یادداشتی از امیررضا یزدانی
شریعتی، امام خمینی و شعر انقلاب اسلامی
03 آذر 1394
02:28 |
0 نظر
|
امتیاز:
4.5 با 8 رای
شهرستان ادب: در سالروز تولد متفکر بزرگ انقلابی، زندهیاد دکتر علی شریعتی، امیررضا یزدانی شاعر جوان، به مرور نسبت شریعتی با ادبیات انقلاب پرداخته است.
شریعتی، امام خمینی و شعر انقلاب اسلامی
آنهایی که در هوای دهۀ چهل و پنجاه شمسی نفس کشیدهاند، به خوبی از تاثیر افکار و اندیشههای علی شریعتی و برخوردهای دوگانۀ مردم ایران با آثار او آگاهاند. دستهای بدون اینکه خطی از کتابهای او را خوانده باشند به دشمن خونیاش تبدیل شده بودند. دشمنانی که عموما از عوام بودند و تنها تحت تاثیر تبلیغات سوء او را به کفر و کمونیست متهم میکردند. از سوی دیگر خیل دانشجویان و اهل مطالعه و اندیشه که جدا از دین و مسلک شریعتی مخاطبان و طرفداران پر و پا قرصاش شدند.
در این جناحبندیها عدهای نیز هم طرفدار و هم منتقد دلسوز دکتر شریعتی بودند. اسلامشناسانی که از درد و دغدغههای او به خوبی آگاه بودند و اگر انتقادی هم نسبت به افکارش داشتند از روی شفقت بود نه کینه و دشمنی کورکورانه. چنان که رهبر معظم انقلاب به نقل از امام خمینی میفرمایند: یک روز اﻣﺎم (ره) ﺑﻪ ﻣﻦ ﻓﺮﻣﻮدﻧﺪ: ﻣﻦ ﺑﻪ ﺳﻪ دﻟﯿﻞ از ﻓﻮت دﮐﺘﺮ ﺷﺮیعتی ﻣﺘﺎﺳﻒ ﻫﺴﺘﻢ. یکی اﯾﻦ ﮐﻪ ای ﮐﺎش ایشان ﺑﺎ آن ﻗﺪرت ﺑﯿﺎن و اﺣﺎﻃﻪای ﮐﻪ ﺑﺮ ﮐﻼم و ﻧﻔﻮذی ﮐﻪ در ﺟﻤﻊ ﺷﻨﻮﻧﺪﮔﺎن داﺷﺖ، ﺗﻮﺟﻪ ﺧﻮد را ﺻﺮﻓﺎ ﺑﻪ ﻧﺴﻞ داﻧﺸﮕﺎﻫﯽ ﻣﻌﻄﻮف ﻧﻤﯽﮐﺮد و ﻫﻤۀ ﺟﺎﻣﻌﻪ اﻋﻢ از روﺣﺎﻧﯽ و ﺑﺎزاری را در ﻧﻈﺮ ﻣﯽداﺷﺖ و ﺳﻌﯽ ﻣﯽﮐﺮد ﻫﻤۀ اﻗﺸﺎر از اﻧﺪیشهﻫﺎ و ﺗﻔﮑﺮاﺗﺶ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪ ﺷﻮﻧﺪ. ﺗﺎﺳﻒ دوم ﻣﻦ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ﭼﺮا ﻋﺪهای ﺑﺎ او در اﻓﺘﺎده اﻧﺪ و ایشان را ﺑﻪ ﺧﻮدﺷﺎن و ﺧﻮدﺷﺎن را ﺑﺎ او ﻣﺸﻐﻮل ﮐﺮدﻧﺪ و ﻧﮕﺬاﺷﺘﻨﺪ درﺳﺖ ﮐﺎر ﺑﮑﻨﺪ و درﺳﺖ ﺗﺒﻠﯿﻎ ﺑﮑﻨﺪ. ﺗﺎﺳﻒ ﺳﻮم ﻣﻦ اﯾﻦ اﺳﺖ ﮐﻪ ایشان زود از دﻧﯿﺎ رﻓﺖ و ﻧﺘﻮاﻧﺴﺖ ﺑﻤﺎﻧﺪ و اداﻣﻪ ﺑﺪﻫﺪ و ﮐﺎر ﺧﻮدش را ﺗﺼﺤﯿﺢ ﺑﮑﻨﺪ.»
روشنفکران مذهبی اصل را بر حقانیت لیبرالیسم و قبل از این مارکسیسم قرار میدادند اما به خاطر فرهنگ ایرانی که بدون مذهب نمیشود بر آن تأثیری گذاشت سعی میکردند عناصری از مفاهیم مذهبی را با لیبرالیسم یا مارکسیسم ممزوج یا تفسیر کنند. ولی شریعتی هیچ ویژگی از این دو قشر روشنفکر مذهبی را نداشت. او ضد مارکسیسم بود و با تودهایها و مارکسیست بارها جنگیده بود. آنچنانکه او فرهنگ غرب بر مبنای لیبرالیسم را درک کرده بود و کاملا از آن تنفر داشت. او به تمام معنا درد دین داشت. او نمیخواست از اسلام قرائتی راستی یا چپی داشته باشد. او دنبال قرائت اصیل اسلام بود یا به قول خودش، دنبال نفی اسلام تاریخی بود که در حوادث تاریخ توجیه شده بود. شریعتی قرائتی ایدئولوژیک از اسلام داشت حال آنکه روشنفکران اسلامی به دنبال ایدئولوژیزدایی هستند. او از آن جهت روی عناصر انقلابی اسلام تأکید میکرد تا اسلام را به عنوان رقیبی برای مارکسیسم انقلابی نشان بدهد. شریعتی اگر بر عناصری از قبیل آزادی و دموکراسی اصرار میکرد به دنبال رقابت اسلام با لیبرالیسم بود. هر چند شریعتی در مسیر حرکت خود دچار اشتباهاتی شد ولی هدف او هدف خوب و بزرگی بود.
از اینها گذشته، نگاه جامعه شناسانۀ او به مفاهیم اسلام، ادبیات خاص او و شجاعت و بیباکیاش در بیان عقایدش، شهرت او را جهانی کرد. به طوری که تا سالهای سال او از موثرترین متفکران انقلاب بود. در این میان اما تاثیر آثار و افکارش بر قشر فرهیخته و به خصوص اهل ادب قابل توجه است. در این مجال بر آنیم تا تاثیر شریعتی بر ادبیات انقلابی را از دو منظر بررسی کنیم:
اول. زبان ادیبانۀ شریعتی.
شریعتی مفاهیم تاریخی و جامعهشناسانه و فلسفی و... را هم با زبان ادبی مینویسد نه زبان تاریخی و جامعهشناسی و فلسفی. به عنوان مثال گذشته از برخی دادههای غلط مورد استفاده دکتر، روح کلی اثر بحثانگیز او «تشیع صفوی، تشیع علوی» خالی از حماسهای نیست که پیامهای امام امت مشحون از آن بود. نکته اینجاست که کسانی از میان روحانیون و اهل علم متوجه این نکتۀ ظریف بودند که از قضا خود دستی بر ادبیات و هنر داشتند؛ کسانی همچون استاد محمدرضا حکیمی و آیتالله خامنهای؛ و اگر تاثیرپذیران از مکتب شریعتی غالبا از جنس فرهیختگان و اهالی ادب و هنرند ناشی از همین زبان متمایز اوست. و گرنه که عوامالناس تا سالهای سال کتابهای شریعتی را نجس میدانستند.
شریعتی که خود دستی بر آتش شعر هم دارد، شعر را هم وسیلهای میداند برای بیان اندیشههای انقلابیاش. نمونۀ این دردمندی شعریست که برای امام خمینی گفته است. در روزگاری که هنوز ارگانی شکل نیافته بود که برای شعر در وصف امام خمینی سکه بدهد:
فریاد روزگار ماست
روح خدا
در روزگار قحطی هر فریاد
در روزگار قحطی هر جنبش
فریاد روزگار ماست
آری در روزگار مرگ اصالتها
بیتو دگر چه بگویم
چه را بسرایم
ای مطلع تمام سرودها
بیتو فرو نشسته دگر فریاد
تنها شده است هر چه که انسانیت
در پایتخت غارت و خون
جز وحشت و هراس نمیبینم
این درد را با که بگویم
که هر ورق از هر کتاب
ترس را فریاد میکند
حتی پلاس کهنه خیابان هم
تجربه کرده است ترس را
اینک سیاه بینمش
تا بر تو باز شود
که راست میگویم
در هر کرانه این شهر بیطپش
سگهای زنجیری
سگهای دستآموز
در چشمهای بیدار
ترس را نشاندهاند
آنها
هر روز میدرند
هر روز میبرند
و پاداش را
از دست گرگ میگیرند
در پایتخت غارت و خون
سگهای زنجیری
آن گرگ پیر را به حراست نشستهاند
بیتو در پایتخت دیو دماوند
سیاوشها و کاووسها در بندند
ای کاش رستم
کاووسها را نمیرهاند
تا اینگونه گشادهدست
در بند بخواهد رستم را
در خون کشد سیاوش را
بیتو من از خمین گذشتم
افسرده بود و سرد
نام تو را زمزمه میکرد روز و شب
فریاد روزگار ماست
روح خدا
بانگ تعهد و رسالت
بانگ خدا و خون
اینک توای سلامت پویا
ای کرامت بیمرز
بر این زمین تشنه ببار
آری آری
تا زاید این سترون فرسوده
گلهای سرخ شهادت را
تا باز در نبض شهر تپد
فریاد آری
توای سخاوت بیحد ببار بر جنگل
تا باز این درخت خفته شود بیدار
تا باز آن جوانه کند فریاد!
شریعتیِ ادیب حتی در سخنرانیهایش نیز دست از ادبیات خاص خود بر نمیدارد. گواه این جمله صوتهای باقی مانده از سخنرانیهای اوست. در و دیوار حسینیه ارشاد نیز میتواند گواه خوبی باشد.
دوم. تاثیر شریعتی بر اهل ادب و هنر
این تاثیر، هم در نوع نگاه فرهیختگان جامعه در خلق آثار ادبی و هنریشان و هم در آثار تقدیمی هنرمندان به دکتر شریعتی مشهود است.
از علی معلم دامغانی و حمید سبزواری و موسوی گرمارودی تا سید مهدی شجاعی و محسن مخملباف و حسن حسینی و قیصر امینپور و... صراحتا یا تلویحاً از تأثیر شریعتی بر خود یاد کردهاند. تا جایی که یکی از مشهورترین مثنویهای علی معلم به تعبیر خودش «برای شهید شریعتی» بدین گونه آغاز میشود:
گزین شدند و سوار گزیده را کشتند
سیه بپوش برادر، سپیده را کشتند
حرامیان همه شب را به حیله کوشیدند
چراغ قافله را با سحر خموشیدند
و آنگاه در حاشیه این شعر، این توضیح را اضافه کرده است که: «این مثنوی در ۳۱/۳/۵۶ سروده شده است؛ آن روزهایی که امت ما برای دکتر علی شریعتی سوگوار بود. مضامین این شعر از کتاب حسین؛ وارث آدم اقتباس شده است.»
قیصر امینپور نیز در اولین دفتر شعر خود؛ در کوچه آفتاب که سالهای اول انقلاب منتشر شده و به سرودههای سالهای ۵۷ تا ۶۲ او اختصاص دارد، رباعیای را با تیتر «روح آب» «برای شهید شریعتی» تقدیم به او کرده است:
برخیز که روح اب بر خاک افتاد
آن راکب خونرکاب بر خاک افتاد
چشمان شفق به سوگ خون میگرید
همسایه آفتاب بر خاک افتاد
یا هماو در مطلع «غزل تقویمها»یش با این بیت:
عمری بجز بیهوده بودن سر نکردیم
تقویمها گفتند و ما باور نکردیم
پانوشتی با این عبارت آورده است: «خوشهای است که از «کویر» شهید شریعتی چیدهام.» و این، همه تأثیری نیست که امینپور از شریعتی پذیرفته و باید تمام آثار او و خصوصا دفترهای اخیر او بررسی شود تا تأثیرپذیری او به عنوان یکی از اصلیترین شاخههای درخت ادبیات انقلاب از آثار دکتر شریعتی روشن شود.
به جز قیصر، سید حسن حسینی نیز از کسانی است که میتوان ردپای نام شریعتی و ادای احترام به او را در آثارش دید و دریافت. دفتر «همصدا با حلق اسماعیل» اثری از اوست که در فصل سوم خود ۹ رباعی «با یاد معلم شهید شریعتی» دارد که چند نمونه از آن در زیر میآید.
در غربت
ما بیخبران را خبری دیگر بود
بر نخل شهادت ثمری دیگر بود
خصم زر و زور و کینهجوی تزویر
در غربت خود ابوذری دیگر بود
از صحابه باران
میسوخت که از تبار تبداران بود
میساخت که از زمره معماران بود
در بیشه آسمان شب میغرید
چون رعد، که از صحابه باران بود
تأثیر ادبیات شریعتی بر شعر و نثر انقلاب اسلامی را البته نه باید تنها در یادنامهها و سرودههای تقدیمی شاعران محصور کرد و نه حتی اصولاً در شعر و ادبیات و چه بسیار نمایشنامهها که از روی آثار وی یا بر اساس سوژههای او نوشته و اجرا شدهاند. فیالمثل تا سالهای سال بعد از انقلاب سوژه «آری، اینچنین بود، برادر» او حتی در شهرستانهای دور افتاده از پایتخت نیز مورد اقتباس قرار گرفته و در مساجد و تالارهای نمایش اجرا میشد.
نگاه تحلیلی ویژه مرحوم شریعتی نیز تحسینبرانگیز است. شاید بتوان او را از پایهگذاران چنین اندیشههایی دانست. اندیشهای که اسلام را با پویایی و انعطاف میبیند نه با یک نگاه خشک و عاریتی و محدود. این پویایی دقیقا همان چیزی است که فقه میخواهد.
علیایحال مروری بر انبوه آثار ادبی و هنری انقلاب نشان میدهد که هنرمندان و ادیبان، تأثیر زیادی از شریعتی پذیرفتهاند و این بیارتباط با زبان و لحن ذوقی و هنری شریعتی نبوده است. در واقع آن زبان هنری برخاسته از درد دینی، گویی با اثر گذاشتن بر هنرمندان مخاطب اصلی خود را مییافته و آنکآنک در حال شکلدهی به جریان رو به رشد هنر انقلاب اسلامی با مضمون و دغدغه علوی و دینی بوده است.
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.