موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
هفت داستانک از مهدی نورمحمدزاده

روایت‎هایی از فینال «اسرائیل و فلسطین»

31 تیر 1393 21:52 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.75 با 4 رای
روایت‎هایی از فینال «اسرائیل و فلسطین»

شهرستان ادب: مهدی نورمحمدزاده نویسنده وبلاگ «هذیان پاک» از داستان‎نویسان جوان و توانای تبریز است که با داستانک‎هایش شناخته می‎شود.  همزمان با کشتار تازه‎ی بی‎گناهان توسط اسرائیلی‎ها در فلسطین، نورمحمدزاده هفت داستانک را برای انتشار به شهرستان ادب داده است که در ادامه می‎خوانید. مهدی نورمحمدزاده در ابتدای این داستانک‎ها نوشته است:

تقدیم به کودکان بیخواب غزه که شب‎ها از ترس بیدارند و روزها با گلولهها و موشکهای اسرائیلی خون بازی میکنند!


۱

«خودم شنیدم همین حماس و اخوانالمسلمین از تروریستهای سوریه حمایت کردند! آره بابا. . . حتی با داعش هم. . . گوشی گوشی. . . »

اسکناس دویست تومانیاش را از دستم میگیرد و با عصابانیت سرم داد میکشد:

«ترازوت خرابه آقا پسر! وزنم را سه کیلو اضافه نشون میده! اونهم بعد یک ماه روزه گرفتن. . . »

 

٢

هواپیماهای اسراییل «اسما» را زخمی کردهاند. اسما خیلی خوب «لی لی» بازی میکند. همیشه من را میبرد. برای همین هم من از دستش عصبانی میشوم. توی بیمارستان فقط گریه میکرد. مادرش نمیگذاشت که پتو را از پاهایش کنار بزند. موقع خداحافظی اسما رو به من کرد و گفت: «راحله. . . دیگه از این به بعد همیشه تو برنده میشی. . !».


۳

توفیق گفته بود: «پیروز خواهیم شد!». فاروق گفت:«پیروز میشویم!».  مادر روی تخت بیمارستان جیغ میزند: «پیروزیم!». . . و من که عازم جنگ با تانکهای اسراییل هستم، بالای وصیتنامهام مینویسم: «بسم رب الشهدا. . . ».


۴

شبها از ترس بمباران نمیتوانیم بخوابیم. مادر دلداریمان میدهد و برایمان قصه تعریف میکند. دیروز، تا قصه ساحران فرعون را تعریف کرد هواپیماهای اسراییل حمله کردند. سقف خانهمان میلرزید. همه توی آغوش مادر جیغ میزدیم. . .

امروزهم دور مادر حلقه زدهایم. مادر از عصای موسی میگوید. عصایی که اژدها شد و سحر ساحران را بلعید. صدای چند غرش رعدآسا قصه مادر را ناتمام میگذارد. . . مادر تکبیر میگوید. . . موشکهای حماس نعره میکشند. . .

 

 ۵

«به نظر تو آخرش چی میشه؟!»

«همه میگن آلمان برندهاست! خط حملهاش خیلی قویه! حتی فردوسیپور هم میگفت. . . چی شد؟ چرا ناراحت شدی؟! خوب خودت پرسیدی. . . مگه منظورت جام جهانی نبود؟!. . . نکنه طرفدار آرژانتین هستی؟!»

 

۶

روی خط ساحل میدویدند و با اسلحههای پلاستیکی به هم شلیک میکردند، قبل جرزنیِ گلولههای سربی اسرائیلی!

 

٧

حتما از «کماندوهای کلاهسبز» هم خطرناکترند برای ارتش اسرائیل، «زنان و کودکان»!

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • روایت‎هایی از فینال «اسرائیل و فلسطین»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.