موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
گفت و گو با محمدحسن مصلی نژاد، سردبير برنامه خبري پيک بامدادي

پيک بامدادی شبيه هيچ برنامه ای نيست

03 بهمن 1392 08:13 | 1 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.5 با 4 رای
 پيک بامدادی شبيه هيچ برنامه ای نيست
 راديو قديمي است. هم صدايش و هم سبکش. در ايران راديو در مقاطع مختلف تاريخ معاصر نقش برجسته اي داشته و پابه پاي تحولات و خاطرات سياسي و اجتماعي آمده است. از اعلانات عمومي تا دستور منع آمد و شد . در بامداد هرروز،  راديو سراسري برنامه اي 22 دقيقه اي با گرايش تحليل اخبار و مسايل اجتماعي و سياسي دارد که براي رسانه ملي و بسياري از سياسيون ، خط خبري روز را مشخص مي کند. پيک بامدادي حالا قسمتي از صبحانه رسانه اي راديو محسوب مي شود که برخلاف اکثر برنامه هاي سفارشي در زمينه تحليل ، اصول حرفه اي را درکار خود رعايت مي کند. با سردبير اين برنامه گفتگويي کرده ام که مي خوانيد.  

پيک بامدادي چگونه پيک بامدادي شد؟

سال ها زمان برده تا سردبيران و خبرنگاران مختلف ، آجر روي آجر گذاشته اند و ديوار اين بنا را که امروز به نظر شما باشکوه و چشم نواز مي آيد ، بالا برده اند . گاهي افرادي که از بيرون به اين محصول رسانه اي نگاه مي کنند، مي گويند ساختمان پيک بامدادي کجاست.  من مي گويم تعداد  افراد تيم پيک بامدادي به عدد انگشتان دو دست هم نمي رسد . تازه ، آن هم نه تمام وقت . بعضي مثلا يکي دو ساعت در روز . بعضي نصف روز و بعضي هم کمي بيشتر. البته اين حضور، مداوم  و منظم است و توام  با  تقسيم کار دقيق . هر روز حتي جمعه ها از صبح زود  و گاه تا 12- 10 شب . بنابراين،  کار در اين برنامه مخصوصا در دراز مدت طاقت شکن است . گاهي مي شود که ما حتي ناهار و شام را پشت ميز و روي يک برگ روزنامه مي خوريم يا به کلي فراموش مي کنيم . 

با اين تفاسير، کار در اين رسانه يک جور بي عقلي است . ببخشيد اين تعبير را به کار بردم اما  توصيف ديگري به ذهنم نيامد .  
خوب، معمولا خبر و گزارش نويسي از همين جور حماقت ها شروع مي شود و بعد هم ادامه پيدا مي کند ، تا آدم به حماقت کامل برسد. اين حماقت تا امروز ما را رها نکرده و خدا را شکر ناراضي هم نيستيم  و از کسي گله اي نداريم . جز از خودمان  و خوب  خود کرده را هم که تدبير نيست .  

مخاطب خود را چگونه انتخاب مي کنيد ؟

فرآيند انتخاب سوژه در پيک بامدادي بسيار سريع و البته دقيق اتفاق مي افتد . بخشي از اين سرعت ، ذاتي رسانه اي است که برنامه ما در آن پخش مي شود. راديو، رسانه جمعيت سيالي است که دائما  در طول روز از اين تاکسي به آن تاکسي  خود را به محل کار مي رسانند . رسانه اتوبوس و مترو و پارک و  فروشگاه هاي زنجيره اي است . رسانه  روستا است . رسانه جنگ و سيل و طوفان و زلزله است. و البته رسانه مسوولان ارشد اجرايي و نمايندگان مجلس و دانشجو و استاد دانشگاهي است که صبح به صبح خود را به فضاي نخبگاني مي رسانند. طبيعتا اين مزيت ما در فضاهايي است که امکان ورود دوربين يا تصوير و تلويزيون  وجود ندارد . يا حداقل به آساني راديو نيست . 

جايي مي خواندم که پيک بامدادي ، نسخه راديويي بيست و سي است . درست است؟  

نمي دانم اين تعريف و تمجيد است يا ذم شبيه مدح !!  بيست و سي کار خود را مي کند و خبرنگاران ما کار خود را . کاري که گاهي در اين فضا شاهکار خوانده مي شود . به اين ترتيب، هر رسانه اي شان و جايگاه خود را دارد و مردم بهترين داورند. واقعيت اين است که پيک بامدادي سال ها پيش از بيست و سي متولد شده است . اما به هر حال تصوير هم جذابيت هاي خاص خود را دارد . من گرچه سال هاست بيست و سي را به جز گزارش برخي خبرنگاران آن را نمي بينم ، همچنان عاشق تصويرم . گاهي با پسر و دختر خود مي نشينم و با ولع تمام ،  کارتن هاي تلويزيوني را مي بينم .  در راديو هم به دوستان خبرنگار توصيه مي کنم که تا مي توانند رمان و داستان و نمايشنامه بخوانند و با قوه تخيل خود تصوير سازي کنند . از اين حرف ها که بگذريم، پيک بامدادي ، پيک بامدادي است و نه هيچ چيز ديگر . تمام هم و غم  ما اين بوده که شبيه خودمان باشيم  و اداي ديگران را در نياوريم . 

بي بي سي چه طور؟ گاهي شنيده ام که مي گويند شما شبيه بي بي سي مي نويسيد. 

بگذاريد همين جا سنگ ها يمان را با هم وابکنيم و تکليف را معين کنيم . من مي خواهم بگويم امروز اگر محمد مصدق هم زنده بود، بي بي سي را تحريم مي کرد . بي بي سي امروز به سبک زندگي ايراني ها هم ورود کرده است . از شير مرغ تا جان آدميزاد. شايد اگر عصر کوپن به سر نيامده بود، بي بي سي براي جلب مخاطب از اعلام شماره کالابرگ هم ابايي نداشت . بي بي سي با غضنفرهاي رسانه اي ما بي بي سي شد .بي بي سي هرچه باشد ، پيرتر از پيک که نيست . اشاره من البته مشخصا تلويزيون فارسي است. به هر حال همه رسانه ها از يک ابزارها واستانداردهايي تبعيت مي کنند که جهاني است . سبک هرم وارونه ، يا سبک تاريخي يا پايان شگفت انگيز . يا همين سناريو نويسي هاي معمول . اين قياس به آن مي ماند که به يک شاعر بگوييم چرا شعرهاي شما خيال انگيز و آهنگين است و حرف نو مي زند. خوب بالاخره شعر که بدون عنصر تخيل  و نوآوري و ابتکار ، شعر نمي شود .يا مثلا در فضاي منطقي ، مگر مي شود به منطقيون بگوييم شما کبري و صغرا نچين . يا دست رياضيدان را در استفاده از مدل هاي رياضي و فرمول ها ببنديم ؟ بالاخره شما بگوييد که اگر اين ابزار نه، کدام ابزار؟ البته  اين اظهارنظرها چند و چون ديگري هم دارد که بماند . 

زباني که انتخاب کرديد از کجا آورديد؟

ساده نويسي در سناريوها براي ما اصل است . همه ما - چه من سردبير ، چه خبرنگاران و چه گوينده برنامه -  تلاش مي کنيم حتي الامکان همان گونه که حرف مي زنيم ، بنويسيم  وزبان و واژه هايي که استخدام مي کنيم ، زياد از زبان مردم کوچه و بازار فاصله نداشته باشد . حسن بزرگ راديو در اين است که به ما زبان گفتگو با مردم را آموخته است. مخصوصا پيک بامدادي که شناسنامه کاري من هم هست . 

ولي به نظر مي رسد در حيطه هايي ورود مي کنيد که بسياري از رسانه هاي ديگر امکان ورود به آن را ندارند. از جاي خاصي حمايت مي شويد؟  

آواز دهل شنيدن از دور خوش است . ما بارها براي پخش يک گزارش از سوي نهاد ها و ارگان ها زيرفشار قرار گرفتيم و حساب پس داديم و حتي به دادگاه رفتيم. من و خبرنگاران من در پيشنهاد و  انتخاب  و پرداخت سوژه آزادي عمل داريم  اما در نهايت اين مدير کل پخش اخبار يا معاون سياسي است که پاسخگوست و قبل و بعد از پخش  پشت ما مي ايستد .  مخصوصا اينکه وجه غالب و روح کلي برنامه ما انتقادي است. 

با اين حساب، شما هرکس را که خواستيد تهديد مي کنيد؟ 

خير . تا امروز همه تلاش ما اين بوده که از اصول اخلاقي و حرفه اي خود تخطي نکنيم . مچ گيري، افشاگري و  خداي نکرده آبروي فرد را ريختن افتخار ما نيست . آنجا که منبع خبر مصاحبه مي کند و ما را از انتشار صدا يا خبر به هر نحو منع مي کند، ولو به لحاظ حرفه ي مجاز به پخش آن باشيم-  از نظر اخلاقي خود را مجاز نمي بينيم . اما جايي که فرد مصاحبه شونده طفره مي رود، بين منافع جامعه و مصالح فرد ، اولي را انتخاب مي کنيم . 

شما ملاک و معيار خاصي براي کار با خبرنگاران و گزارشگران در اين برنامه داريد؟ 

هر خبرنگاري را که قد او به سقف اين برنامه برسد، مي پذيريم  

به گمان من تهيه چنين برنامه هايي اعتماد به رسانه ملي را بالا مي برد . اما چرا فقط يک پيک بامدادي ؟  

نفس که حق باشد و به مردم دروغ نگويي و با خودت و زمانه رو راست باشي و در صراطي مستقيم، خوب مردم هم به تو دروغ نمي گويند .تصور من اين است که اگر محتواي خوب توليد شود، مخاطب با اقبال خود قدرشناسي خواهد کرد .هنوز که هنوز است مردم از برخي خبرنگاران من که مدت هاست حوزه کاري خود را در جايي ديگر حتي خارج از خبر تعريف کرده اند، در پيامک هاي خود نام مي برند . اخيرا يکي از خبرنگاراني که مدتي است براي تلويزيون گزارشگري مي کند و قبلا با ما کار مي کرد، مي گفت، چند روز پيش به محض آنکه به يکي از نمايندگان مجلس زنگ زدم گفت، خبرنگار سابق  پيک بامدادي؟  از شما پيک بامدادي ها بايد ترسيد!!  البته پيک بامدادي در حال تکثير است و برنامه هاي ديگري همچون " تا نيمروز" هم از همين شبکه سراسري پخش مي شود که گزارش هاي تحليلي و انتقادي خوبي پخش مي کند. 
 
شده تا حالا گزارشي از شما پخش نشود؟

حتما .  

 چرا صدايي از شما در فضاي مجازي نيست؟

اين اتفاق دير يا زود خواهد افتاد . مرحله آزمايشي براي راه اندازي سايت پيک بامدادي چند ماهي است که کليد خورده است.
 
بهترين و خاطره انگيز ترين خاطره ؟

به گمانم سال 89 بود و جشن هاي پيروزي انقلاب در جريان . فردي که خود را راننده تريلر معرفي کرده بود، اين پيامک را روي سامانه اس ام اس گير برنامه فرستاده بود که بابا بد است، امام ! گويا پدري به فرزند خود قول داده بود او را به راه پيمايي 22 بهمن ببرد و مثلا براي او بادکنک بخرد . و بعد به هر دليل موفق نشده بود . و حالا فرزند، شکايت بابا را پيش امام برده بود . خوب ما از اين پيامک نگذشتيم . اين هم گونه اي از تبليغ انقلاب و انتقال آرمان هاي آن به نسل فعلي است . نسلي که از تمام اين راه پيمايي ها شايد قبل از هرچيز برق همان بادکنک چشم او را گرفته . اما به هرحال به زبان کودکانه خود اعلام آمادگي کرده که در اين گردهمايي در کنار پدر حضور داشته باشد.  همين زيبايي ها و بامزگي هاست  که خستگي را از تن خبرنگار و سردبير و تهيه کننده و ديگر عوامل برنامه مي تکاند .  و اگر جز اين بود کار مداوم روزانه ، در اندک زماني جان و تن را مي فرسود .  

فکر مي کنيد که پيامک، اصولا رسانه اي قابل اطمينان هست ؟ به هر حال تاکيد بر پيامک و گفتگوهاي تلفني و غير ديداري ، آسيب هاي خود را هم دارد . 

البته پيامک براي ما يک امکان و يک ابزار است و نه بيشتر. امروز ديگر تقريبا هر شهروند ايراني يک تلفن همراه دارد . پس سهل الوصول بودن، فراگيري، امکان برقراري آسان ارتباط،، سرعت و سهولت ، همه اينها ويژگي هايي است که استفاده از اين وسيله ارتباطي و تعريف نقش براي آن را - نه فقط براي ما بلک براي بسياري از رسانه هاي موفق امروز در دنيا اجتناب ناپذير و حتي  وسوسه انگيز کرده است .

در مناطق دور از پايتخت به ويژه روستاها، سوژه هاي خبري را چه طور شکار مي کنيد و بيشتر به سراغ چه موضوعاتي مي رويد؟

بگذاريد با يکي دو مثال به اين سوال شما پاسخ دهم. يک بار يک زن بي سواد عشاير از اطراف داراب فارس پيامک فرستاده بود . مي گفت که راديو تنها رسانه اوست .  پسرش پيامک داده بود که پنجم ابتدايي بود . موضوع هم گران شدن سرسام آور يک کيسه آرد عشايري بعد از هدفمندي يارانه ها بود که با پي گيري هاي پيک بامدادي، اين قيمت تعديل شد. يک رسانه ممکن است برود و با زني که راننده اتوبوس است گفتگو کند و من پيک بامدادي با  نور جهان . زني که ده سال آزگار با يک جانباز موج گرفته همدلانه زندگي مي کند؛  يا سرباز معلمي که بدون چشمداشت ، به مناطق صعب العبور لرستان  کانکس مي رساند و براي اين کار، يک مدير ارشد اجرايي را مجاب به پرواز هلي کوپتر از پايتخت مي کند . وظيفه من انعکاس اين اقدام  است.
 


پيک بامدادي برنامه اي است که از راديو سراسري و براي همه ايراني ها پخش مي شود . شده تا حالا برا ي تهيه گزارش خاصي به مناطق دور از پايتخت هم سفر کنيد ؟ 

حتما. به گمانم اوايل ارديبهشت 91 بود که برنامه را از جزيره ابوموسي  روي آنتن برديم.  مي گفتند که در‌45 سال گذشته هيچ ارتباط مستقيم و زنده‌راديويي و تلويزيوني از ابوموسي و مردم اين جزيره جنوبي ايران برقرار نشده بود که در سالگرد هفتاد و دومين سالگرد تاسيس راديو اين اتفاق رخ داد و مردم ابوموسي از طريق برنامه پيک بامدادي راديو ايران به طور مستقيم با  هموطنان خود صحبت کردند . همين آذر هم که گذشت از منطقه پارس جنوبي و عسلويه و بندر سيراف بازديد کرديم . به اعتقاد من برکت معمولي ترين سفرها هم از پشت ميز نشستن و خالي الذهن نوشتن بيشتر است. 
 
با اين حساب فکر نمي کنيد براي برنامه پرشنونده و اثرگذاري چون پيک بامدادي حضور ميداني خبرنگار بايد  قوي تر باشد  ؟ 

چرا . نقد شما وارد است . اما اگر در تک تک گزارش ها قرار بود خبرنگار در صحنه حاضر شود، با  بودجه ميلياردي هم نمي شد پيک را اداره کرد . از اينها گذشته ديگر صبح به صبح  صداي ما به گوش مردم نمي رسيد . و مثلا هفتگي يا ماهانه مي شد . چيزي شبيه صرفا جهت اطلاع سيما .

و در آخر اينکه برآوردي از تعداد شنوندگان برنامه داريد ؟

رسانه اي ها اصطلاحي دارند که تيراژ، ناموس رسانه است . تقريب ما از تعداد پيامک هاي روزانه بيانگر جامعه هدفي چند ميليوني است .  اما اصلا ما بگوييم 500 هزار نفر.  مگر تيراژ يک کتاب در مملکت ما چه قدر است ؟ از استثنائات که بگذريم، غالبا يکي دو هزار و به ندرت پنج هزار که گاه فروش همين ميزان اندک هم تا چند سال زمان مي برد . خوب ، در چنين فضايي نگاه ما به موضوع اين است که حتي يک وبلاگ با 100 بازديد در روز يعني تيراژي به اندازه يک کتاب . خوب ديگر چه مي خواهيم ؟


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  •  پيک بامدادی شبيه هيچ برنامه ای نيست
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: