شهرستان ادب: چهارمین شب شعر و خاطرۀ «بفرمایید فروردین۹۴» در تاریخ دوشنبه 25 اسفند ماه سال1393برگزار شد. «بفرمایید فروردین» جلسۀ ویژه انجمنهای هفتگی موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب است که هر ساله در هفته آخر اسفند ماه برگزار میگردد. تجربۀ شیرین و رنگین جلساتی سالهای 90 ،91 و 92 نوید جلسۀ پربار و خاطرهانگیز دیگری را میداد که خوشبختانه این امرمحقق شد.
در این شب شعر، شاعران «حلقۀ آفتابگردانها» و بانوان شاعر «انجمن صبح»ِ مؤسسه و اساتیدی همچون: حاج علی انسانی، ناصر فیض، اسماعیل امینی، حاج سعید حدادیان، حمیدرضا شکارسری، مصطفی محدثی خراسانی، علی محمد مودب، سید اکبر میرجعفری و شاعران جوان کشورمان از جمله محمود حبیبی کسبی، محمدمهدی سیار، حمیدرضا درویشی، بهروز احمدی آورزمان و محمدرضا طهماسبی حضور داشتند.
جلسه با اجرای حسن صنوبری شاعر جوان آغاز شد. صنوبری پیش از شعرخوانی مدعوین، غزل مشهور دکتر قیصر امینپور که نام این جلسه نیز برگرفته از همین شعر است خواند:
«بفرمایید فروردین شود اسفندهای ما
نه بر لب، بلکه در دل گل کند لبخندهای ما
بفرمایید هرچیزی همان باشد که میخواهد
همان، یعنی نه مانند من و مانندهای ما»
بهاریۀ شاعر توانای کشورمان قادر طهماسبی (فرید) شعر دیگری بود که صنوبری به عنوان نمونههای بهاریۀ امروز در این جلسه خواند.
«لالهای گلرنگتر از ما کجا دارد بهار؟
در حنای خونِ ما گر دست نگذارد بهار؟»
پس از مقدمه مجری اولین فردی که برای شعرخوانی از وی دعوت شد علی محمد مودب مدیر عامل موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب بود.
مودب پس از خوشآمدگویی به حاضران ،فرارسیدن بهار فاطمی را تبریک و تسلیت گفت. او در ادامه با اشاره به جشنواره شعرامسال و برگزاری محافل شعری موفق آن تصریح کرد: «ما باید بیش از هرچیزی به شعر سرودن و کار خلاقه توجه کنیم و به شعر خواندن برای همدیگر و گفتگوهای ادبی که مجموعا بتواند فضای ادبی را پیش ببرد»
در آخر مودب شعر سپید تازه سروده شده ای را خواند که چند سطر ابتدایی آن به شرح زیر است:
«م ه
ن و
م ر
ر م
حروف دلتنگ اند
حروف خستهاند، رم می کنند
حتی به شعر رکاب نمی دهند
و شعر پیاده مانده است...»
پس از شعرخوانی علی محمد مودب ،نوبت به شعرخوانی دکتر اسماعیل امینی شاعر، طنزپرداز و پژوهشگر رسید که به تازگی عهده دار دبیر علمی جشنواره شعر فجر بود.
امینی یک شعر طنز خواند که مطلع آن اینگونه است:
«خیزید و خر آرید که دوران خران است
نرخ بشر ارزان و خر امروز گران است»
سومین شاعر مصطفی محدثی خراسانی شاعر و پژوهشگر معاصر بود که ابتدا یک رباعی خواند:
آرامش بی قرار در من جاری است
همخوانی صد دوتار در من جاریست
گلبانگ محمدم به رغم پاییز
من زنده ام و بهار در من جاریست
خراسانی پس از خواندن رباعی غزلی بهاری به مطلع زیر خواند:
« آمدم تا شکفتنی باشم
با سپیدارها تنی باشم»
پس از شعرخوانی مصطفی محدثی خراسانی نوبت به ناصر فیض شاعر، طنزپرداز و مدیر دفتر طنزحوزه هنری رسید. فیض پس از تعریف کردن چند خاطره طنز که مورد استقبال حضار قرار گرفت دو شعر طنز از مجموعه شعر «فیض بوک» خواند که اولی غزلی طنز با بن مایه سیاسی بود که اینگونه آغاز می شود:
«گذشت دوره هشتم، دهی نشد آباد
خدا کند نشود دورِ هر چه بادا باد!»
فیض پس از خواندن غزل، ترانه ای طنز که نقیضه ی یکی از ترانه های معروف سالهای اخیر است با ترجیع: « چه میدونم نمیدونی!» را خواند.
نخستین بند این ترانه طنز:
«اگه حافظ شده مشهور
از استقبال من نیست و
اگه سعدی شده معروف
کم از امثال من نیست و
به قول مادر اقبال:
کسی اقبال من نیست و
چه میدونم نمیدونی!»
خندههای تحسینآمیز پی در پی حضار با هر بند شعر آقای فیض باعث شد تا جلسه نیروی تازهای بگیرد.
حمید رضا شکارسری شاعر و منتقد معاصر پنجمین نفری بود که به شعر خوانی پرداخت. شکارسری که نسبت به سایر شاعران با دست پرتری آمده بود هفت شعر در چند قالب خواند که پنج تایشان بهاریه بود. یکی از بهاریهها با این سطرها آغاز میشد:
«مثل هر سال
هفتسین پهن
زنم می گوید:
«سال نحسی بود
خوب شد گم شد و رفت،
سال بعد
سال خوبی خواهد بود»
در ادامه جلسه حاج علی انسانی شاعر و ذاکر اهل بیت به شعرخوانی پرداختند.
اولین شعر ایشان غزلی بهاری به مطلع زیر بود:
«نو کن ای تقویم دیگر آن روال کهنه را
تا به کی باید زدن هرسال فال کهنه را؟»
حاج علی انسانی پس از خواندن این شعر، غزلی که در آن به استقبال از غزلی از بیدل دهلوی رفته بودند را خواندند. مطلع این غزل:
«هوای نَفس چو ره بست بر نَفَس به دو دست
دگر مخواه اثر در دعای کس به دو دست»
پس از حاج علی انسانی نوبت به شعرخوانی سیداکبر میرجعفری شاعر و پژوهشگر رسید، میرجعفری که به تازگی با کتاب «چند مجلس از دهه اول» درجایزه کتاب سال1393 شایسته تقدیر شناخته شد چهارپاره ای بلند خواند که بند اول آن به شرح زیر است:
«بنویسید سال سختی بود
مرگ دایم در این حوالی بود
از پی ابرهای پی در پی
هرچه بارید خشکسالی بود»
هرچند حضور بانوان شاعر در جلسه قابل توجه بود ولی متاسفانه بیشتر آنها حاضر به شعرخوانی نشدند.اولین خانمی که شعرخوانی کردند، شاعر جوان خانم زهرا وادیپور بودند. شعر ایشان نیز با این سطرها آغاز شد:
« در آخرین جمعه اسفند
به تحویل مهرت نشسته ام
میچینم سین آخر را با سبزینهگی حضورت
...»
شاعر بعدی علی داودی شاعر و مدیر دفتر شعر حوزه هنری بود. داودی دو شعر بهاری خواند که سطرهای ابتدایی دو شعر به شرح زیر است:
« آمدی!
هیچکس پیش پات پا نشد
هیچکس تکان نخورد
جابه جا نشد
سر زدی!
اگرچه روی شاخهها جوانهها شکفت
هیچ غنچه ای ولی خیر مقدمی نگفت»
پس از علی داوودی حاج سعید حدادیان شاعر و ذاکر اهل بیت به شعرخوانی پرداختند.
سطرهای ابتدایی شعر نیمایی تازه سروده شده از ایشان:
«تقلب کم گناهی نیست
اما خوب میدانم
اگرباران نمیبارد
سر یک نمرهی شیمی شیما نیست
اگر باران نمیبارد...»
دومین بانوی شاعر که به شعرخوانی پرداختند خانم عسکری بودند.
سطرهای ابتدایی شعر سپید ایشان که به پدران بزرگوار شهدا تقدیم شده است:
«دست میبرم به بازوان لباسی که از تو خالیست
در آغوش میکشمش
سرآستینهاش را به صورتم میکشم
...»
شاعر بعدی بهروز احمدی آورزمان بود که دو غزل عاشقانه خواند. مطلع آن دو غزل چنین بود:
«آن روزها نام مرا حتی نمیدانست
من عاشقش بودم ولی گویا نمیدانست»
و
«باور کنید دست به قرآن گذاشتم
من هرچه داشتم سر این خوان گذاشتم»
محمد رسولپور از اعضای دوره چهارم آفتابگردانها سومین شاعر طنزپردازی بود که در «بفرمایید فروردین 94» شعر خواند. شعر رسولپور با درونمایهای سیاسی بود و با همه جوانیِ شاعرش توانست تحسین اساتید و حاضران را برانگیزد.
مطلع ترانه طنز وی:
«هی دل و ریش میکنن، پس چرا دل ریش نمیشه؟
هی جرقه میزنن پس چرا آتیش نمیشه»
پس از محمد رسولپور نوبت شعرخوانی به محمود حبیبی کسبی رسید. حبیبی کسبی به مناسبت نزدیکی ایام عزاداری حضرت فاطمه زهرا (س) غزلی فاطمی به مطلع زیر خواندند:
«علی ماه است گردون را ولیکن اخترش زهراست
علی شاه است مردان را ولی تاج سرش زهراست»
نفر بعدی شاعر پیشکسوت آقای حسینعلی نوروزی از اعضای ثابت انجمن آفتابگردانها بودند که غزلی ترکی برای مادر خواندند که مورد توجه آریزبانها و آذریدانهای مجلس واقع شد.
پس از آقای نوروزی حمید درویشی ترانهسرای جوان، بهاریهای با حال و هوایی متفاوت خواند بیت ابتدایی این شعر:
«دیگه از کفشای پارم سرما پاشو پس کشیده
همه گُل میخرن از من به گمونم شب عیده»
پس از شعرخوانی حمید درویشی، محمدرضا طهماسبی شاعر جوان که به تازگی با مجموعه شعر «واژگان واژگون» شایسته تقدیر در جایزه کتاب سال 1393 شد شعر خواند. مطلع غزل ایشان:
«بلبل از فیض تو آموخته مهجوریها
عشق ای بغض فروخورده شیپوریها»
در ادامه محمد برزگر شاعر جوان شیرازی غزلی در رثای شهید عبدالله اسکندری خواند که مطلع آن به شرح زیر است:
«بگذار بنشیند نسیم نوبهاران
لختی کنار مدفنت چون سوگواران»
سومین بانوی شاعر، شاعر جوان خانم ترابیفر بودند که غزلی به مطلع زیر برای حضرت امام رضا (ع) را قرایت کردند:
«ای ضامن تاریخ آهوهای دلخسته
این عصر سنگی هم به چشمان تو دلبسته»
شاعر بعدی دکتر محمد مهدی سیار بودند که دو شعر خواندند اولی غزلی فاطمی و شعر دوم شعری نیمایی از دفتر «بی خوابی عمیق»
مطلع غزل فاطمی ایشان که در کتاب رودخوانی منتشر شده است چنین است:
«قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بیقرار هم و غمگسار هم باشیم»
آخرین شاعر نیز از بانوان بودند. خانم اصغران از شاعران جوان حاضر در جلسه، شعری سپید با حال و هوایی بهاری خواندند.
چند سطر ابتدایی از این شعر:
«هنوز خاکستری مانده
از آتشی که بغضی به جانمان انداخت
و
وداع را از گوشه چشمانمان چکاند
اما باز هم بهار که بشود
صیاد میشویم از عطر تنش...»
متن کامل تمام بهاریههایی که در جلسه بفرمایید فروردین خوانده شدند، به زودی در پروندۀ «بهاریه» منتشر خواهد شد.