موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از فرزانه زینلی

فراسوی روزنامه‌دیواری‌ها l نگاهی به کتاب «روح‌الله» اثر هادی حکیمیان

07 فروردین 1402 15:00 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 1 با 20 رای
فراسوی روزنامه‌دیواری‌ها l نگاهی به کتاب «روح‌الله» اثر هادی حکیمیان
شهرستان ادب: «روح‌الله» یکی از آثاری بود که سال گذشته در انتشارات شهرستان ادب به چاپ رسید و با استقبال فراوانی هم روبه‌رو شد. فرزانه زینلی در یادداشت خود نگاهی داشته است به این روایت مستند از رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران.

مثل خیلی از دهه‌هفتادی‌ها، تصوّر من از امام خمینی(ره) در عکس‌های بالای تخته‌سیاه خلاصه می‌شد؛ چهره‌ای جدّی، بدون لبخند و محکم. عمدۀ دانسته‌هایم هم برمی‌گشت به روزنامه‌دیواری‌های مدرسه و یکی-دو جمله که بعدها فهمیدم اشتباهی نقل‌قول می‌شد. بزرگ‌تر که شدم مطالعه کردم و به زعم خودم، شناختم بیشتر شد. فکر می‌کردم رهبر انقلاب بزرگ ایران را خوب می‌شناسم. جملاتی هم از ایشان نقل می‌کردم و جواب یکی-دو شبهه را هم می‌توانستم بدهم. وقتی «روح‌الله» را خواندم، فهمیدم که همۀ شناخت من از امام خمینی از دو برگه آ-چهار کاغذ هم کمتر است.
«روح‌الله» مستند زندگی روح‌الله خمینی است و یک دید همه‌جانبه و کلّی از فعّالیت‌های ایشان به دست می‌دهد. نویسنده در این کتاب، امام خمینی‌ای را به تصویر کشیده که کمتر درباره‌شان شنیده‌ایم. در اوّلین مواجهه با کتاب، فهمیدم امام خمینیِ روی روزنامه‌دیواری‌ها چه‌قدر از واقعیت دور است. انگار تا قبل از آن، یک نقّاشی کودکانه از امام خمینی دیده بودم و حالا با این کتاب، یک اثر هنری تمام‌عیار پیش چشمم بود. امام خمینی در «روح‌الله» یک نقش کامل است که نویسنده به زیبایی برای ما ترسیم کرده است. شخصیتی که در این کتاب می‌بینیم، کسی است که رنج می‌کشد، به دنبال راه‌های جدید برای اظهارنظر می‌گردد، فکرهای نو دارد و توسّط هم‌رده‌هایش تکفیر می‌شود. فکرش را می‌کردید امام خمینی مورد هجمۀ کسی قرار بگیرد؟!
کتاب، شگفتی‌های زیادی دارد. چیزهای زیادی دربارۀ زندگی امام خمینی هست که ما نمی‌دانیم. مثلاً در صفحۀ 32 کتاب، دربارۀ خواندن و تدریس فلسفه از امام خمینی صحبت می‌شود. یک دیالوگ عجیب آنجا به چشم می‌خورد که می‌تواند بهت و حیرت هر خواننده‌ای را برانگیزد: «کوزه را آب کشیده‌اند؛ چرا که من از فلسفه می‌گفتم!» ماجرا به آب خوردن فرزند امام خمینی برمی‌گردد و اینکه بعدش، سایر طلّاب در حجره‌های مجاور، آن کوزۀ آب را نجس می‌دانستند. فکرش را می‌کردید کسی بتواند با امام خمینی این‌جوری برخورد کند؟!
وجه مستند کتاب در نقل‌قول‌های آن است. اسامی آشنایی در این کتاب دیده می‌شود. مثلاً شاهرخ مسکوب، شخصی است که در «روح‌الله» از او نقل قول‌های زیادی می‌خوانیم؛ این نویسندۀ بزرگ که با آثاری هم‌چون «سوگ مادر» به شهرت رسیده است، نظرات جالبی دربارۀ جامعۀ زمان امام خمینی دارد. نویسندۀ «روح‌الله» با استفاده از نظرات و خودنوشته‌های افراد معروف در تاریخ و ادبیات کشور، شرایط زمان زندگی امام خمینی و مبارزات ایشان را به تصویر کشیده است.
امّا اغراق نیست اگر بگویم ضعف نسبتاً بزرگ این کتاب، همین مستند بودن آن است. روی جلد کتاب نوشته شده: روایت مستند زندگی امام خمینی. امّا کتاب نه به طور کامل روایت است، نه مستند. ابتدای فصل‌ها شرایط زمان و مکان اتّفاقات آن فصل مشخّص شده است؛ کاری که معمولاً در ادبیات داستانی انجام نمی‌شود، چرا که داستان خود باید گویای زمان و مکان حوادث باشد. از طرف دیگر در بعضی فصل‌ها نویسنده کاملاً مستند نوشته و ما را با یادداشت‌هایی از حوزه‌های مختلف زندگی امام خمینی همراه کرده است. در این بخش‌ها، پاورقی و نقل‌قول تا دلتان بخواهد وجود دارد. بعضی فصل‌ها هم سروشکل داستانی دارند؛ شخصیت‌های تخیّلی در آن‌ها وجود دارند و بخشی دیگر از زندگی امام خمینی را به ما نشان می‌دهند. این فصل‌ها، روایت جذّابی دارند و زبان داستانی و فضاسازی‌های منطبق بر واقعیت، به جذّابیت داستان افزوده است. اگر نویسنده تمام کتاب را با همین فرمان پیش می‌برد، ما حالا یک رمان مستند و البتّه کامل دربارۀ رهبر بزرگ انقلاب در دست داشتیم. البتّه مستندنگاری در ادبیات روایی کشورمان هنوز جایگاه ثابتی ندارد و شاید همین موضوع، باعث شده تا مرز درستی میان گونه‌های مختلف یعنی داستان و مستند در نظر گرفته نشود.
به گفتۀ متخصّصان، آن چیزی که فرق داستان و روایت واقعی و مستند است، عنصر تخیّل است. امّا بسیاری از داستان‌ها، با بهره‌گیری از واقعیت و افزودن کمی تخیّل، تبدیل به شاهکارهای بزرگی شده‌اند. من فکر می‌کنم نویسندگان می‌توانند با استفاده از عناصر داستانی و تقویت‌ آن‌ها در روایت‌های مستند، اثر خود را به داستان‌هایی خواندنی تبدیل کنند. با این روش، هم حماسه‌ها و اتّفاقات تاریخی، بهتر بیان می‌شوند و هم با نمونه‌های خوب ادبیات داستانی روبه‌رو می‌شویم.
البتّه نویسندۀ کتاب، هادی حکیمیان، در نوشتن داستان‌های تاریخی و بومی تخصّص دارد و هم‌چنین آثار زیادی از ایشان منتشر شده است. او در حوزۀ رمان نوجوان هم تألیفات معروفی از جمله «باغ خرمالو» را در کارنامه‌اش دارد و حالا با «روح‌الله» نوشتن مستند را هم به کارهایش اضافه کرده است. او با تسلّط روی عناصر داستان و هم‌چنین تاریخ معاصر ایران، به خلق داستان‌های این‌چنینی پرداخته است.
در نهایت، خواندن «روح‌الله» تجربۀ جالبی بود. انگار چهارصد صفحه نشسته بودم در کنار آدم‌های مختلف تا از رهبری بشنوم که هیچ چیز مانع او نبود: نه ستم طاغوت، نه بی‌مهری همراهان و نه بُعد مسافت. شناخت چنین شخصیتی، ظرف وجودی بزرگی می‌خواهد. انگار که هیچ وقت نمی‌فهمیدم مأمور به وظیفه بودن چه‌جوری است و اصلاً نمی‌دانستم آن چهرۀ مصمّم بالای تخته‌سیاه، چه مسیری را پشت سر گذاشته است. روزنامه دیواری‌های مدرسه هیچ نشانی از امام خمینی نداشت. فقط یک نام بود. امّا حالا بهتر می‌شناسمش.

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • فراسوی روزنامه‌دیواری‌ها l نگاهی به کتاب «روح‌الله» اثر هادی حکیمیان
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.