موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
روزنامه ایران:

يك روز در خانه محمدعلی بهمنی

10 شهریور 1392 09:39 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 4 با 5 رای
يك روز در خانه محمدعلی بهمنی

گاهی دلم برای خودم تنگ می شود بهمنی



روزنامه ایران:
بزرگداشت استاد محمدعلي بهمني به همت موسسه فرهنگي شهرستان ادب و سايت شاعران فارسي زبان و با حضور جمعي از شعرا در منزل اين شاعر غزلسرا با حضوري صميمانه برگزار شد. در اين نشست شاعراني چون حسين اسرافيلي، علي محمد مودب، رضا اسماعيلي، مصطفي محدثي خراساني، محمدحسين نعمتي، خانم فاطمه طارمي و تني چند از شاعران نام آشنا حضور داشتند. در اين مراسم وجوه شخصيتي استاد بهمني محور اصلي سخنان بود و شاعران براي تحكيم مودت در وصف اين غزلسراي معاصر شعر خواندند. در ابتدا رضا اسماعيلي شاعر معاصر گفت: اين محفل جهت تكريم يك شاعر معاصر است كه زندگي اش را براي ادبيات گذاشت. اشعار ايشان در بين مردم كوچه و بازار زبانزد بوده است. ايشان نيز همانند مرحوم قيصر امين پور در قلب مردم جاي دارند. استاد بهمني چهره اي است مردمي هم از لحاظ ادبي و هم از نظر شخصيت انساني من مانند ايشان كم ديده ام.

    مصطفي محدثي خراساني در ادامه مراسم افزود: بهمني از پيشگامان و سرآمدان غزل معاصر است. ذهن و زبان زلال و با پشتوانه و از طرفي طراوت و تازگي زبان و تعابير از او شاعري محبوب و مقبول عام ساخته است. در زبان ساده و صميمي و عامه فهم و خاصه پسند بهمني مي توان بسياري از مباني معرفتي و دغدغه هاي ازلي و ابدي انسان را ديد. او به يك عبارت عارفي اجتماعي و شخصيتي چندوجهي است كه توانسته است با طيف گسترده انسان ها ارتباط برقرار كند و زبان حال آن ها باشد. خراساني در ادامه گفت: يكي از ويژگي هاي استاد در شعر غزل است. وقتي غزل هاي استاد را مي خوانيم اصلاً احساس نمي كنيم او مي خواسته شعر بگويد بلكه او آنقدر صميمي است كه احساس مي كنيم با ما حرف مي زند.

 حسين اسرافيلي از شاعران پيشكسوت در ادامه مراسم گفت: از زماني كه استاد مجموعه «گاهي دلم براي خودم تنگ مي شود» را سرودند بنده ارادت خاصي به ايشان پيدا كردم و هميشه دوست داشتم ايشان را ببينم كه در كنگره شعر دفاع مقدس با ايشان آشنا شدم و پس از آن در شوراي شعر ارشاد توفيقي بود كه از محضر ايشان استفاده كنم. البته در آنجا با استاد مرحوم آتشي هم مجالست داشتم. مرحوم آتشي گفتارشان هم شعر بود و من توفيق آن را داشتم كه از محضر دو استاد بزرگ آتشي و بهمني شعرخواني و سرودن شعر بياموزم. اسرافيلي كه خود شاعري بزرگ است در ادامه دو بيت غزل در وصف استاد بهمني سرود.

    شور و شوقي نگفتني دارم
    خواب و روياي ديدني دارم
    با عصا همره جوانترها
    شوق ديدار بهمني دارم

    محدثي خراساني در ادامه از وجوه مشترك بين استاد بهمني و مرحوم قيصر امين پور گفت كه ناشي از معرفتي است كه در اشعارشان جاري و ساري است. او تصريح كرد: افرادي كه معمولاً محبوبيت پيدا مي كنند، فكر مي كنند تافته جدا بافته اند و به گونه اي ديگر به ميان مردم مي آيند. اما بهمني همانند قيصر امين پور معرفتي عميق و ژرف در اشعارشان دارند و بسان افراد معمولي در جامعه ظاهر مي شوند. محمدعلي بهمني با ذكر خاطره اي از مرحوم قيصر امين پور گفت: زماني كه قيصر در بستر بيماري در منزلش بود، به ملاقات او رفتم. او با اين كه بيمار بود، مشغول نوشتن مطلبي بود. وقتي به محضر ايشان رسيدم، ايشان گفتند داشتم نامه ام را به اتمام مي رساندم و من گفتم صبر مي كنم تا نامه تان تمام شود. بعد از ايشان پرسيدم نامه براي كيست؟

 ايشان گفتند: «جواني شعري برايم فرستاده و خواسته است آن را نقد كنم.» من از ايشان خواستم نامه را پست كنم. اما ايشان آنقدر بزرگوار بودند كه با وجود بيماري گفتند: چون نسبت به رسيدن نامه به دست آن جوان دلشوره دارم، بايد خودم اين كار را بكنم. بهمني در ادامه در مورد ارتباط شان با جوانان افزود: من انرژي ام را از فرزندان جوان روزگارم مي گيرم و اين واقعيتي است كه همواره گفته ام. من بيشتر دوست دارم با جوانان باشم چون در بين جوانان جان دوباره مي گيرم. انگار در آن لحظه دوباره شاعر مي شوم و من مديون جوانان هستم. چون آن ها در حوزه غزل دريچه هاي بسته را باز كردند.

 او گفت: برخلاف نسل من كه شايد اين ارادت را به جوانان پيدا نكردند، من ارادت بسياري به جوانان دارم. من نمي دانم بر چه باوري بسياري گفتند غزل شعر روزگار ما نيست. اما همين جوانان بودند كه جايگاه غزل را امروز برجسته كردند. جوانان غزل را از منظر چند بعدي به آينده نشان دادند.

 حسن صنوبري از شعراي جوان خطاب به استاد بهمني در مورد پيشرفت جوانان در غزل گفت بسياري مي گويند دوره غزل تمام شده است چرا كه بسياري از حرف ها را نمي توان در قالب غزل گفت. شما چگونه و با چه شهامت و اعتقادي در دوره درخشش شعر سپيد و نيمايي به سمت غزل رفتيد؟ 

بهمني در پاسخ گفت: اين باور من است و سعي مي كنم آن را نشان دهم و آن معضلي كه در گذشته نسبت به غزل و باور منفي كه پيدا شد، همان نسبت قالب بودن است كه به غزل مي دهند و اين صحيح نيست و من كشف كردم كه غزل يك قالب نيست بلكه يك شكل شعري است. وقتي از قالب سخن مي گوييم، انگار تهمتي به اين شكل شعري زده ايم و انگار يك زندان و حدودي براي شاعر درست مي كنيم كه شاعر فقط مي تواند در همين حدود بالندگي داشته باشد.

 او در ادامه افزود: اما چطور مي توانيم پيش انديشي كنيم كه آن هنر در اين قفس به دنيا آمده است. مولانا و سعدي نمونه هاي بسياري به ما نشان داده اند و ما اصلاً احساس نمي كنيم كه اشعارشان در يك زندان يا محدوده محصورند. انديشه قالب نبودن خود مي تواند يك فضاسازي به روز و معاصر براي هر هنر داشته باشد. بعضي نام ها براي خيلي ها ذاتي شده است و من اصلاً قبول ندارم. او در ادامه تصريح كرد: من بعد از 10 سال سكوت كه در برخي شعرهايم هست، در جمعي از شعراي امروزي قرار گرفتم و شعر آن ها را شنيدم. اشعاري شنيدم كه دلم براي غزل سوخت. واقعاً آنجا دوباره به دامان غزل برگشتم. اين قضيه به سال هاي 54 يا 55 بر مي گردد. از همانجا بود كه شعر «گاهي دلم براي خودم تنگ مي شود» را سرودم. 

رضا اسماعيلي در ادامه گفت: من احساس مي كنم شما در ضمير ناخودآگاهتان براي سيرت غزل يك تعريف و چارچوبي داريد. به عبارتي در تمام غزل هايتان حتي يك كلمه غير ادبي به كار نبرده ايد. غزل استاد با اشعار نيمايي نسبت بسياري دارد. استاد بهمني در جواب تصريح كرد: من معتقدم غزل بعد از نيما توانسته با ظرف خود از رودخانه اي كه نيما اشاره دارد، رفع تشنگي كند. يعني اگر بخواهيم صادقانه صحبت كنيم، همه ما مديون نيما هستيم. از طرفي در مورد ترانه، امروز يادمان رفته است از زبان فاخرمان در مورد ترانه بهره ببريم. من از ترانه سرايان خواهش مي كنم ترانه سرايي را جدي بگيرند، چرا كه ترانه مي تواند هم تشخص معاصر و هم تشخص موسيقايي داشته باشد. من خواهش مي كنم از شعرا دعوت شود به ترانه بيشتر فكر كنند.

 استاد بهمني در پايان جريان انحطاط شعر در ايران را رد كرد و افزود: هيچ هنري از ديدگاه من جاي هنر ديگري را نمي گيرد و نبايد دلشوره براي شعر داشت. چرا كه هنر يك موجود زنده است و مي تواند از خودش دفاع كند. شعر يك ريسماني است كه يك سر آن در دست گذشته است و سر ديگر آن در دست آينده و ما در وسط اين ريسمان قرار داريم. اين دلواپسي ها، دلواپسي خودمان است كه ما در بحرانيم. ذات شعر تمام اين جريان هاي انحرافي را مصادره به مطلوب مي كند.

نويسنده: مريم سادات گوشه

    

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • يك روز در خانه محمدعلی بهمنی
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.