موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به قلم «حامد اشتری»

نگاهی به کتاب «به هم رسیدن در میانسی» نوشتۀ «مهدی کردفیروزجایی»

25 مرداد 1394 02:05 | 5 نظر
Article Rating | امتیاز: 5 با 16 رای
نگاهی به کتاب «به هم رسیدن در میانسی» نوشتۀ «مهدی کردفیروزجایی»

شهرستان ادب به نقل از کتابستان: «چیزی نگفت، از ماشین پیاده شد.رفت داخل قهوه خانه.غلام در پستو بود. زکریا دور و برش را نگاه کرد. مشغول باز کردن گره بند توبره بود. گره محکم بود و باز نمی شد.می بایست زودتر تمامش می کرد.کیف را گرفت و از قهوه خانه بیرون آمد. به من هم اشاره کرد که بیایم. پیاده شدم و دنبالش رفتم. نمی دانستم کجا می رود. از گاراژ بیرون رفتیم و دور شدیم. در خیابانی خلوت، کنار سطل آشغال ایستاد.

به من گفت: «بپا کسی نزدیک نشود.»

سرکیف را باز کرد.اطراف را می پاییدم. تریاک را که دورش لاستیک پیچیده بود، بیرون آورد و انداخت داخل سطل آشغال. گره بند توبره را هم باز کرد. دستش را گذاشت داخل توبره. بالاخره داشتم می فهمیدم  که چی توی توبره است. دم مار را گرفت و بیرون آورد. مار مشکی کلفت بود. پیچ و تاب می خورد. گذاشتش داخل کیف و زیپش را کشید و گفت : «معطل نکن.» ص 13
            

«به هم رسیدن در میانسی» علیرغم طرح جلد بسیار ضعیف ش، استخوان بندی خوبی دارد. نه به این خاطر که جایزه داستان انقلاب را برده، که جایزه های داستان و رمان، نفیا و اثباتا، و چه از اینطرفی ها و چه از آن طرفی ها نقش هیچ ضریبی را در قضاوت بنده بازی نمی کند.
فیروزجایی صمیمی می نویسد و دراین کار با قلمی جذاب مخاطب را به دل جنگلهای شمال می برد، صدای گله ی گوسفندان از سطورش به گوش می رسد و خواننده ی نوجوان با شروعی خوب درگیر ماجرایی جدی می شود.

این نویسنده با قراردادن یک روح یا جن درون کمد اتاق، فرزند شما رابه پای کتاب نمی کشاند و بذر توهم و ترس را در خاک ذهن نوجوان شما نمی کارد. او قهرمانش را سوار دسته ی جادویی جارو نکرده و خواننده را متوقع نمی کند که مشکلات زندگی ش را با طلسم و جادو حل کند.نویسنده ضغفش از قصه گویی و ماجرا پردازی را با خلق داستان سورئال جبران نکرده و اسم ناتوانی ش را نوآوری نمی گذارد. شخصیت داستان فیروزجایی یک نوجوان واقعی ست در زمانی واقعی و مکانی واقعی و ملموس.«به هم رسیدن در میانسی»هم، داستان بلندی ست برای نوجوان و با رعایت اکثر استانداردهای لازم.

این داستان بلند بی عیب هم نیست. گاهی بکارگیری بعضی لغات بومی در حالیکه باقی کلمات جمله فارسی رسمی ست بی منطق به نظر می رسد. گاهی دیالوگ ها متناسب با شخصیت و فضا خلق نشده و گاهی احساس می شود بعضی مطالبی که نویسنده می کوشد پنهان نگه دارد از میانه راه قابل پیش بینی ست. اما در این آشفته بازار داستانهای ژانر وحشت و جادو که با تیراژ بالا ذهن و روان مخاطب نوجوان را نشانه گرفته، «به هم رسیدن در میانسی» باخلق داستانی رئال و جذاب، مانند ستاره ای می درخشد.

نویسنده اسمی خوش آهنگ و زیبا بر اثرش نهاده که با ماجرای اصلی داستان ارتباطی محکم دارد.شخصیت ها هرکدام بجا و مناسب وارد داستان شده و پرداخت مناسبی برایشان انجام می شود.پلات اصلی داستان کاملا باور پذیر و منطقی ست و تعلیق مناسب در اثر به چشم می خورد.استفاده ی بجا از خرده ماجراها و با فواصل زمانی منطقی از دیگر نقاط قوت این اثر است که باعث می شود مخاطب در خواندن کتاب احساس خسته گی نکند.

فیروزجایی در عین حالیکه تاریخ می گوید، پیام می دهد و اثری کاملا ارزشی را بر بوم داستان نقاشی می کند اما نشانه ای از شعارزده گی و صدور بیانیه، بدون عمل داستانی، در کارش بجا نمی گذارد.

«به هم رسیدن در میانسی» اولین کار مکتوبی ست که از این نویسنده ی جوان می خوانم، اما به خوبی پیداست که نویسنده ای خوش آتیه درراه ست.او هم فضای نوجوان را خوب می شناسد و هم شیوه ی مناسب  قصه گویی برای این نسل را. در داستانش عمق ماجرا و خرده ماجراها به اندازه فهم نوجوان است، واین اتفاق های اکتیو و پرانرژی با ترتیبی منطقی، پشت سرهم ردیف شده و مخاطب را به گره گشایی اصلی نزدیک می کند.شیطنت ها، تکه کلام ها، راه چاره ها و قضاوت های شخصیت های داستان همه مناسب سن نوجوان انتخاب شده و اینها در کنار رگه خفیفی از طنز گویا اینست که فیروزجایی زیست جهان نوجوان و دنیایش را می شناسد.

مخلص کلام اینکه؛ اگر دنبال داستانی پر کشش برای فرزند نوجوان تان می گردید«به هم رسیدن در میانسی» را به لیست خریدتان اضافه کرده و حتما قبل از بچه ها خودتان هم نگاهی به آن بیندازید.

کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • نگاهی به کتاب «به هم رسیدن در میانسی» نوشتۀ «مهدی کردفیروزجایی»
  • نگاهی به کتاب «به هم رسیدن در میانسی» نوشتۀ «مهدی کردفیروزجایی»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید: