شهرستان ادب: نویسندگان و شاعران متولد ماه آذر، در شهرستان ادب، تولد خود را در «سلام ماه» جشن گرفتند. این برنامه روز 23 آذر با حضور نویسندگان و شاعرانی چون راضیه تجار، بیژن ارژن، سید احمد نادمی، مریم جعفری آذرمانی، و مصطفی محدثی خراسانی در محل موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب برگزار شد. آذرماهیهای ادبیات، از خاطرات تلخ و شیرین گذشته گفتند، یاد درگذشتگان را گرامی داشتند و کیک تولد خود را در جمع دوستداران شعر و قصه بُریدند.
یادی از شاعر شهید
نخستین شاعری که به دعوت هادی خورشاهیان، شاعر و مجری برنامه، مهمان جشن «سلام ماه» شد، مصطفی محدثی خراسانی بود که اول آذر 1340 در تایباد خراسان به دنیا آمده است. او در آغاز سخنان خود از محفل ادبییی گفت که محل دیدار اهالی شعر خراسان در آن دوران بوده است: «بیشترین خاطرات من مربوط به جلسهای است که سالها پیش در مشهد شکل گرفت و به اقرار اهل ادب، جلسهای تاثیرگذار بود. برخی از آنان دوستان صمیمی من شدند و این دوستیهای مستحکم همچنان ادامه دارد. درواقع شخصیت ما در جریان همین ارتباطها شکل گرفت.»
سراینده مجموعههایی چون «هزار مرتبه خورشید»، «طنین کوه» و «بودن در نبودن» از شاعر شهیدی یاد کرد که در این جلسات حاضر بود: «محور این جلسات شهید احمد زارعی بود، و در کنار او باید از سید عبدالله حسینی، محمدکاظم کاظمی، مجید نظافت، غلامعباس ساعی، و بعدها مرتضی امیری اسفندقه و در دورههایی مصطفی علیپور یاد کنم.» محدثی خراسانی ادامه داد: «میتوان گفت طی دو سه دهه گذشته، تقریبا هر شاعری که از خراسان مطرح شده است در آن جلسه هم حضور داشته است. این جلسه از سالهای 1364-65 در مشهد تاسیس شد و بعد از دو سه سال در خراسان، آوازهای به هم زد. طوری که بزرگان شعر خراسان، از جمله استاد قهرمان، جناب صاحبکار و آقای کمال، میخواستند که ما پیششان برویم. در یکی از همین جلسات آقای قهرمان، آقای مرتضی امیری اسفندقه را به ما معرفی و از توان شاعریش هم بسیار ستایش کرد.» او در پایان غزلی با این مطلع خواند :«عقل اگر راهزن کوچه دیدار نبود / تا کنار تو مرا فاصله بسیار نبود».
از حرم تا آسمان
راضیه تجار متولد 5 آذر 1326، در تهران، دومین مهمان «سلام ماه» از فیروز زنوزی جلالی یادی کرد: «ایشان متولد آبان بود و سال گذشته در همینجا تولدش را جشن گرفتیم. یادم هست که حرفهای خوبی زدند و البته مطالب ارزشمندی هم نوشتهاند و منتشر کردهاند.» این نویسنده سپس از نگرش خود به زندگی گفت: «من همیشه نیمه پر لیوان زندگی را دیدهام و بنابراین لحظهها همیشه برایم زیباست. خداوند ناظر و پشتیبان ماست و بنابراین زندگی زیباست.»
تجار به فعالیتهای ادبی اخیر خود نیز اشاره کرد: «سال گذشته کتاب «آتشزاد» را منتشر کردم، کاری که خودم آن را دوست دارم. کاری با عنوان «اسم تو مصطفاست» را هم در دست چاپ دارم که درباره شهید مصطفی صدرزاده [شهید مدافع حرم] است. در حال حاضر کاری در دست نگارش دارم که به وقتش دربارهاش حرف خواهم زد، هنوز زود است. کتاب دیگری هم در روایت فتح منتشر کردهام با عنوان «آسمان» که درباره شهید داود سهیلیان است، کسی که با شهید شیرودی و شهید کشوری همپرواز و دوست بوده است. زندگی ایشان متاسفانه مغفول مانده بود و خوشحالم این کار را پذیرفتم. همسر ایشان هم وقتی کار را دیدند لوحی به من هدیه دادند که یادگار گرانقدری است.»
این نویسنده، که آثاری چون «نرگسها»، «هفتبند»، «سفر به ریشهها» و «اقاقیا» را در کارنامه دارد، در پایان به درخواست مجری برنامه، خطاب به جوانان گفت: «توصیهام به همه شما عزیزان این است که در این روزگار بیش از آنکه به زمین فکر کنیم به آسمان بیاندیشیم چون از آن بالا، لطف بیشتری به ما میرسد و در این زندگی که گاه پر از چاله است، دلمان هم گرمتر خواهد شد.»
در ادامه، حمیدرضا مداح، شاعر جوان متولد 25 آذر 1371، چند رباعی خود را خواند. شاعر دیگری که تولد خود را در سلام ماه جشن گرفت مریم جعفری آذرمانی، متولد 5 آذر 1356 در تهران، بود که مجموعه شعرهای «پیانو»، «قانون»، «تریبون» و «روایه» از جمله آثار منتشر شده اوست. او غزلی از دفتر «نواحی»، مجموعه در دست انتشارش، برای حضار خواند که اینگونه آغاز میشد: «جای معشوق در ذهن من نیست، پس نه از تو نه از تن نوشتم/رنج سرمایهدار جهان بود، پس همان را مبرهن نوشتم». آذرمانی در پایان شعری دیگر از مجموعه «راویه» خواند که فضای کلی آن، به گفته شاعر، در انتقاد از فضای مجازی است.
حرفه درستخوانی شعر!
سعید پورطهماسبی، متولد 5 آذر 1362، شاعر دیگری بود که پیش از این مجموعه «قرار» را در سال 94 چاپ کرده بود و امسال به چاپ دوم رسید. او غزلی برای حضار خواند که مطلع آن چنین بود: «ای من سر از کار تو آخر درنیاوردم/عمری به خود پیچیدم و سر در نیاوردم». پورطهماسبی همچنین خبر داد که در تدارک یک مجموعه غزل است.
بیژن ارژن، متولد 5 آذر 1348، در کرمانشاه، که رباعیهای او شهرت فراوانی دارد، شاعر دیگری بود که مهمان سلام ماه آذر شد. او به سابقه کاری خود در در صدا و سیما اشاره کرد و ماجرای اشتغالش در این سازمان را توضیح داد: «در آن زمان، ترانهای منتشر شده بود اما خواننده بخشی از شعر را نادرست خوانده بود و بدین ترتیب هزینههای زیادی هم روی دست سازندگان اثر گذاشته بود. آقای صوفی از من خواست تا در این زمینه به صدا و سیما کمک کنم. و چنین شد که من شیوه خوانش درست شعر را به صدا و سیماییها آموزش میدادم. به همین دلیل هم کرمانشاه را ترک کردم و ساکن کرج شدم.» ارژن سپس چند رباعی خود را خواند: «ای گمشده در بازی چندم شدگی/ ای گم در باتلاق مردمشدگی/ای گم چقدر سال گذشت از دیروز/ امروز تویی کجای این گم شدگی» و «جیغ اره مگر صدای تو نبود؟ / عریانی جنگل به هوای تو نبود؟/ آن رود خروشان که هزاران الوار/بر شانه اوست، چشمهای تو نبود؟»
سید احمد نادمی، شاعر دیگری بود که تولد خود را در کنار علاقمندان ادبیات جشن گرفت. او نیز خاطرات دوران مجله شعر را روایت کرد. نیز از متولدان آذرماه از جمله احمد شاملو و رضا براهنی یاد کرد و خاطرهای از خلیل عمرانی، شاعر گفت و شعری را که با الهام از سنگ قبرهای یدالله رویایی با عنوان «سنگ خلیل» سروده بود برای حضار خواند. او همچنین از بیمهریهایی که به عمرانی شده بود گلایه کرد: «زمانی که پیکرش را بر روی دستها میبردند، کسانی که خلیل برایشان کار کرده بود و باید حق او را رعایت میکردند، رعایت نکردند.»
عباس محمدی متولد 12 آذر 1356 در شهر خمین، و سراینده دفتر «پاییزهای بیچمدان»، نیز شعری خواند که چنین آغاز میشد: «حاصل این دو روز دنیایی / درد عشق است و رنج دانایی / حسرت روزهای بیبرگشت/غربت بیکران تنهایی...». آخرین مهمان متولد ماه آذر فاطمه باغخانی، زاده 27 آذر 1333، بود که برای حسن ختام این جشن، شعری به لهجه کرمانی خواند. برنامه سلام ماه، در نهایت با بریدن کیک خاص این برنامه خاتمه یافت.