شهرستان ادب: یادداشتی میخوانید از علی محمد مودب دربارۀ «برج قحطی» رمان تازۀ هادی حکیمیان. این یادداشت پیش از این در روزنامۀ شهرآرا منتشر شده است.
برج قحطی، رمانی خوب در جغرافیایی جز تهران امروز در یزد رونمایی «برج قحطی» برگزار میشود؛ رمان مهم هادی حکیمیان. هادی حکیمیان را سالهاست میشناسم؛ از زمان کنگره چهارم شعر و قصه جوان در بندرعباس. آن کنگره، کنگره خوبی بود و امروز خیلی از چهرههایی که در آن کنگره معرفی شدند، از شاعران و نویسندگان پرامید و بعضا چهرههای تثبیتشده ادبیات امروز هستند؛ از محمدحسین محمدی که شاخصترین نویسنده افغانستانی است، تا هادی حکیمیان. (ممکن است خالد حسینی، نویسنده بادبادک باز از محمدی مشهورتر باشد، ولی محمدحسین محمدی فارسی مینویسد و حسینی انگلیسی و محمدی انصافا در داستان افغانستان یک ستاره است که به شرط حیات و توفیق درباره ایشان خواهم نوشت) هادی حکیمیان یزدی است و اهل خلوت و تاریخخوانده و بسیار صبور و آرام است و اینها همه کمک کرده است تا سالها درباره یزد و تاریخ یزد و ریشههای انقلاب در یزد مطالعه کند و اینهمه را در رمانی بهنام «برج قحطی» گرد آورده است که انصافا از بهترین کارهایی است که در این سالها نوشته شده است. هادی حکیمیان در برج قحطی که با طرح جلد دیدنی و زیبای علی داودی، گرافیست و شاعر توانا منتشر شده است، به روایت مبارزات عناصر چپ میپردازد و سرگشتگی و گمگشتگی آنها را بهخوبی نشان میدهد و درنهایت راوی داستان از این چرخه باطل میگریزد و نجات مییابد. بحران چپ ممکن است امروز به نظر ساده بیاید، ولی بحران چپها، یعنی بحران روشنفکری دینگریز پیشرو و امروز البته این جریان قبله عوض کرده و رو بهجای دیگری آورده است. در طول تاریخ معاصر بارها این اتفاق، یعنی تغییر قبله روشنفکری رخ داده است. به بهانه این روایت، هادی حکیمیان در برج قحطی یکی از بهترین نمونههای رمانی را پدید آورده است که تاریخ یزد و مردم آن را بهخوبی به تصویر میکشد. نسل نو رماننویسان انقلاب اسلامی در راهند و بهتر بگوییم از راه رسیدهاند و اینبار با کولهباری از تجربه نسلهای قبل در مسیر فتح قلههای رفیع گام برمیدارند. در تربتجام ما بسیارند خانوادههایی که ریشهای در یزد هم دارند و یزد قرابتهای زیادی با خراسان دارد و اصولا یزدیهای زیادی در خراسان زندگی میکنند. برای خراسانیها، خواندن رمانی که آن را میتوان نمونه تازهای در گونه رمانهایی چون کلیدر دانست میتواند بسیار دوستداشتنی باشد. رمان حکیمیان جغرافیا دارد و نخستین رمان یزد است. اینگونه آثار جدی اگر درباره جغرافیاهای متنوع ما نوشته شوند، ضمن ارزشی که در حفظ ذخایر فرهنگی و ثروتهای زبانی و تاریخ ما دارند، زمینهسازان مهمی برای تحقق عدالت فرهنگی و بعد از آن عدالت در حوزههای دیگر میتوانند باشند. فرض کنید رمانی در فضای تربتجام یا کاشمر نوشته شود، بیشک این رمان زمینه آثار متنوع دیگری در حوزه هنر و رسانه را پدید خواهد آورد و حتی بعید نیست که چند سال بعد ما شاهد یک مجموعه تلویزیونی باشیم که در این شهرستانها میگذرد. ظرفیتهای داستانی فقط مختص به کلانشهرها نیستند؛ اما متاسفانه سرمایه در آنجا خفته است و برای همین هم روایتها همه به آنجا ارجاع دارند و این موضوع باعث میشود مردم و سرمایههای دیگر اعم از طبیعی و فرهنگی و... در مناطق دیده نشوند. دعا میکنم قدر برج قحطی بهعنوان یک رمان خوب درباره یزد و تاریخ مبارزات مردم یزد دانسته شود و امیدوارم رمانهای دیگری با این ویژگیها درباره مناطق ما نوشته شود.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز