شهرستان ادب به نقل از تسنیم: محمد رودگر متولد سال 1357 در قم است. وی عضو کانون طلاب داستاننویس است و از نویسندگان باتکنیک در عرصۀ دفاع مقدس محسوب میشود. از محمد رودگر داستانهای کوتاه بسیاری در نشریات سراسری به چاپ رسیده است اما رمان دیلمزاد اولین اثر داستانی اوست که توسط مؤسسۀ فرهنگی و هنری شهرستان ادب در 248 صفحه به چاپ رسیده است.
دیلمزاد رمانی با سبکی بدیع و خلاقانه است که در زمرۀ رمانهایِ نخبهگرا جای میگیرد. داستان از دریچه و زاویۀ دید من و تو روایت میشود: «خواستم چند جملهای به زبان چوپانها حرف بزنم» و در صفحاتی بعدتر میخوانیم: «شاید بپرسی وقتی فهمیدی جنگل نیستم چرا دوباره نصف شب راه افتادی دنبالم». تغییر زاویۀ دید در جایجای داستان مشاهده میشود؛ کاری تعمدی و آگاهانه از جانب نویسنده برای تغییر حال و هوای داستان.
برشهای پیاپی در مرز و بومهای خاص آمل، تهران و کردستان به درستی مخاطب را با لحن و فرهنگهای مختلف آشنا میکند. آنجا که قصه در آمل روایت میشود نویسنده دیالوگها را با لحن بومی در اثرش ثبت میکند و برای ترجمه و شفافیت گفت و شنودها، معنی آنها را شرح و بسط میدهد. پرشهای ذهنی و ایجاد فضایی که هم بشود آن را معرف داستانهای پستمدرن دانست و هم در اصل داستان بودن آن شک کرد از ویژگیهای این رمان نخبهگرا و سختخوان محسوب میشود. رمان دیلمزاد توانسته است تاکنون چند جایزه اعم از جایزۀ گام اول، کتاب سال دفاع مقدس و برگزیدگی جشنوارۀ هنرهای آسمانی را از آن خود کند.
وقایع رمان دیلمزاد در سه محیط جداگانه اتفاق میافتند اما وجه اشتراک این فصول، جهاد و جسارت و شجاعت مردمان از شمال کشور تا مرکز و غرب آن است. این «اویس» است که شروع به روایت میکند و از برادرش «آسیف» میگوید که بعد از بیست سال در بهمن ماه 1360در جنگلهای آمل پیدایش کرده است. اویس خود ساکن حومۀ آمل و برادرش بزرگ شدۀ تهران است. حوادث و وقایع میان اویس و آسیف ادامه پیدا میکند تا انقلاب میشود و نویسنده باز با ترفندی خاص، ماجراها را به جنگ میکشاند. در این گیر و دار است که آنان به همراه گروهی که هفت نفر هستند راهی جبهه میشوند و در آنجا اتفاقاتی رخ میدهد که خواننده را ترغیب به دنبال کردن ادامۀ ماجرا میکند.
در واقع پیدا شدن برادر اویس مقارن با حرکتهای انقلابی مردم بر ضد گروهکهاست. فضای داستان در بستر تاریخی و سیاسی شکل میگیرد. در عین حال نویسنده از ابعاد خانوادگی شخصیتها غافل نیست و ماجراها و حوادث چرخش مطلوبی پیرامون روایت اصلی قصه دارند. داستان در فصلی جداگانه به بررسی حرکتهای منافقین و چریکهای کومونیست میپردازد که سابقۀ تشکیل آنها در آمریکا به سالها قبل از انقلاب برمیگردد. این گروهک که در سال 1355 با ادغام دو گروه سازمان انقلابون کمونیست و گروه پویا تشکیل شده بود، بی آنکه پایگاه مردمی داشته باشد خود را قیم و پیشرو مردم میشمرد تا در مقابل نظام نوپای جمهوری اسلامی و انقلاب مردم قد علم کند و در صدد بود تا شاید با شورش و هرج و مرجی فوری، انقلاب را از ریشه بخشکاند. بدین منظور شهر آمل که مملو از جنگلهای انبوه و محل خوبی برای اختفای آنان بود انتخاب شد اما دیری نپایید که امید این ضد انقلاب ناامید گشت و مردم آمل در بهمن 1360 ضربۀ محکمی بر پیکر اتحادیۀ کمونیستها وارد کردند. اینجاست که مبارزۀ قبل از انقلاب و فعالیت گروهها نقش پررنگی مییابد.
بعد از قصۀ آمل، نویسنده سری به سالهای اول انقلاب میزند و داستان در آخر به جنگ در کردستان با کوملهها ختم میشود. کومله در زبان کردی به معنای انجمن و گروه است. آنها سازمانی چپگرا محسوب میشوند که در کردستان ایران پس از انقلاب اسلامی 1357 با نیروهای جمهوری اسلامی وارد مبارزه مسلحانه شدند.
در این رمان ترکیب حال دور ، گذشته و حال نزدیک در متن به کار رفته است. در عین حال این اثر دارای محتوایی فلسفی و درونگراست و خوانندۀ عام با یک بار خواندن نمیتواند ارتباط عمیق و شفافی با داستان برقرار کند، درست بر خلاف مخاطب خاص که از ابتدا تکلیف خودش را میداند و گویی خود را برای رویارویی با روایتی ملوس اما سخت و چندلایه آماده کرده است. رمان دیلمزاد اگرچه از شیوهای بدیع در نگارش برخوردار است اما دارای پیوستگی مطالب و اصالت و باورپذیری است. در این داستان نویسنده کوشیده است تا به طور ضمنی منطق فکری و دانستههای شخصیاش را در اثر بدون جهتگیری بگنجاند. از سوی دیگر اعتقاد نویسنده و نتیجهگیریهای فلسفی او که با استفاده از زبان خاص و جملات تأملبرانگیز ابراز میکند این اثر را در زمرۀ رمانهایی با قدرت متقاعدکنندگی بالا، صرف نظر از سوگیری و پیشداوری قرار میدهد.
رمان دیلمزاد نه تنها شرح حال پریشانی و دردمندی شخصیتهاست بلکه احساس حلشدگی و وحدت درونی و دوری و انزجار از کثرت و چندگانگی را القا میکند. اما راوی در فصل انتهایی ما را با روایتی وهمی و درونگرا مواجه میکند. به عبارتی، داستان در دو فصل اول توانسته اعتماد خوانندهاش را جلب کند ولی از آن به بعد نویسنده، بازی جالبی با ذهن خواننده و کلمات و ماجراها طراحی میکند.
اویس، آسیف و دیلمزاد سه فصلی هستند که این رمان را تشکیل میدهند. دو شخصیت اصلی داستان یعنی اویس و آسیف با نقشآفرینی و ارائۀ خلقیات چندبعدیشان خواننده را درگیر حوادث پیرامون خود میکنند؛ به طوری که تعلیق خاصی در بنمایۀ داستان پیریزی میشود و اینکه ما این دو شخصیت را با هم برادر بدانیم یا نه، و از آن مهمتر مرز واقعیت یا خیال و رؤیا را چگونه تشخیص دهیم از مسائل مهم داستان هستند. در واقع عدم قطعیت و در عین حال اصالت و باورپذیری حوادث از ویژگیهای اصلی رمان دیلمزاد هستند.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز