موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
نقدی بر وضعیت نمایشگاه بین‌المللی کتاب در سال 92

حاشیه‌ای بر متن نمایشگاه کتاب تهران

19 اردیبهشت 1392 17:16 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3 با 3 رای
حاشیه‌ای بر متن نمایشگاه کتاب تهران


بیشتر ما این روزها، درگیر تقدم وجود بر ماهیت هستیم. یعنی جنگ برای بودن و زیستن و دیده شدن بدون توجه به کیفیت و چگونگی. یکی در رقابت برای کسب روزی. یکی برای ماندن در عرصه هنر. یکی تلاش برای ماندن در عرصه ورزش. و گروهی هم برای ماندگاری در دنیای نشر و کتاب. هر کس خرده هوشی داشته باشد و سر سوزن ذوقی، و بیاید و دقایقی را در نمایشگاه بین المللی کتاب بگذراند، عقل سلیمش به او خواهد گفت، آخرین نفس های احتضار برخی ناشران به گوش می رسد. از راهروها و غرفه ها و گوشه و کنار نمایشگاه.
تلاش های ناشران در پنهان کردن اضطراب و نگرانی شان راه به جایی نمی برد. چرا که همان خرده هوش و سر سوزن ذوق، کار خودش را می کند و حالا شما بدل شده اید به کارآگاهی خبره که می دانید چه به چه است!
ناشران خود می دانند، در جهان آشفته ی نشر، سوا از مباحث و معادلات اقتصادی و اوج و فرود، دغدغه های یافتن مولفین چهره و مشهور، کاری بس دشوار است. چرا که مولفان و نویسندگان، دیگر کارشان را بلدند و هیچ گاه گذرشان به نشرهای نوظهور و حتی قدیمی اما ناشناس نمی افتد.
ناشرانی که در سال گذشته، تنها 5 عنوان کتاب به چاپ رسانده اند، چه در نمایشگاه می خواهند؟ خودشان نمی دانند. اما ما که حالا بدل به کارآگاهی کار کشته و ریزبین شده ایم، می دانیم. اگر هم ندانیم باید با هوش و ذکاوت و کنکاش در مسائل مختلف، علت واقعی آن را دریابیم. باید کمی در ذهنیات و کشفیات خود غوطه ور شویم تا همه چیز را دریابیم:
می دانیم که این روزها، نمایشگاه ها، عرصه جولان ها و به رخ کشیدن هاست. همان طور که جشن های عروسی و عزای فامیلی، عرصه نمایش قدرت و حضور در میدان ها و اجتماعات فامیلی است. رنگ و لعاب ها و بزک های احتمالی نیز، به رغم وجود جمله ای به قرار «آفتابه و لگن هفت دست؛ شام و ناهار هیچی» به دلیل ماندگار شدن همین وجهه و ظاهر است. هم چنان که در نمایشگاه کتاب نیز، غرفه های توخالی و بعضاً پوشالی، نشان از نبود شام و ناهار و منافع معیشتی دارد. حفظ ظاهر از اهم مهمات در چنین عرصه های پرتنشی است. برای همین است گاهی بزرگان ما اصطلاحاتی از قبیل «بین مردمی» را به کار می برند. مصلحت به ما می گوید که گاهی صورت خود را با سیلی سرخ کن تا مردم نگویند ندارد. بعداً خودش درست می شود و صورتت با چیزهای دیگر سرخ.
تابلوهای عریض و طویل و پوسترهای رنگارنگ برای 10 جلد کتاب که این حرفها را ندارد. تازه! آن هم برای کتاب هایی که ناشران دیگر هم، همان کتاب را با همان مترجم و نویسنده، به چاپ زده اند. جدا از فوت و فن های تبلیغاتی، بده - بستان های کتابی هم، به مثابه «کاسه قرضی» در نمایشگاه ها، روز به روز جا خودش را باز می کند. مدت ها گذشته از آن روزهایی که مهربان همسایگان ما، وقت و بی وقت، در خانه را می کوبیدند برای لبی نان، و برای جرعه ای آب جوش. حالا انگار این همسایه نوازی ها، سر از نمایشگاه ها درآورده و به قول کسبه، «جوریِ جنس شان» را با بده – بستان های کتابی تامین می کنند.
حالا ما که کارآگاهی خبره و تیزبین هستیم می دانیم که دیگر، این منش، تبدیل به حفظ مشتری (و نه مخاطب) شده است. مشتری ای که احتمالاً عام است. چرا که مشتری خاص به دنبال کتاب خاص خود در نشر خاص می گردد. حالا از این جلب مشتری، برگردیم به همان به رخ کشیدن های پیش گفته. ناشران ناشناس ما برای این که دوره های بعدی را هم بتوانند در نمایشگاه، عرض اندام کنند، کتاب های معدودشان را به همسایگان می دهند و یا از آنها می گیرند تا با جلب مشتری بیشتر، برخی از مشکلات را رفع و رجوع نمایند تا در دوره های بعد هم، چرخشان همچنان بگردد.
حالا ما کارآگاهان به این نکته می اندیشیم که نشری که در این یکسال، تنها 5 جلد کتاب منتشر کرده، و صدبار روی آن برچسب افزایش قیمت را چسبانده، چه چیزی برای نمایش دارد؟ چه خوراک فکری ای به ما کارآگاهان و یا سایر مردم می دهد؟ اصلاً آن فضایی که اشغال کرده و بر ازدحام فکری و روحی ما افزوده، بهتر نبود خالی بماند؟ آری خالی بماند برای رفع خستگی چهار نفر که نایلون هایشان را زمین بگذارند و دقایقی را همان جا ـ روی زمین ـ بنشینند؟
حالا دیگر ما می دانیم که بیش از 50 درصد غرفه ها، بدل به فروشگاه شده اند تا نمایشگاه و اگر خوب نگاه کنی، می بینی نام حک شده بر جلد کتاب ها، با نام مدرج بر تارک غرفه، همسان نیست. اینها باید علاوه بر ما کارآگاهان، دل مسئولین و بزرگان فرهنگی ما را هم به درد آورد. خاصه این که بیشتر این نشرها و غرفه ها، ریشه شان در سازمان ها و ارگان های دولتی است که به جای نیروهای خبره و کارآمد، تعدادی کارمند در ساعات غیر اداری برای پر کردن سقف اضافه کاری، در محل کار مانده اند و آن کتاب ها را درآورده اند.

هدف از نگارش این سطور، حذف ناشران ناشناس و نوپا از عرصه نمایشگاه نیست. بلکه ما معتقدیم که هیچ چیز نباید به سطح ابتذال کشیده شود. اگر ناشران، خود واقعی و هویت حقیقی شان را به نمایش بگذارند، آن وقت مشکلات یکی یکی رخ می نمایانند و ما هم درصدد رفع موانع بر خواهیم آمد و دقیقه به دقیقه به آنها تسهیلات و امتیازات خواهیم داد. اما ظاهر قضیه، به هیچ وجه این مشکلات را منعکس نمی کند. غرفه های پر زرق و برق و فعال با بیش از صدها عنوان کتاب، خبر از جامعه ای هنری و فرهنگی و ادبی می دهد که نظیرش را در هیچ کجای جهان ندیده ایم. جامعه ای که انگار، تمام هم و غم و فکر و ذکرش، کتاب است و کتاب است و کتاب ...

علی شاه‌علی


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • حاشیه‌ای بر متن نمایشگاه کتاب تهران
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.