شهرستان ادب: یادداشتی میخوانید از خانم زهرا بشری موحد از شاعران جوان و توانای استان قم و از اعضای دورۀ تکمیلی آفتابگردانها دربارۀ اردوی اسفندماه بانوان شاعر انقلاب.
نبش بنفشه
نمیدانم چه قدر انگیزه لازم است تا در هفتههای پایانی سال، تحمل رفت و آمد به تهران و ترافیک خیابانهای پایتخت را داشته باشی، اما خدا را شکر میکنم که این انگیزه را به من عطا کرد و صبح چهارشنبهای نسبتا بهاری به نبش بنفشه رسیدم؛ محل برگزاری چهارمین دوره آموزشی آفتابگردانها.
دیدار با شاعران پیشکسوت در کنار شاعران جوان و از همه مهمتر شاعران نوجوان از سراسر کشور آنهم در اردویی که به نام شعر انقلاب برپا شده است ، دلچسب و غافلگیر کننده بود.
دختران و زنان شاعر سرزمینم ، با ظاهر و پوشش و تفکر و رفتار و گویش و سلائق متفاوت، همه دور هم جمع شده بودیم برای شعر خواندن و شعر شنیدن و بهرهمندی ازحضور اساتید. آن هم با آرامش و آزادی کامل. آن هم در محیطی سالم و امن. تجربه یک دهه فعالیت ادبی در فضاهای متفاوت اعم از فضای آیینی و هیئتی، فضای به اصطلاح روشنفکرانه یا حتی همین فضای شعر مقاومت و انقلاب، مرا به این نتیجه رسانده که در بیشتر اردوها یا کنگره و جشنوارهها و محافل ادبی، زنان ما در حاشیه هستند. شعرشان در حاشیه نیست اما خودشان در حاشیه نگه داشته میشوند. اغلب اوقات، تریبونهای ادبی برای مردان است و اگر زمانی باقی بماند به زنان هم فرصتی اندک داده میشود. و اگر هم فرصتی داده میشود صرفا برای این است که مسئولین محترم در گزارشهای نهاییشان ، به حضور زنان افتخار کنند!
اما در این اردو که اولین برخورد حضوری من با فعالیتهای ادبی شهرستان ادب بود، چنین حس ِ فرمایشی و پز مآبانهای در کار نبود و بانوان شاعر واقعا حس میکردند که به خاطر ارزش خودشان و کیفیت بالای شعرشان در این گردهمایی صمیمی و دوستداشتنی هستند. و این بزرگترین دلگرمی من در این سفر شاعرانه بود .
اگرچه دورههای آموزشی آفتابگردانها، به نام انقلاب و شعر انقلاب برپا میشود، اما از دیکته کردن ارزشهای انقلاب در ذهن شاعران خبری نیست، از بنرهای چند متری که بیانات امام خمینی (ره) و مقام معظم رهبری را روی آنها نوشته باشند و دور تا دور محل اسکان نصب کرده باشند خبری نیست، از مجبور کردن زنان و دختران به حضور با چادر در کلاسها خبری نیست، از فریاد زدن شعارهای دستمالیشده خبری نیست، اما به جای همه اینها ، برق امید به آینده را میتوانی در چشمهای شاعران جوان و نوجوان حاضر در اردو ببینی. میتوانی از ذوق کردن یک شاعر هفده ساله که به او اهمیت دادهاند، پر از شور و شعف بشوی، میتوانی شعر آیینی و انقلابی بخوانی و حتی آنها که با تو در ظاهر و باطن، همفکر و همسان نیستند، از شعر تو لذت ببرند. میتوانی لطیفترین احساسات زنانه را به زبان شعر بگویی و بشنوی و مجبور نباشی به قضاوت شدن و قضاوت کردن!
چهارمین دوره آموزشی آفتابگردانهای موسسه شهرستان ادب تجربۀ بسیار شیرین و دلگرمکنندهای برای من بود و اگرچه رسیدن به نبش بنفشه در روزهای شلوغ و پرترافیک پایتخت، انگیزه نسبتا زیادی میخواهد، اما این سفر خوب، امید و انگیزۀ زیادی به من داد و این یادداشت را هم به پاس زحمات همه دلسوزان موسسه شهرستان ادب نوشتم. خداقوت. تا باد چنین بادا !