یادداشت سورنا جوکار بر کتاب گاهی حواست نیست علی داوودی
14 دی 1395
15:29 |
0 نظر
|
امتیاز:
با 0 رای
شهرستان ادب به نقل از فارس: قصد دخالت دادن شاعران سطح پایین را در آنچه خواهم گفت ندارم و در قیاس خود فقط شاعران جریانساز را مدنظر قرار میدهم؛ به این ترتیب که گمان میکنم بیتردید، آثار معدود شاعرانی که توانستهاند در قالبهای متنوع شعر بسرایند، قابل اعتناتر از شاعرانیست که فقط در یک قالب طبعآزمایی میکنند؛ زیرا سرایش در قالبهای مختلف نشان از آن دارد که شعر فقط حاصل تکرار، تمرین و به دست آوردن فرمولها و معادلههای یک قالب خاص نیست، اما برای من از میان همان معدود شاعران نیز، آنهایی که شعر نیمایی هم سرودهاند، قابل احترامترند.
شعر نیمایی را کمال شعر فارسی میدانم؛ زیرا این نوع شعر را خواص پسندیدهاند و عوام میفهمند. همچنین نقطۀ تلاقی سنت و مدرنیته در شعر فارسیست و برخلاف آنچه به نظر میرسد، سرودن شعر نیمایی بسیار دشوار است و یادآوری اسامی مانند قیصر، اخوان، فروغ و نصرت رحمانی بیانگر آن است که تنها آن دست شاعرانی توانستهاند در این قالب موفقیت حاصل کنند که از پیشینۀ علمی و ادبی درخوری بهرهمند بودهاند و شاید به دلیل فقدان چنان افرادیست که عدهای عقیده دارند دورۀ زمانی اوج شعر نیمایی بسیار کوتاه بوده یا به پایان رسیده است. گذشته از تمام این مسائل، وقتی در میان اینهمه تکرار مشکوک سپید و غزل پس از سالها پهلوانی سر برمیآورد و با انتشار یک مجموعۀ شعر در قالب نیمایی فریاد «انی انا الشاعر» میدهد، نباید حتی سر سوزنی در ادعای او تردید کرد.
علی داوودی شاعر مجموعۀ «گاهی حواست نیست» همان پهلوانیست که متفاوتزیستی و خلاف جریان شنا کردن را مقصد خود قرار داده و این خود گواه آن است که داوودی با آگاهی دست به سرایش زده و هدف او بیان اندیشههاست و نه فقط انتشار کتاب و معرفی خود به نام شاعر. با نگاهی به این مجموعه میتوان دریافت که شاعر فردیست دلزده و مأیوس از روزمرگی عصر انسان که چون راه فراری از این گستره نیافته، لاجرم به حصار خود پناه آورده است. همان خودی که جزئی از کل جامعۀ انسانیست و داوودی با اتکا به این تضاد، تقابل بسیار دلچسبی در اشعار خود ایجاد کرده است. داوودی در این مجموعه از وزنهای متنوعی استفاده کرده و این گزینش اوزان آرام و سیال، ابزاری بوده تا مخاطب برای تأمل، در متن شعر توقف کند.
داوودی در شعرهایش فریاد نمیزند تا شنیده شود، بلکه آهسته حرف میزند تا به او گوش کنند. فضای حاکم بر کتاب را میتوان تلفیقی از حماسۀ اخوان و عاطفۀ قیصر دانست و این هنر داوودیست که تیغ را با آب پیوند داده و آینه آفریده. با تمام این احوال نمیتوان جایگاه فعلی را ایستگاه نهایی شعر داوودی دانست و باید دید آیا او در گذر زمان همین روند را ادامه خواهد داد؟!
گاهی گلم!
پرهیز کن، پرهیز
از خندۀ لبریز
هرچند میگوید که میخواهد تو را
پاییز
آخر چرا این قدر
بی فکر و پروایی؟
گاهی حواست نیست زیبایی*
* گاهی حواست نیست - شعر بیست و سه
سورنا جوکار
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.