گزارش كانون انديشه جوان از بيانات استاد رحيمپور ازغدي در نشست فضاي مجازي و انقلاب اسلامي
استاد حسن رحيم پور ازغدي در نشست انديشه اي انقلاب اسلامي و فضاي مجازي كه به همت كانون انديشه جوان و مجمع فعالان فضاي مجازي انقلاب اسلامي (فرا) در دانشكده حقوق دانشگاه تهران برگزار شد به بيان سخناني پرداخت كه مشروح آن در ادامه ميآيد:
استاد رحيم پور با اشاره به اهميت فضاي مجازي در اوضاع كنوني دنيا افزود: فضاي مجازي در عنوان مجازي است در حالي كه امروز، حقيقي تر از ارتباطات حضوري و فيزيكي و مكانيكي شده است و امروز فضاي مجازي، در اصل فضايي حقيقي است.
وي افزود برخي از نظريه پردازان عرصه فضاي مجازي و رسانه اصلا ورود نيروهاي انقلابي دراين فضا را ناممكن و لغو تلقي كرده اند.
استدلال آنها عمدتا اين است كه رسانه مدرن متعلق به جهان مدرن است و امر قدسي در پيچيدگي هاي جهان مدرن، قابل دوام نيست. اصلا عرصه مدرن، عرصه مفاهيم قدسي نيست. ادعاي آنها اين بود كه هيچ روزنه روشني براي مداخله در روند و مضمون فضاي رسانهاي جديد و مواجه با اين نظم سياسي و اقتصادي جهان وجود ندارد و ممكن نيست كساني با گفتارهاي قدسي و انقلابي، يعني هم در جهت براندازي نظم حاكم بر جهان و هم با نيروي معنوي – ديني براي ساختارشكني نظم سكولار كه حاكم بر سياست و اقتصاد در جهان بود، وارد ميدان شوند.
وي خاطر نشان نمود: ادعا اين بود كه اين عرصه به طور فزاينده اي، ژرف، غير قابل درك و غير قابل دسترسي براي جريان هاي ديني- انقلابي است. فرهنگ و فرهنگ سازي به وجود آمده در عصر مدرن به همراه رسانه هاي الكترونيك وابسته آن مطلقا اجازه حضور حتي نيمه موفق را به تفكرهاي ديني و انقلابي در اين عرصه ها نمي دادند.
اين پاراديمي است كه نتيجه آن زوال تاریخی پارادایم انقلابی و بنیادگرایی است. از منظر آنها فرهنگ قدسي هم فاقد مكانيزم تغييردهنده و هم فاقد پيچيدگي لازم است تا بتواند مصاف منطقي و استدلالي، هنري، ذوقي، آن هم از موضع مهاجم نه از موضع منفعل، با اين عرصه داشته باشد.
در اين عرصه فسخ علايق، تكنولوژيك و فناورانه و ناشي از ايدئولوژي پيشرفت، عقلانيت بوده و كنترل آن هم با تعريف سكولار بوده است. در اصل يك سيستم ماشيني بنا شده كه همة فرآيندهاي طبيعي را كنترل كرده و تغيير داده و مدام اين موج پيش رفته و تثبيت شده و اجازة بازگشت به سنتهاي غير سكولار را از منظر آنها نمي دهد. اين جريان حركت ديني- انقلابي در عرصه رسانه هاي الكترونيك و جديد، سينما و هنر جديد را حركتي ضد جريان طبيعي تاريخ، تلقي ميكند.
نكتة سوم اينكه سلطة تقريبا كامل هژموني سرمايه داري غرب بر عرصه هاي رسانه، فضاي مجازي و سينما در جهان، مانع سومي است كه با وجود اينكه ذاتي نيست، اما تاريخي است؛ و به فرض محال اگر بتوانند از اين مانع تاريخي در عرصههاي مجازي، فضاي رسانه و سينما عبور كنند، با آن دو مانع ذاتي چه خواهند كرد و آيا اساسا جريان بنيادگرايي انقلابي اسلامي امكان و مجال ورود به اين عرصه را به طور ذاتي و جوهري به آنها ميدهد؟
*مشكل بودن فعاليت در عرصه مجازي را نبايد به معناي ممكن نبودن فعاليت در اين عرصه تلقي كنيم.
استاد رحيم پور افزود: رژيم سرمايه داري، مصرف گراست؛ مبناي آن براساس اصالت لذت، غفلت و به كار گرفتن اميال نفساني، حرص، طمع، جزئي نگري، خودمحوري، افزايش مصرف كالا، برخورداري از خدمات است. از اين رو وقتي از صنعت فرهنگ هم بحث مي كنيم صنعت فرهنگي هم بر اين اساس، تئوريزه، صورت بندي و مديريت مي شود.
بخشي از اين ادعاها صحيح و بخشي هم قابل نقد است. بعضي از نيروهاي مسلمان نيز اين سخنان را پذيرفته اند و گمان كردهاند ذات رسانه و ذات فضاي مجازي از سكولاريسم قابل تفكيك نيست و مشكل بودن آن را به معناي ممكن نبودنش ترجمه كردند، اگرچه اينها در جبهة مخالف اين جريان قرار دارند اما نتيجه اي كه از برآورد نهايي جبر جمعي دربارة ذات تكنولوژي، ذات رسانه و ذات سينما به دست مي آيد، آيه يأس خواندن براي نيروهاي انقلابي و مسلمان بوده است كه اگر اين عرصه به آنها تعلق دارد پس ما اينجا چكاره ايم؟! آنها مالكند ما مستأجريم!
اگر بگوييم كه اين عرصه ذاتا به آنها تعلق داشته باشد و هر اقدامي در برابر آنها در اين عرصه، ناممكن، محال و دست و پا زدن مذبوحانه است، اين تصور غلط است.
گاهي اوقات بحث از مشكل بودن مقاومت و حضور در اين عرصه مي كنيم كه البته اين سخن، حرف درستي است. به دليل تأخر تاريخي يكصد سالة ما در عرصة سينما و رسانه، همان طور كه در هنر و علوم انساني در صد سال گذشته، منفعل، مترجم و شرمنده بوديم، طبيعتا در عرصة رسانه و سينما و فضاي مجازي نيز كه معلول همان بنيادهاست، گاهي احساس عقب ماندگي ميكنيم. از اين رو بعضي از دوستان مشكل بودن را به مفهوم ممكن نبودن گرفتهاند.
ممكن است اين افراد به بعضي از دوستان بگويند تعريف برخي از اشكالات ايدئولوژيكي كه نوع رويكرد سرمايه داري غرب و ليبرال سرمايه داري به فضاي مجازي و به سياست دارند چيست؟ با وجود اينكه انتقاداتي به آنها وارد است اما در جنبة ايجابي، تقريبا راهبندان به وجود مي آيد و به همان هدفي كه آنها تعقيب مي كنند كمك ميانجامد.
*كسي حق ندارد بگويد ذات بازار، ذات سينما و ذات هنر خراب است
بنابراين آنها نيز معتقدند كه اين عرصه متعلق به نيروهاي انقلابي- مذهبي نيست، گفتمان ما گفتمان سرمايهداري سكولار است؛ لذا مسلمانانه كار كردن و مسلمان و انقلابي ماندن مشكل است و هزينه دارد.
من به دوستان مي گويم كه شما به هر عرصه اي كه وارد شويد اوضاع به همين منوال است؛ نان حلال درآوردن كاري سخت و نان حرام، كاري آسان است! كسي نبايد بگويد ذات بازار متعلق به شيطان است، بلكه بايد گفت كه ميتوان مؤمنانه كار كرد و وارد باز شد، اما كاري سخت است.
عرصه سياست هم همين طور است كساني كه ميگفتند سياست را با دين آميخته نكنيد، چراكه سياست ذاتا سكولار است، چه افرادي كه مخالف سياست ديني بودند و چه گروهي كه ديندار بودند و از موضع دين سخن گفتند، بر اين باور بودند كه هر وقت كه بخواهيم سياست را ديني كنيم نتيجهاش سياسي كردن دين ميشود. بنابراين اگر اصلا به عرصة سياست تا زمان ظهور حضرت مهدي(عج) ورود پيدا نكنيم بهتر است.
در نتيجه دربارة فضاي مجازي هم همين حرفها را ميزدند. معتقد بودند: قدرت، ذاتا فاسد است، ثروت ذاتا شرّ است و شهوت هم ذاتا پليد و شيطاني است كه در اينجا بايد از ذات تمايلات انساني پرهيز كرد. اين رويكرد در واقع همان تفكر رهبانيت است كه ميگويد صورت مسأله را پاك كنيد و براي اينكه گناه جنسي نكنيد بشر را بايد عقيم كرد.
براي اينكه دچار شيطنتهاي سياسي و عوام فريبي نشويد بايد سياست را كنار بگذاريد، ذات بازار، نيرنگ است، ذات سينما شيطاني و غفلت است! در حالي كه همة اين تعابير اشتباه است.
*ظرفيت دوگانه ذات انسان
استاد رحيمپور ازغدي اعلام نمود: ظرفيت دوگانهاي در ذات انسان به نام خير و شرّ وجود دارد كه در تمامي افراد و در تمامي عرصهها بروز مييابد، از اين رو ما به جهاد با نفس نياز داريم. در هر عرصهاي مواجهة مؤمنانه، متقيانه، توحيدي، موحدانه و عدالتخواهانه با آن عرصه سخت است و جهاد ميخواهد. از اين رو ميگوييم ما در فضاي مجازي نيز به اين جهاد حقيقي نياز داريم، همان طور كه در فضاي اقتصادي اين گونه است.
برخي از افراد وقتي ميخواهند وارد بازار اقتصادي شوند ميگويند كه ما ميخواهيم از ربا، كمفروشي و ... دوري كنيم اما بعد از بيست سال ميبينيم كه دقيقا به همين مسائل گرفتار شده اند. در اينجا نبايد پنداشت كه ذات بازار، شيطاني است. خير! او وارد مصافي شده كه اطلاعات اندكي دربارة آن دارد پس هرچه قويتر وارد فضاي مجازي شويم بهتر است.
فردي كه اصلا با ديدگاههاي اسلامي و غير اسلامي در مقولة عشق آشنايي ندارد، به محض خواندن چند كتاب و ديدن چند فيلم در اين زمينهها، همان كسي كه حتي سخن گفتن ميان زن و مرد نامحرم را هم جايز نميدانست كم كم كار به جايي ميرسد كه بعدها به نفع همجنسبازي مقاله مينويسد و اين يعني اينكه بنية فكري، روحي و تقوايي وجود نداشته است. اندك اندك، حساب و كتابهاي شخصي خويش را به ميان خواهد آمد، هدف اصلي فراموش شده و موضعگيريهاي سياسي و ... بوجود خواهد آمد و بعد ميگوييم ذات دنيا خراب است...
شخصي در محضر حضرت رسول (ص) به ذات دنيا فحش ميداد و ميگفت: بر پدر اين دنيا لعنت كه هرچه نصيب ما ميشود از جانب اوست، حضرت فرمودند: تو حق نداري به ذات دنيا فحش بدهي. همچنين فرد ديگري در خدمت اميرالمؤمنين به دنيا ناسزا ميگفت، حضرت فرمودند: ذات اين دنيا مخلوق خداوند متعال است و كجا اين دنيا تو را فريب داده است. در حالي كه هر روز قبرستان خود را به تو نشان مي دهد.
*انفعال در محتوا و روش، مسئلهاي است كه مد نظر غرب است
وي در ادامه بيان داشت: فضاي مجازي كه شروع شد همه بر اين باور بودند كه فضاي مجازي، يك فضاي دو طرفه است؛ در حالي كه اين طور نبود.
صاحبان فضاي مجازي در ابتدا يك طرح جامعي را تعريف ميكنند كه همگان در اين طرح قرار بگيرند. حتي افرادي كه در جزئيات با آنها مخالفند. اين فضاي مجازي يك متن و يك حاشيه دارد.
آنها ميگويند يك روش اين است كه ارتباطات، همبستة فرهنگ است. لذا اگر يك الگوي پيچيدة چند وجهي، ارتباطات، اعم از ارتباطات شخصي و ساختاري را پوشش دهد و بتواند ساز و كارهايي ايجاد كند كه خلاقيتهاي پراكندهاي كه در عرصة مجاز توسط افراد مختلف به شكل منسجم و غير منسجم صورت ميگيرد به نام همزيستي، عملا افراد را تحت سلطة گفتمان حاكم قرار دهد. يعني يك جدول ارزشي تهيه كرده، معيارهايي طراحي كنيد كه به طور طبيعي، هر فردي كه وارد فضاي مجازي ميشود خود را با اين معيارها ويراستاري و خودسانسوري كند.
وقتي ما پارادايم و سپس گفتمان حاكم ساختيم، وقتي مخالفان وارد اين عرصه شوند آن وقت ادبيات و اهدافشان را با معيارهاي ما به طور خواسته و يا نا خواسته تغيير ميدهند و آگاهانه با آنها منطبق ميشوند و اين اتفاق يك فضايي خاص را به نفع ما به وجود خواهد آورد.
انفعال در محتوا و روش، مسئلهاي است كه مدنظر غرب است و آن را به ما تحميل كرده است و ما آن را قبول نداريم. چيزي كه باعث استحاله نيروهاي ما در فضاي مجازي خواهد شد به ويژه كساني كه سواد اسلامي و سواد علمي كافياي ندارند. البته ممكن است فردي سواد داشته باشد اما قدرت روحي نداشته باشد و منفعل باشد. از اين رو ما نميتوانيم در اينجا پارادايم بسازيم و يا ساختار شكني كنيم.
كسي كه شنا بلد نيست نبايد به قسمتهاي پرخطر رودخانه برود. بلكه او فقط ميتواند در حاشيه باشد. اما كساني هستند كه علاوه بر اينكه ميتوانند خلاف جهت رودخانه شنا كنند، توانايي تغيير جهت رودخانه را نيز دارند. در اين هنگام در عرصة فضاي مجازي انقلاب رخ خواهد داد و ما هنوز در اين مرحله نيستيم. اما بايد خودمان را براي ورود به اين مرحله آماده كنيم چراكه انقلاب واقعي، انقلاب حقيقي در فضاي مجازي است و اين آن زماني است كه مخالفان ما مجبور خواهند شد كه به زبان و ادبيات ما سخن بگويند. كاري كه امام راحل در خارج از فضاي مجازي، آن را انجام داد.
حضرت امام(ره) در عرصه سياسي، جهت رودخانه را با انقلاب اسلامي تغيير داد.
*ساختار شكني به عنوان گام نخست در فضاي مجازي
استاد رحيم پور در ادامه بيان نمود: در ساير حوزهها اعم از علوم انساني، هنر، ادبيات و به خصوص در عرصة فضاي مجازي، اولين كار ساختارشكني است. ساختار و شالودة حاكم را بايد با حمله به محكمات آنها بشكنيم نه متشابات! منتهي حمله به محكمات، كار سادهاي نيست. بلكه حمله به محكمات تئوريك بايد با روش تئوريك انجام شود و اينجا فرق ميان انفعال و انعطاف خودش را نشان ميدهد.
عدهاي در برابر گفتمان مادي در جامعه، منفعل هستند. به طوري كه محتوا و ادبيات را جبهة مخالف، مشخص ميكند. شايد فقط در يك درصد، اختلاف وجود داشته باشد كه در نهايت، كاري مي كنند تا آن يك درصد هم حل شود. در حالي كه گاهي اوقات بايد تا طرف مقابل شروع به سخن گفتن ميكند بگوييم اصل حرف شما اشتباه است.
بنابراين ساختارشكني در فضاي مجازي، گام نخست است و بايد به درستي انجام شود.
روش انبيا انفعال نبود. بلكه انعطاف در روش و عمل بود و سيرة تمام انبيا(ع) اين بود كه ميگفتند ما مأمور شدهايم با مردم به اندازة ظرفيت و شعورشان سخن بگوييم؛ يعني بايد بشناسيم كه محكمات و متشابهات مخاطب كدام است و ببينيم سؤال عملي و نظري او چيست و خود را دقيقا جاي او بگذاريم.
كسي كه وارد عرصة رسانه و گفتوگوي فكري ميشود بايد بتواند خود را در جاي مخاطب قرار دهد و بتواند با او همزادپنداري كند و بعد بداند علت مخالفت او يا دفاع او در چيست؟
«مغضوب عليهم» و «ظالين» دو گروه هستند. نبايد اين دو را با هم اشتباه گرفت. اكثر بشريت، ظالين هستند. يعني كساني كه راه خود را گم كردهاند و از صراط مستقيم جدا شدهاند. اما مغضوب عليهم كساني هستند كه حق و باطل را ميدانند اما لجبازي مي كنند!
*درفضاي مجازي بايد از برخورد با چه گروهي پرهيز كرد؟
وي در ادامه افزود در فضاي مجازي بايد از اشتباه گرفتن ظالين و مغضوب عليهم بپرهيزيم. امام معصوم يك سؤال را به سه نحو پاسخ ميداد و اين نشان از هوشمندي ايشان داشت. همچنين سيدالشهدا(ع) ميفرمود: ما براي بر افراشتن پرچم معالم دين قيام كردهايم تا افرادي كه اهل هدايت هستند جزو گروه ظالين قرار نگيرند.
لازم نيست ما در عرصه فضاي مجازي ماهيت حرفها و سخنان را تغيير دهيم. بلكه بايد ويژگي پيچيدهاي را در اين فضا ايجاد كنيم تا كاركرد آن را عوض كند. بايد توجه داشت كه چه كساني در فضاي مجازي، طرح مسئله ميكنند و چه كساني در اين فضا بورسسازي ميكنند و ما ناخواسته بر ارزش بورس آنها ميافزاييم. بايد كاري كنيم كه هر بازيگري كه وارد اين عرصه ميشود در زمين ما و با داوري ما بازي كند.
در عرصة مجازي و سينما ما هنوز در زمين ديگران بازي ميكنيم. اين بدان معنا نيست كه همة قواعد و ضوابط آن غلط است و يا ذاتا سكولار است، نه، بلكه ما بايد هزينة زيادي براي آن بپردازيم.
*هنر گفتمان سازي چگونه اتفاق ميافتد
او اشاره كرد بعد از پيروزي انقلاب اسلامي ما ديگر هيچ جريان فعال پرشتابي كه بخواهد با شعار مليگرايي، سوسياليزيم و ليبراليزم عضوگيري كند نداريم؛ نه اينكه آنها محو و نابود شده باشند، نه، آنها ديگر در متن نسيتند و به حاشيه رفتهاند. متن در دست اسلامگرايان معتدل، اسلامگرايان غربزده و اسلامگرايان سلفي است.
يعني همه بايد در زمينة اسلامگرايي خود را تعريف كنند و در اين صورت، اسلامگراها سه دستهاند: يا ليبرال غربزدهاند يا گرايش سلفي تكفيري دارند و يا هيچ كدام يك از اينها و آنها گروهي هستند كه صورت مسئله را عوض ميكنند. قبلا ميگفتيم ليبرال مذهبي و الان ميگوييم مذهبي ليبرال. در حال حاضر نسل جديد در جهان اسلام، ايران و عربستان و ... با اين رويكرد حركت ميكند. امروز كسي نميتواند بفهمد كه يك زماني برخي افراد كمونيست بودند و يا به طور افراطي ليبراليست بودند، در حدي كه كسي جرأت نميكرد حرف اسلامي بزند و بايد فرد ابتدا ثابت ميكرد كه چپگرا هست و بعد در زمينههايي بسيار اندك و ضعيف، حرف اسلامي خود را ميزد. اين اتفاق بايد در عرصة مجازي بيافتد.
در فضاي مجازي، انقطاع و اتصال آن هم بدون ارتباط با هم وجود دارد. از اين رو وقتي عنوان ميشود همجنسگرايي، به ياد حقوق بشر و حقوق اقليتها ميافتند. يعني دو چيز نامربوط را طوري به هم ربط ميدهند كه هيچ ربطي به هم ندارند و اين يعني گفتمانسازي!
در اين شيوه كاري ميكنند كه هر وقت اسم لجن ميآيد آنها احساس بوي خوش كنند و وقتي اسم گل ميآيد حالشان به هم ميخورد و اين يعني هنر گفتمانسازي. ورود به اين فضا كار آساني نيست و معناي آن اين است كه جاي مشروعيتها و عدم مشروعيتها بايد جابه جا شود.
تغيير ريتم در فضاي مجازي، گام ديگري براي عقب نگه داشتن نيروهاي مذهبي و انقلابي است. در اين روش گاهي اوقات از يك مطلب، به سرعت عبور ميكنند و گاهي هم يك مطلب را چندين مرتبه تكرار ميكنند و ما بايد ريتم فضاي مجازي را كنترل كنيم.
در فضاي مجازي، كسي كه قلم به دست دارد واقعيت را ميسازد و با عدم واقعيت تفاوتي ندارد و اين فضا آن قدر بيسر و سامان است كه همه چيز را همگان ميتوانند بگويند. حقوق، اخلاق، منطق و ... هيچ كدام بر اين فضا حاكم نيست.
همچنين در فضاي مجازي، معمولا ابعاد مسائل واقعي نيست و اهميت واقعي اخبار مشخص نيست.
ما بايد طوري فضا را در عرصة مجازي بسازيم كه كاركردهاي زمان، مكان، سازمانها و ساختارهاي قدرت، همه تغيير كنند. همبستگي رسانهاي باشد اما نبايد اين افراد در اتاق فرمان حضور يابند.
در فضاي مجازي، رسانه و سينما، حاكميت اقتصادي است. نبايد فكر كنيم كه تمام مسائل، مباحث عقدتي و اشتباهات نظري است و برخي به دنبال حق هستند، اما دچار اشتباه شدهاند؛ بخش بسيار مهم و تعيين كننده در عرصة سينما و به ويژه، فضاي مجازي، مسئلة منافع سرمايهداري است. آنها هزينه ميكنند و مي فهمند كه اگر از طريق فضاي مجازي افكار عمومي بشريت، ذهن دنيا را كنترل كنند، خودشان با تمام منابعشان در اختيار آنها قرار خواهند گرفت.
جهان سرمايهاري غرب در يكصد سال گذشته به اوج قدرت خود رسيده. البته اكنون دوران افول خود را سپري ميكند. اما تجربه رسانهاي او هيچ وقت تا اين اندازه نبوده است. آنها در حال پايين آمدن از موقعيتي هستند كه در آن قرار داشتند و ما حركتي رو به بالا داريم.
*سه مسئلهاي كه بايد در فضاي مجازي، تقويت شوند
وقتي امام ميگفتند مرگ بر آمريكا و مرگ بر شوروي، كسي باور نميكرد. از اين رو اگر نسل جديد ما، حوزه و دانشگاه اندكي مسئولانهتر و پركارتر عمل كنند، مطمئن باشيد جهت رودخانة فضاي مجازي تا 40 سال آينده تغيير خواهد كرد.
تبيين مسير رودخانة فضاي مجازي يعني توليد فكر و توليد مطالب جذاب، منطقي و جديد و اينكه از ارزشهاي انقلابي به گونهاي دفاع كنيم كه كسي جرأت نكند آنها را مسخره كند. هر جا كه ميبينيم غرب نسبت به ما ساكت است يعني كار ما خوب بوده و هر جا كه سخني ميگويد، يعني نقطه ضعف داريم و بايد در آن زمينهها تلاش بيشتري داشته باشيم.
امروز فضاي مجازي كار هزاران ارتش و بمباران را انجام ميدهد. بنابراين بنده معتقدم فضاي مجازي، حقيقي است و هر كسي ميتواند اين فضاي مجازي را اشغال كند. لذا هرچه جذابتر و موفقتر عمل كنيم، عملا سلطان جهان خواهيم بود.
برخي از دوستان ضعف شخصي خويش را در عرصههاي هنري و رسانه، دليلي براي عدم حضور در ساير عرصهها نپندارند. ما بايد خودمان را تقويت كنيم:
1-تقويت نظري و تئوريك: مسائل قوميتي، نژادي، مسئلة عشق، خانواده، عدالت اقتصادي، حقوق بشر، آزادي و... ديدگاه صحيح اسلامي در اين زمينهها كدام است؟
2- تغذية روحي و شخصيتي: بايد از قبل آمادگي پيدا كنيم و به لحاظ روحي و شخصيتي صداقت انقلابي پيدا كنيم، اگر از قبل آماده نشويم، وسط دريا، زير آتش مجازي دوام نخواهيم آورد.
3-جدي و منظم عمل كردن: ما بايد طرح جامع داشته باشيم. فضاي مجازي و رسانهاي را از قبل مورد بررسي قرار دهيم و متوجه باشيم كه دشمن از كدام محور ورود پيدا ميكند؟ خاكريزهاي ما كدام است و اين موارد بايد از قبل، رصد شوند؟