر کلامالله مجید و خمسۀ نظامی در ذهن دارد، به نکاتی اشاره میکند که تازه و بدیع است و کمتر کسی به آنها اشاره کرده است.
برای مثال جاوید در بخش بیستوهفتم کتاب خود، غزل حافظ را با مطلع: «کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود/ بنفشه در قدم او نهاد سر به سجود» را «غزل پیامبران» مینامد و با شرح بیتبیت آن، به ارجاعات قرآنیاش اشاره میکند. او در ابتدای این بخش مینویسد:
«سورۀ هود از سورههایی است که در آن داستان پیامبران آمده است: «این همه اخبار پیامبران بر تو میخوانیم تا دلت را بدان استوار کنیم.» (هود،20) گویی که حافظ نیز در این غزل بر سر گفتن اخبار پیامبران است که هر بیتی از آن را با نام یک یا دو پیامبر آراسته است. حتّی در بیت مدح، عمادالدّین محمود را با لقب «آصف عهد» وزیر ملک سلیمان میآورد تا رنگ و بوی و جلال و شکوه سلیمان داشته باشد.»
یکی دیگر از مواردی که سبب میشود که حافظپژوهان در شرح بیتی به مشکل بربخورند و با هم اختلاف نظر داشته باشند، ضبطهای متفاوت آن بیت است. مثلاً بیت زیر یکی از مورد مناقشهترین ابیات حافظ است:
«عبوس زهد به وجه خمار ننشیند
مرید خرقۀ دردیکشان خوشخویم»
در نسخههای مختلف به جای «زهد»، «دهر» و به جای «خرقه»، «فرقه» و در بعضی «خاطر» آمده است ولی مهمترین اختلاف بر سر «ننشیند» است که در بعضی نسخ «بنشیند» آمده. دیگر مشخّص است که تا چه اندازه کار شارح سخت میشود. او هر کدام را که اصل قرار دهد، ممکن است به نتیجهای عکس آنچه حافظ مقصودش بوده، برسد. ضمن اینکه در این بیت بر سر تلفّظ درست «عبوس» هم اختلاف است. عدّهای آن را به شیوۀ معمول و مرسوم «عَبوس» میخوانند و عدّهای دیگر «عُبوس» به معنای «اخم کردن». جاوید در این بخش با اصل قرار دادن ضبطی که در بالا آورده شد، با اشاره به نظر دیگر شارحان، سعی کرده مشکل خوانندگان در مواجهه با این بیت را حل کند.
استاد منوچهر مرتضوی در کتاب ارجمند «مکتب حافظ»، از استاد خود، مرحوم بدیعالزّمان فروزانفر، خاطرهای را نقل میکنند به این مضمون که مرحوم مرتضوی از استاد خود میپرسند: «چرا شما حاصل مطالعات و پژوهشهای خود پیرامون شعر حافظ را مکتوب نمیکنید؟» ایشان میفرمایند: «عرصۀ ظاهر و باطن شعر حافظ مزلّه [لغزشگاه] است». وقتی کسی چون فروزانفر، با آن همه دانش، دربارۀ حافظ چنین حرفی میزند، نشان میدهد که عرصۀ حافظپژوهی تا چه اندازه خطیر و در عین حال، خطرناک است و خوانندۀ هوشیار باید بداند که سخن مفسّران و شارحان را هرچند سالها عمر خود را صرف شعر حافظ کرده باشند و توفیقاتی هم نصیبشان شده باشد، نمیتوان اصل قرار داد، بلکه با نظر کردن به آرای مختلف و تفکّر و تعمّق شخصی شاید بشود به سراپردۀ خلوت شعر حافظ راهی یافت. «حافظ جاوید» و دیگر کتابهای خوب این حوزه را باید با این دید مورد مطالعه و بررسی قرار داد.
در آخر اینکه آخرین ویرایش این کتاب با بخشهای افزودهشده در سال نودوهشت توسّط نشر «فرزان روز» منتشر شد که خوشبختانه هنوز در بازار کتاب موجود است.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.