شهرستان ادب: محمدرضا وحیدزاده در سال گذشته پژوهشی با موضوع «تاریخ شعر انقلاب اسلامی» انجام داده است، به پشتیبانی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشۀ اسلامی. به مناسبت درگذشت احمد عزیزی، مطالب مرتبط با این شاعر انقلابی را از طی این پژوهش استخراج کرده و طی یادداشتی فراهم آورده است. شما را به خواندن این مطلب دعوت میکنیم:
1. پرویز بیگی حبیبآبادی: یک روز زندهیاد حسین منزوی به جلسات حوزه هنری آمده بود و در خلال همان جلسه بحثی در رابطه با «می» یا «شرابی» که حافظ در شعر خود آورده است، بین احمد عزیزی و حسین منزوی در گرفت. منزوی معتقد بود که بسیاری از این «می»ها عرفانی نیست؛ ولی در مقابل احمد نظر مخالف منزوی را داشت و میگفت که اکثر آنها معنای عرفانی دارد و به یاد دارم برای اثبات صحبتهای خود، بدون هیچ مطالعۀ قبلی، 45 دقیقه به صورت مداوم با ارجاع به بیتها و اشعار حافظ و متون ادبی وعرفانی گذشته به اثبات نظرات خود پرداخت. آنجا زندهیاد حسین منزوی لبخندی زد و احمد را مورد تشویق قرار داد و تاحدودی متقاعد شد و همین بحث موجب حضور مداوم منزوی در جلسات حوزۀ هنری شد.
2. محمدجواد محبت: پیش از انقلاب روزی برای خرید از خانه درآمدم. در خیابان، جوانی با چهرة ملتهب و آغوشی گشاده به طرفم آمد و خیلی پرشور و شاعرانه گفت: «سلام». باتعجب پرسیدم: «شما؟» گفت: «من احمد عزیزیام». پرسیدم: «چه میكنی؟» گفت: «شعر میگویم»؛ و همین جواب موجب شد او را به دیدار و نشست دعوت كنم. آنروز بعدازظهر تا من سرگرم دم كردن چای بودم، عزیزی با مداد، طرحی از چهرۀ من روی كاغذ كشید و طرحش جالب بود، كه متأسفانه بین كاغذهایم گم شد. آقای عزیزی گفت من در سال 45 در مدرسۀ میانکل شاگردت بودم. میانکل قسمتی از شهرستان سرپل ذهاب است و آثاری از روزگار آنوبانینی که سلسلۀ شاهان پیش از مادها بودهاند، بر دیوارۀ کوههایش دارد. پس از حال و احوال و اینكه پدرش در سرپل ذهاب شهردار بود، گفتم: «از شعرهایت بخوان»؛ خواند و دیدم خوب شعر میگوید. گفتم: «خب، میخواهی چهكار كنی؟» گفت: «شعرم چاپ بشود». گفتم: «میشود، شروع كن بنویس». ایشان شعری نوشت و من هم با قاصدی آن را برای آقای علیرضا طبایی، مسئول صفحات شعر مجلۀ جوانان در آن روزگار، فرستادم. طبایی شعر را با مقدمهای مهرآمیز چاپ كرد و از همین جا احمد عزیزی، احمد عزیزی شد. (محبت، 1388)
3. یوسفعلی میرشکاک: سیدمحمد آوینی مجلۀ سوره را منتشر میکرد؛ ما نیز با ایشان همکاری میکردیم. سیدمحمد یکبار از ما درخواست کرد که برای دیدن فیلم «برلین زیر بال فرشتگان» در اتاق سردبیر حاضر شویم. احمد عزیزی هم همراه ما بود. در آنجا فردی با چهرۀ آمریکاییها و فرد دیگری شبیه بچههای بسیجی نشسته بودند. سیدمحمد آن حضرات را برای ما معرفی نکرد. آن زمان زیرنویس وجود نداشت؛ لذا حین پخش فیلم، آن آقایی که قیافۀ آمریکایی داشت، به زبان فرنگی یک چیزهایی میگفت و سیدمحمد هم با او به زبان انگلیسی کلماتی را بلغور میکرد، بعد دوبله میکردند و در نهایت یک چیزی به ما میرسید. آن آقایی که چفیه به گردن داشت، ساکت بود و فیلم را تماشا میکرد. بعد از اتمام پخش فیلم، قرار شد آقایان راجع به فیلم حرف بزنند. آن آقا هنوز بسمالله الرحمن الرحیم را نگفته بود، احمد عزیزی گفت: «شما فلسفه خواندید؟» آرام به احمد گفتم: «احمد! کِشِت»... (میرشکاک، 1394)
4. مصطفی محدثی خراسانی: در شب شعری که در مشهد داشتیم، تا دوازده شب نشستیم و بحث کردیم و شعر خواندیم. عزیزی گفت باید یک جایی بنشینم و شعر بگویم. رفت و صبح با چهارصد بیت مثنوی که گفته بود، آمد. در مثنوی کسی را به قدرت و تأثیرگذاری علی معلم و احمد عزیزی نداریم. اصلاً کتابهای ایشان گنجینۀ ترکیبسازی است؛ به خصوص «کفشهای مکاشفه» که در آن زمان کمتر در فضای نقد بوده و بیباک در این عرصهها قلمفرسایی کرده است. (محدثی خراسانی، 1394)
5. علیرضا قزوه: من در جلسات ادبی حوزۀ هنری، که فکر میکنم عصرهای پنجشنبه برگزار میشد، شرکت میکردم. احمد عزیزی هم میآمد. گاهیوقتها بحثهایی را هم مطرح میکرد. مثلاً استاد آهی میآمد و عروض درس میداد. در بعضی از جلساتی که من بودم، آقای عزیزی از شیخ محمود شبستری میخواند و صحبت میکرد. هرکسی چند دقیقه مطلبی را آماده و ارائه میکرد. در آن جلساتی که من بودم، عزیزی بیشتر از شیخ شبستری و گلشن راز بیتهایی را میخواند و دربارۀ آنها صحبت میکرد. در آن روزگار بیشتر با فضای فلسفه و حکمت آشنا شده بود. جوان بود، حدود 23 سالش بود. با عشق و علاقه و با لهجۀ غلیظ کرمانشاهی حرف میزد. (قزوه، 1390)
6. محمدعلی محمدی: هیچکس کارهای «احمد عزیزی» را چکشکاری نمیکرد؛ چون جنس کارش لطافتی داشت که آدم را غرق خودش میکرد. مجالی برای اینکه به او بگویند کمتر بگو و پختهتر و عمیقتر بگو، شاید فراهم نمیشد یا شاید برداشتی که از شخصیت به شدت شکنندۀ «احمد» میشد، مانع بود. (محمدی، 1391)
«احمد عزیزی» استعدادی بود که فدای اصرار دیگران بر بیانیهنویسی او در روزنامه و فدای اصرار خودش بر پرگویی شد. (محمدی، 1391)
7. حسین اسرافیلی: گاهی بر او خرده میگرفتند که این چه شعری است برای اهل بیت (ع) میگویی؟ حتی یکبار محمود حکیمی، که خود در عرصۀ ادبیات صاحبنظر است، در حوزۀ هنری به عزیزی ایراد گرفت و گفت که چه بیانی است که برای ائمه (ع) به کار میبری؟ دیگر نباید از این دست شعرها بگویی. عزیزی در آن جلسه حرفی نزد، اما برای جلسۀ بعد یک جوابیۀ طولانی برای استاد حکیمی آماده کرده بود. به من گفت که فلانی این شعر را برای نقد استاد گفتهام، اما چون مقام استاد بالاتر است، آن را نمیخوانم. به بزرگان و صاحبنظران شعر احترام میگذاشت و به خاطر همین جواب این استاد را اینطوری نداد.
8. محمدکاظم کاظمی: کمرنگ و پررنگ شدن این خصوصیات سبکی در دورههای گوناگون، البته موجهایی نیز در پی داشته است؛ همچون موج «مردانیگرایی» و «معلمگرایی» در اوایل دهۀ شصت، رباعیسرایی در اواسط آن دهه، «عزیزیگرایی» در اواخر دهۀ شصت و اوایل دهۀ هفتاد و سپس پیدایش جریانهایی همچون غزل روایی در سالهای اخیر. (کاظمی، 1393)
9. کامران شرفشاهی: پس از انتشار مجموعه شعر «ملکوت تکلم» احمد عزیزی، آقای میرشکاک در جلسهای این کتاب را نقد کردند و نمیدانم که این ماجرا چطور به گوش آقای احمد عزیزی، که خداوند انشاالله به ایشان سلامتی عطا فرماید، رسیده بود یا رسانیده بودند، که دلخور شده بود و عجیب بود که چند هفته، هربار یکی از این آقایان (میرشکاک و عزیزی) به حوزه میآمد و حرفهای تازهای داشت، در صورتی که آن دیگری در جلسه حاضر نبود.
10. بهروز یاسمی: عزیزی و شعر او نشان دادند که زبان فارسی چقدر وجوه نامکشوف و فضاهای دستنخورده برای ادبیت دارد. چقدر قدرت ترکیبسازی و چقدر حوالت از امور ملموس به ساحت غیرملموس دارد. تا چه اندازه امکان انعطاف و اتصال دارد و چقدر میشود از ظرفیت آن برای زبان ادبی استفاده کرد، تا جایی که می توان آن را کاملاً بر زبان ادبی منطبق کرد.
منابع:
1. بیگی حبیبآبادی، پرویز (1391) تسلط عزیزی به شعر شگفتانگیز بود، تسنیم، شناسۀ خبر: 30772، بخش فرهنگی، 14/12/91
2. محبت، محمد جواد (1388)، باخاطرات و شعر محبت، فصلنامۀ شعر، بهار، شمارۀ 65 (صفحه 5 تا 15)
3. میرشکاک، یوسفعلی (1394)، داستان قهر و آشتی با آوینی: گفتگوی وطن امروز با یوسفعلی میرشکاک، کد 139377، 12/3/94
4. محدثی خراسانی، مصطفی (1394)، از سناباد شعر، به کوشش حسین قرایی، قم: دفتر نشر معارف
5. قزوه، علیرضا (1390)، عزیزی دانشآموز زرنگ مکتب زندگی بود، هفتهنامۀ پنجره، ویژهنامۀ احمد عزیزی، 1390
6. محمدی، محمدعلی (1391)، گفتگوی حسین قرایی با محمدعلی محمدی، خبرگزاری فارسی، بخش ادبیات انقلاب اسلامی، 27/9/91
7. اسرافیلی، حسین (1391) مراثی عزیزی هم رگههایی از شطحیات داشت، تسنیم، شناسۀ خبر: 30065، بخش فرهنگی، ۱۲/12/91
8. کاظمی، محمدکاظم (1393)، ده شاعر انقلاب، تهران: سپیدهباوران، ص 281
9. شرفشاهی، کامران (1391)، گفتگوی حسین قرایی با کامران شرفشاهی، خبرگزاری فارس، حوزۀ کتاب و ادبیات، 2/10/91
10. یاسمی، بهروز (1391)، شاعری مهجورتر از همۀ شاعران، تسنیم، شناسۀ خبر: 34839 بخش فرهنگی، 27/12/91