موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
درنگ علیرضا سمیعی در ماهیت رمان

ایرانی‌ها چه می‌‎نویسند؟

27 اردیبهشت 1392 16:33 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: با 0 رای
ایرانی‌ها چه می‌‎نویسند؟
                      

ما ایرانی‌ها به داستان‌های بلند، رمان می‌گوییم؛ چون فرانسوی‌ها به اغلب داستان‌هایی که از اواخر قرن هفدهم نوشته‌اند و ترتیبات خاصی دارد، نام رمان را اطلاق کرده‌اند. رمان در فرانسه و انگلستان پا گرفت و تاریخ خود را در غرب طی کرد و در اواسط قرن بیستم، در همه جای جهان رواج یافت. حالا سؤال می‌شود آیا ما ایرانی‌ها هم می‌توانیم رمان بنویسیم؟ یا به عبارت دقیق‌تر، می‌توانیم خوب رمان بنویسیم؟ مشهور است که داستان جدید در ایران در اواسط دهه 30 با مرحوم «جمال‌زاده» و با «فارسی شکر است» آغاز شد. عده‌ای نیز تاریخ اولین داستان را به پیش از مشروطه بازمی‌گردانند و می‌گویند، کتاب «سیاحت نامۀ ابراهیم بیگ» اثر «زین‌العابدین مراغه‌ای» اولین رمان یک ایرانی بوده است. یعنی اولین تلاش های ما از پیش از مشروطه آغاز شده است. از بحث‌های تقویمی که بگذریم، نمی‌دانم چرا بعضی اصرار دارند رمان‌های ایرانی را با رمان‌های «خارجی» مقایسه کنند. هر چه باشد ما یک کشور هستیم و «خارج» و «خارجی» مجموعه‌ای بلندبالا از کشورها و نویسنده‌ها هستند که در اقصی نقاط جهان نشسته‌اند به نوشتن. این مقایسه اصلاً دقیق و بجا نیست. به نظر برخی، داستان‌های ما مانند «بوف کور»، «تنگسیر» و «مدیر مدرسه» از «هدایت»، «چوبک» و «آل احمد» کارهای خوبی هستند. با این حال، هنوز می‌توان پرسید که ما اصلا می‌توانیم رمان بنویسیم؟ و در این راه با چه مشکلاتی مواجه هستیم. در اینجا بسیاری به مشکلات معیشتی و سیاستگذاری‌های دولتی اشاره می‌کنند و ضعف داستان‌نویسی را به همین گونه چیزها بازمی‌گردانند. می‌توان این دلایل را با نشان دادن نویسنده‌های فقیر اما بزرگ یا داستان‌هایی که در کشورهای شلوغ و آشفته یا در حکومت‌های استبدادی نوشته شده‌اند کنار گذاشت. اما بعد، هنوز این سؤال به قوت خود باقی می‌ماند که ما ایرانی‌ها آیا می‌توانیم رمان بنویسیم؟ اگر صاف بگوییم بله و رمان‌ها را نشان دهیم و ثابت کنیم خیلی رمان ¬های خوبی هم هستند، سؤال‌کننده می‌تواند بگوید از کجا که رمان‌ها، نشان‌دهنده این نباشد که دیگر چندان ایرانی نیستیم. آیا ایرانی بودن و رمان نوشتن، دو چیز است؟ این یک سؤال اضافه نیست و نگوییم که مته به خشخاش می‌گذاریم. مردم فرانسه و انگلستان از روز اول رمان ننوشتند و رمان چیزی بود که همراه با روحیه جدیدی که پیدا کرده بودند پیدا شد. آیا ما روحیه ای جدید پیدا کرده‌ایم و آیا این همان روحیه‌ای است که مردم در اروپا یافته اند؟ از بیست، سی سال پیش کسانی این سؤال‌ها را پرسیده‌اند. آنها به حضور رمان در ایران، مانند تصادفی ساده یا روال معمولی روزگار نگاه نکردند.
آنها پرسش را تقوای اندیشیدن می‌دانستند و در جواب همین پرسش گفته بودند که رمان، بسط نفس و نفسانیت است؛ از این رو، در غرب وقتی متولد شد که عهد اومانیستی و خودمداری در جوامع بسته شد. با این وصف، ما چگونه رضایت به نوشتن رمان دهیم، حال اینکه آن را بسط نفس می‌دانیم. شهید مرتضی آوینی، غرب را تمدنی نفسانی می‌دانست (نفسانی با هوس‌بازانه متفاوت است) تکنیک و ابزارهای آن را نیز نفسانی می‌شناخت، اما خود با دوربین کار کرد و فیلم ساخت. فیلمسازی ِکسی که هنرمندان را به توبه دعوت می‌کند، خود گونه‌ای توبه و جهاد بانفس بود. اگر آوینی ایستادن پشت دوربین و نشستن پای میز تدوین را جهاد اکبر و اصغر می‌دانست، تناقضی در فعل و گفت نداشت. او دوران نفسانی و تکنیک نفسانی را حوالت تاریخی انسان معاصر قلمداد می‌کرد و چنین انسانی چه می‌توانست انجام دهد، جز اینکه در زمانۀ هوای نفس و با ابزار ساخته و پرداخته با هوای نفس، علیه آنها جهاد اکبر و جهاد اصغر کند.
 رمان، شرح نفسانیات است؛ اما قرار نیست همیشه همین باشد، اگر تاب آن را داشته باشیم که در اطراف این موضوع خوب تامل کنیم، وجوه مختلفش را بشناسیم و آن را بدل به شرح دوست کنیم.

علیرضا سمیعی


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • ایرانی‌ها چه می‌‎نویسند؟
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: