یادداشتی از مهرسا صفرخانی
کافه پلونیا l معرفی کتاب «فصل توتهای سفید» اثر سیدهعذرا موسوی
17 فروردین 1402
16:00 |
0 نظر
|
امتیاز:
1 با 44 رای
شهرستان ادب: مهرسا صفرخانی در یادداشت خود نگاهی داشته است به اثر تازۀ انتشارات شهرستان ادب، یعنی «فصل توتهای سفید» نوشتۀ سیّدهعذرا موسوی. این یادداشت را در ادامه با هم میخوانیم.
«دلش پرواز میخواهد، پروازی به آن سوی جاودانگی
جایی که غم را توان پیدا کردنش نباشد، جایی که آب روان، آزادی را فریاد کند
دلش آغوشی به وسعت ابدیت میخواهد
ابدیتی در کرانۀ دلهایی خالی از توصیفی لمسشدنی
دلش او را میخواهد که در چشمانش سرمدیت را بنگرد...
او؟
کجاست او؟»
کتاب «فصل توتهای سفید» نوشتۀ «سیّدهعذرا موسوی» به داستان دختری در دهۀ 50 و اوایل انقلاب پرداخته است که با زبان اوّلشخص، از تیرهروزی و بداقبالیهای خود، در دل عشقی مدفون در قلبش پرده برمیدارد.
1. قلمی آبدیده
از قلم فصیح و روان نویسنده میتوان دریافت که در نگاشتن داستان، کارآزموده است. سیّدهعذرا موسوی، متولّد اسفند ماه سال 1362 در بحبوحۀ جنگ و دارای مدرک کارشناسی ارشد رشتۀ زبان و ادبیات کودک و نوجوان است. در همین راستا نیز کتب مختلفی منتشر کرده است که نامزد دریافت جوایز گوناگونی از جمله کتاب سال، قلّم زرین و... شده است. البتّه که فعّالیتهای ایشان تنها به نوشتن و نگارش کتاب محدود نشده و علاوه بر آن، با کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان و ناشران مختلفی از جمله «دیدار آشنا»، «انتظار نوجوان»، «شهرستان ادب» و... همکاری داشته است.
با توجّه به اینکه کتاب مورد بحث، با دیگر آثار نویسنده متفاوت است و برای گروه سنّی بزرگسال نوشته شده است، نیازمند صرف وقت و زمان بیشتری از سوی ایشان بوده است. امّا جذّابترین نکته در نگارش این کتاب، انتخاب بازۀ داستانی آن برای خوانندهای همچو من است که در این زمان، درگیر زندگانی و برهههای جوانی است. خانم موسوی در گفتگویی با خبرگزاری تسنیم در این باره میگویند: «فکر میکردم باید داستانی با موضوع انقلاب بنویسم. در واقع، این بازۀ تاریخی برای من مهم بود. از سوی دیگر، داستانی که در ذهنم پرورش داده بودم، حتماً باید در آن برهۀ تاریخی رخ میداد. از آنجا که تاریخ یک رشتۀ بههمپیوسته است و منطقع نیست و هر پدیدهای در پدیدۀ دیگر مؤثّر است، بنابراین ناگزیر میشدم که گاه نقبی به تاریخ بزنم.» وی با بیان اینکه برای روایت این دورۀ تاریخی، نیازمند پژوهش و استفاده از تجربیات دیگران بود، افزود: «هر منبعی که مرا میتوانست به آن سمت ببرد، در این مسیر مطالعه کردم. هم نسبت به کتابهای داستانی که مطالعه میکردم، بیتفاوت نبودم و هم نسبت به منابع تاریخی و پژوهشی. به همین دلیل، آوردۀ قابلاعتنایی را برای خود فراهم کردم.»
با توجّه به زمانی که ایشان صرف پرورش این رمان و داستان کوتاه 175 صفحهای کردهاند، میتوان دریافت که با اثری آبدیده مواجهیم.
2. تشریح زمانه
اوّلین ویژگی شاخصی که به عنوان خواننده، نظر بنده را جلب کرد، توصیفهای گیرا و دلپذیری بود که مخاطب را در دل داستان با نویسنده همراه میکرد. نگارندۀ کتاب، صرف انتخاب زمان روایت، پا پس نکشیده و تمام توان خود را بهکار برده است تا با استفاده از شرح و توصیفهای بجا، استفاده از کنایات و ضربالمثلهای مختصّ آن زمان و همچنین نقل سنّتهای قدیمی که حرف اوّل را در روند زندگانی مردم داشتهاند، کتابخوان را قدم به قدم همگام با نوشتار به پیش برد.
3. شکیب زنانه
درست است که فضای ترسیمشده، محیطی غمناک است که از دردهای زنی تنها که هر لحظه در مسیر انتخاب دوراهیهای سخت، سرگردان است، روایت میکند امّا در دل همین دردهای خورندۀ جان، خوشیهایی به تصویر کشیده شده که تاب و توان «فروغ»، شخصیت اوّل داستان را در مرز تحلیل رفتن، نگه دارد.
دل تمام زنان را شعلۀ عشقی گرم نگه میدارد و به یاری آن گرما، از قلب حوادث و دردهایی که زیر و بم زندگیشان را فرا گرفته است، عبور میکنند. فروغ با وجود همۀ زخمهایی که وجودش را با سوزشی دردناک روبه زوال میبرد، اندک کورسوی امیدی، روح بیتابش را سر پا نگه داشته و به انتظار عشق، چشمش را به روی همۀ نومیدیها بسته بود. امّا این چشمبهراهی تا به کی ادامه خواهد داشت؟
4. کافه پلونیا
خواندن آثار تاریخی آنقدر سخت و سنگین است که از عهدۀ هرکسی برنمیآید و به همین علّت، اغلب خوانندگان طرفدار آثاری هستند که همچون «جنگ و صلح» نوشتۀ تولستوی، در دل داستان، تاریخ روایت شود. اگر به دنبال روایت تاریخی کوتاهی از زمان پهلوی و اوایل انقلاب هستید، کتاب فصل توتهای سفید را از دست ندهید. نویسنده با چنان توصیف و تفسیر روانی از حوادث تاریخی پرده برمیدارد که تصویر به راحتی در ذهن مخاطب نقش میبندد. اگر اهل تماشای سریال تاریخی باشید، حتماً سریال «خاتون» را دیدهاید. «کافه پلونیا» را به خاطر دارید؟ لهستانیها و زنان آوارهای که تنها دنبال سرپناهی امن بودند، چهطور؟ سیّدهعذرا موسوی به زیبایی تمام توانسته است تمامی آن اتّفاقات را به مثابۀ شمایلی بیمثال در خاطر خواننده به تصویر بکشد.
5. نوشدارو
مطالعه، دنیای بیانتهایی است که قدم گذاشتن در آن، درهای بینش و فرهنگ را به روی انسان باز میکند. چنانچه از زبان یک زن، به جهان همجنسانش وارد شوید و برای دردهای آنان مرهمی بیابید، نوشدارویی برای عالم زنان یافتهاید.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.