شهرستان ادب به نقل از الفیا : مصطفی محدثی خراسانی در سال ۱۳۴۰ در شهرستان تایباد خراسان جنوبی بهدنیا آمد و تحصیلات عالی را در مشهد گذراند. فعالیتهای جدی شعریاش با تشکیل گروه شعر حوزهی هنری مشهد در سال ۱۳۶۴ آغاز شد. او از سال ۱۳۷۰ تا ۱۳۸۰ مسئولیت این گروه را بر عهده داشت و پس از آمدن به تهران، سردبیر فصلنامهی شعر شد. از آثار او میتوان به شاعران پروازی، هزار مرتبه خورشید، گزیدهی ادبیات معاصر شمارهی ۴۶، طنین کوه و سلوک باران اشاره کرد.
همهی شعرهای مجموعهی جشن یگانگی جزو اشعار جدید شما هستند؟
در این مجموعه بیشتر از شعرهای تازهی بنده استفاده شده. چیزی حدود شصت درصد از کارهایی هستند که قبلاً در جایی منتشر نشده بود و بقیه منتخبی است از مجموعههایی که پیش از این بهچاپ رسیده. آن بخش شعرهای جدید مربوط به آثاری است که طی سالهای ۸۸ تا ۹۴ سروده شدهاند، ضمن اینکه در این مجموعه هم قالبهای مختلفی وجود دارد اعم از غزل، مثنوی، رباعی، دوبیتی، و هم از نظر مضامین متنوع است.
برخی از شاعران عقیده دارند شاعر باید زاویهی دید و نوع نگاهش به مسائل اجتماعی و سیاسی روز را در شعر بیاورد. شما با این نظر موافقید؟
با توجه به اینکه شاعر در جامعه حضور دارد و متأثر از رخدادها و اتفاقهای روز اجتماعی است، این موضوع در شعرش هم منعکس میشود، اما به عقیدهی من هر چقدر این تأثیر و این نگاه بتواند شاعرانهتر و درونیتر مطرح شود، ماندگارتر خواهد بود. اینکه شاعر بخواهد در اثر خود و در مقابل هر مسئلهی اجتماعی و یا سیاسیای بیانیه صادر کند چندان رسالت شعری نیست. البته، پسندیده است اگر یک تأثیر شاعرانه داشته باشد و یا انعکاس شاعرانهای بتواند در آن اثر بیان کند، که بزرگان شعر ما هم این کار را انجام دادهاند. به طور مثال، حافظ در مقابل مسائل سیاسی زمان خودش واکنش شعری داشته، اما آثار او شعار سیاسی و یا بیانیه نیستند و بیشتر تبدیل شدهاند به مفاهیم درونی و ازلی و ابدی که هم مصداق روزگار را در خود دارد و هم آیینهای است برای نشاندادن حق.
از این بابت چنین پرسشی را مطرح کردم که در برخی از اشعار همین کتاب به طور کلی نوع نگاه شما به برخی مسائل روز بهچشم میخورد.
نگاه بنده هم به مسائل اجتماعی اینگونه است. در واقع هم میتواند مصداق روز را پیدا کند و هم به گونهای گفته شده که تاریخ مصرف نداشته باشد، به شکلی نباشد که به محض منقضیشدن آن رویداد و حادثه این شعر هم بایگانی شود. من از این نوع کار تاریخدار پرهیز دارم. به طور مشخص، قالب غزل برای اشعار عاشقانه است و در اشعار حافظ این عشق آمیخته با عرفان است، ولی با چاشنی عرفان و مسائل اخلاقی و حکمت که به زیبایی تمام بیان میشود.
همانطور که شما فرمودید، در این کتاب اشعار در قالبهای مختلف کنار هم گذاشته شده و در قالب یک کتاب بهچاپ رسیده. چه شد تصمیم گرفتید در کنار غزلها، تعدادی از اشعار در قالب رباعی، مثنوی، دوبیتی و ترانه را هم جای بدهید؟
قصدم این بود که این مجموعه کتابی باشد که در آن کارنامهای از کار شعر بنده به مخاطب ارائه شود. به همین دلیل، اصراری نداشتم که حتماً یک مجموعهی غزل یا دوبیتی چاپ کنم. این کتابی است که نشاندهندهی علاقهمندی، توانمندی و جهانبینی شعری من در قالبهای گوناگون است. البته، علاقهی اصلی و محوری من غزل است و بعد رباعی. بخش اعظم این کتاب هم شامل غزلهای بنده است.
یکی از نکاتی که در اشعار شما در قالبهای مختلف دیده میشود وجود شهر خراسان است. دلیل این کار چیست؟
خراسانی که در شعر من آمده به معنای خراسان جغرافیایی نیست و بیشتر به معنی فرهنگی آن اشاره دارد، آن خراسانی که شالودهی فرهنگ و ادب ما در آن پیریزی شده و تا امروز هم که شعر در سبکهای مختلف عراقی و هندی داریم، باز همان طعم و سبک خراسانی در آثار وجود دارد. در واقع، آن چهارچوب زبان شعر ما و پی شعر ما که بر آن افکنده شده شعر خراسانی است. علاقهی من به خراسان یک خراسان فرهنگی است و مربوط به شهر و کشور نیست؛ فرهنگی است که در تمام گسترهی فارسیزبانان کماکان حاضر است و زیرساخت فرهنگ و ادب ما طعم و مایهی خراسانی دارد.