موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
به قلم نیلوفر بختیاری

دخترانه‌ها و عاشقانه‌هایی ناب از وحیده احمدی | یادداشتی بر کتاب «شاید به جا آوردی»

02 مرداد 1396 16:03 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 3.33 با 12 رای
دخترانه‌ها و عاشقانه‌هایی ناب از وحیده احمدی | یادداشتی بر کتاب «شاید به جا آوردی»

شهرستان ادب به نقل از الف‌یا: وحیده احمدی از جمله بانوان شاعر و از اعضای دورۀ دوم شعر جوان انقلاب اسلامی (آفتابگردان‌ها) است. مجموعه شعر او به نام «شاید به جا آوردی» اخیراً از سوی انتشارات شهرستان ادب منتشر شده است. مجموعه شعری که عنوان و طرح جلد آن از همان ابتدا این احساس را به خواننده منتقل می‌کند که قرار است با اشعاری لطیف و عاشقانه روبه‌رو شود. اما با وجود آنکه بیشتر این اشعار حاوی تجربیات دخترانه و عاشقانه است، شاعر از واکنش نشان دادن به مسائل اجتماعی و اعتقادی پیرامون خود نیز غافل نمانده و در میان 38 غزل موجود در این مجموعه، غزل‌هایی نیز با موضوعات و دغدغه‌های انسانی و حتی جهانی دیده می‌شوند که محصور و مقید به  زمان خاصی نیستند. شاعر با شعر خود صادق است و مدام در آینۀ طبعش به جستجوی خود و جهان خود می‌رود:

«نمی‌خواهم کسی باشم که از آیینه‌ها دور است

نمی‌خواهم، نمی‌خواهم، نمی‌خواهم، مگر زور است!

کسی باشم که نامش را نمی‌دانند گلدان‌ها

ولی در سرزمین داس‌ها بسیار مشهور است!..»

شعرهای این مجموعه تجربه‌محور و متکی به زیست شاعر هستند. شاعر علاوه بر توصیف حال خود و حدیث نفس، مدام با طرح سؤال به دنبال کشف حقیقت زندگی‌ست. حقیقتی که گاه نسبت به وقوع یا عدم وقوع آن نوعی حس تردید یا شگفتی دارد:

«امروز را دستی به دستم گل رسانید

فردا چه؟ آیا سهم من تاج و نگین است؟

یا پادشاهی چند روزی مختصر بود؟

بعدش حسابم با کرام الکاتبین است؟...»

این نوع نگاه آینده‌نگرانه که در اثر تجربه‌های خاص زندگی شاعر برای او ایجاد شده است، شعر او را از حالت یک توصیف خیال‌انگیز مطلق و متوقف در زمان، خارج می‌کند:

«طبق برنامه خواستم باشم، طبق قانون تیک تاک، اما

بی‌بهانه فرار کردم باز، از نگاه دقیق ساعت‌ها...»

این محصور نبودن در زمان و حال و هوایی خاص، شاید به این دلیل باشد که عنصر آینده‌نگری در شعر او حضور پررنگی دارد:

«من چه تاجی بر سر مادر زدم، تا که فرزندم سرم بگذاردش

هرچه را دادم به دست مادرم، کودکم روزی به من بسپاردش

من خود مادربزرگم می‌شوم، با همان تنهایی شب تا سحر

دیگر اولادم نمی‌پرسند: «پس پیرزن را کی نگه می‌داردش...»

شعر وحیده احمدی به ریتم حقیقی زندگی نزدیک است. این از انتخاب وزن‌های متنوع و پرهیز او از هرگونه مضمون‌سازی تصنعی یا بازی‌های زبانی و آوردن قافیه‌های اجباری پیداست.

شاعر در همین مجموعه‌ که شامل 38 غزل است، از 18 نوع وزن استفاده کرده که نشان‌دهندۀ محدود نبودن ذهن او در ریتم‌های تکراری است. البته از میان این اوزان بیشتر به بحرهای رجز و هزج اقبال نشان داده است. استفادۀ او از وزن‌های بلند و دوری به انتقال مضامین دلخواه و به ذهن سپرده شدن اشعارش کمک می‌کند:

«بوده آنکس که فکر می‌کردم، می‌شود در کنار آوردش/ مثل سیاره‌ای که جا مانده، باز روی مدار آوردش

می‌شود با نگاه سرسری‌اش، لحظه‌ای هم نشست و صحبت کرد/ از ملاقات اتفاقی تا پای قول و قرار آوردش

می‌شود خلق دست‌هایش را مثل رفتار پیچکی نو کرد/ روبه هر سو که دوست می‌دارم، روی هر شاخه بار آوردش..»

از دیگر ویژگی‌های شعری او می‌توان به استفاده از فضای گفتگو و مناظره، استفاده از روایت و گاه تمثیل اشاره کرد:

«به مادر گفتم او مردی‌ست با هوش و حواسی که،

همیشه جمع کارش هست، مرد با کلاسی که،

میان جمع دخترها ندارد با کسی شوخی

همیشه محکم و جدی و من در هر لباسی که...»

در ابیات بالا شاعر به توصیف معشوق می‌پردازد و شعر تا بیت پایان، که حاوی پاسخ مادر به دختر است، این حالت را حفظ می‌کند. اما بیت آخر ضربه‌ای ناگهانی و بار طنز خاصی را به وجود می‌آورد که به شیرینی این شعر افزوده است:

«نگاهم کرد مادر، گفت:«می‌دانم چه می‌گویی

مواظب باش دختر، مردها را می‌شناسی که!»

این ضربه‌ و حس غافلگیری در ابیات پایانی، در اشعار روایی دیگر این مجموعه نیز کم و بیش به چشم می‌خورد و در مجموع می‌توان از آن به عنوان یک نکتۀ مثبت در این غزل‌ها یاد کرد.

همان‌طور که پیش از آن اشاره شد، طرح سؤال از دیگر ترفندهای شعری وحیده احمدی‌ست. سؤالاتی که گاه دارای بار فلسفی و جهان‌شناختی هستند و مخاطب را به فکر فرو می‌برند. به ابیاتی از این اشعار اشاره می‌کنم:

-«جویندۀ که بودم یابندۀ که هستم

 از کی مدام بردم؟ بازندۀ که هستم؟

هرکس مرا به نوعی سهم گذشته‌اش کرد

ای حال نورسیده! آیندۀ که هستم؟»

 

-«چقدر از عمر من طی شد که فهمیدم نمی‌دانم

چرا هی دست بر سینه نپرسیدم، نمی‌دانم

چرا واضح نمی‌گفتم؟ که «خانم! من نفهمیدم»

چرا هر لحظه بیش از پیش ترسیدم، نمی‌دانم...»

این اشعار در عین طراوت و تازگی دغدغه‌ها، حاوی تلخی غمی هستند که شاعرانه و لطیف بیان شده و تکان دهنده و تأمل‌برانگیز است:

«گل بر سرش نریزید، او قهرمان نبوده‌ست

دنبال جایگاهی در این جهان نبوده‌ست

سکوی افتخارش، پاگرد پله‌ها بود،

 بالابری برایش تا آسمان نبوده‌ست

تی می‌کشید هر روز طی کرده‌هایمان را

سنگینی غباری بر راهمان نبوده‌ست...»

در کل، مجموعه شعر «شاید به جا آوردی»، حاوی اشعاری است که آیینۀ نگاه و جهان‌بینی خاص شاعر خود هستند و این کتاب، به عنوان گام نخست شاعر، قدم استوار و ارزشمندی‌ست که پیام‌آور نگاه و امضای خاص شعری اوست.

خواندن این کتاب را به همۀ کسانی که جویای دغدغه‌ها و دقایق شاعرانه هستند، توصیه می کنم.

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • دخترانه‌ها و عاشقانه‌هایی ناب از وحیده احمدی | یادداشتی بر کتاب «شاید به جا آوردی»
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.