یادداشت علی‌محمد مودب بر کتاب «جشن همگانی»

شهرستان ادب به نقل از شهرآنلاین: «بامداد جمعه گلزار شهیدان دیدنی است/ پیشمرگان سپاه منتقم صف بسته‌اند». پیشتر یادداشتی نوشته بودم در همین روزنامه درباره این یک بیت شعر از سیدمحمد میرهاشمی و به‌اشتباه نام شاعر را سید‌محمد نژاد‌هاشمی نوشته بودم. 
چند شب پیش در فرهنگ‌سرای اشراق شب شعری بود. برادر گرامی، جناب نژاد‌هاشمی، را دیدم و درباره این شعر از ایشان پرسیدم. 
ایشان فرمودند که این شعر از سیدمحمد میرهاشمی است که شاعر بزرگواری هستند از مشهد مقدس که درجه شریف جانبازی نیز دارند. 
بدین‌وسیله تصحیح می‌کنم و ضمن این تصحیح درباره یک کتاب توضیحاتی می‌دهم، به‌امید آنکه اهلش بروند سراغ این کتاب و بخوانندش. 
این کتاب «جشن همگانی» است، از نویسنده خوب و توانای امروز، جناب مجید قیصری، که مجموعه‌ای از داستان‌های کوتاه است. 
داستان کوتاه دو خوبی عمده دارد: هم داستان است و هم کوتاه! برای دوستانی که هنوز اهل خواندن داستان بلند و رمان نیستند داستان کوتاه ورودی خیلی خوبی است که بتوانند وارد دنیای رمان و داستان بلند شوند. 
داستان‌های کوتاه‌ نویسندگان خوب هرکدام جهانی دارد و اشاره‌هایی که می‌تواند برای همیشه در وجود آدم ماندگار شود. 
مجید قیصری در «جشن همگانی» داستان‌های خیلی خوبی دارد که از این نظر ممتازند. یکی از داستان‌های خوب و جهان‌دار و جان‌دار این مجموعه داستان «هر شب یکی از این گله گم می‌شود» است. 
خب قاعدتا نمی‌توانم خیلی تعریف کنم؛ فقط به اشاره‌ای بسنده می‌کنم، چون داستان کوتاه است و خلاصه کردنش کاری عبث. همین‌قدر اشاره کنم که این نوع داستان‌پردازی مقتدرانه در خدمت مفاهیم مهم فرهنگ و تمدن ما، مثل یاد مرگ، جای شکر و تشکر دارد. 
خلاصه اینکه برای جناب میرهاشمی آرزوی توفیق دارم و دعا می‌کنم برخی از شما بروید سراغ کتاب داستان خوب «جشن همگانی» و پیدایش کنید و بخوانیدش. یافتن نشانی ناشر و مرکز پخشش هم با امکانات دنیای امروز مثل موتورهای جستجوی اینترنتی خیلی سخت نیست.