شهرستان ادب: ستون شعر سایت شهرستان ادب را با شعری از «هادی قاسمی» بهروز میکنیم:
چهلسال است میگریم، چهلسال است میخندم
کتاب خاطرات تلخ و شیرین پر از پندم
من از آغاز دلبستم به استقلال و آزادی
ز هرچه زرق و برق آورد شرق و غرب دل کندم
من آن باغم که دستانی خدایی کاشت بذرم را
سپس ساقه به ساقه زد به ساق عرش پیوندم
نهال کوچکی بودم که از طوفان گذر کردم
تعجب میکند عالم، اگر سروی تنومندم
مرا فکه، طلائیه، شلمچه، فاو میفهمد
چنانکه لحظههای داغ سرخاخونِ اروندم
در این عالم که دنیا از زر و سیم آبرومند است
من از خون جوانان برومند آبرومندم
کبوترهای خونینپر ز دوشم میپرند و من
به پای بال و پرهاشان هزاران بوسه میبندم
شعار «می روم تا انتقام سیلی زهرا_
بگیرم» را زدم با سربلندی روی سربندم
زمین مات ثباتم شد، زمان حیران جریانم
سرود رود کارونم، شکوه کوه الوندم
درون پیکرم روح جوانی میدود امروز
که پر شور است چشمانم، که پر شوق است لبخندم
جهان زیباتر از این روزگاران میشود روزی
و من چشم انتظار وعدۀ حق خداوندم
بهارا! بیتو فروردین فقط تکرار تقویم است
از این تکرار میسوزد همیشه جان اسفندم