به قلم حسام آبنوس
روایت روزنامه وطن امروز از رمان «وقت معلوم»
11 دی 1396
16:22 |
0 نظر
|
امتیاز:
5 با 3 رای
شهرستان ادب به نقل از وطن امروز: هنگامی که از تاریخ سخن گفته میشود، مراد چیست؟ به نظر میرسد آن چیزی که از شنیدن این کلمه در ذهن نقش میبندد، چیزی جز گذشتههای دور، کهنگی، شاهان و حکام و حتی نزدیکتر در نهایت اتفاقات برجسته تاریخ معاصر نیست؛ اتفاقاتی که توسط دستگاههای رسمی بارها تکرار شده و به مناسبتهای مختلف از آنها سخن گفته شده اما گاهی ممکن است یک مسالهای در تاریخ باشد که با گذشت سالها از آن، هنوز زوایای کشفنشده داشته باشد یا حتی در میان خیل وقایع یک برهه تاریخی اسم و رسمی از آن در افواه نمانده باشد.
این بهانهای است تا با ابزار هنر سخن از یک مساله تاریخی گفته شود و پرده از زوایای آن برداشته شود و حتی گاهی ذهن خواننده را نسبت به آن مساله توجه داد. این روشی است که هنرمندان در پرداخت هنری به سوژههای خود از آن غافل نیستند. بارها پیش آمده که اعضای یک جامعه نسبت به مسالهای بیتوجه هستند و هنرمند با پرداخت آن موضوع توجه تعداد بیشتری را به سوی آن مساله معطوف میکند. «مهدی کفاش» در دومین اثر خود سراغ یکی از همین مسائل رفته و بخشی از تاریخ را برای خواننده بیرون کشیده و او را کنجکاو کرده تا اثرش را بخواند، علاوه بر سوژه، پرداخت داستانی اثر نیز این کنجکاوی را در خواننده برمیانگیزاند و او را به سوی سر درآوردن از اصل مساله حرکت میدهد. «وقت معلوم» قرار است سراغ شخصیتهایی در تاریخ انقلاب برود که بسیاری از آنهایی که آن سالها را تجربه کردهاند نیز نام و نشانی از آنها نشنیده یا آنها را به یاد ندارند. شخصیتهایی که در هزارتوی تاریخ گم شدهاند و شاید تنها اهل تاریخ و علاقهمندان به شخصیتهای تاریخ معاصر با آنها آشنایی داشته باشند ولی طیف عمومی جامعه کمتر نام و نشانی از آنها بداند. شخصیتهایی که همین ناشناس ماندنشان موجب رازگونه شدن آنها شده و نویسنده این رمان از این ظرفیت برای ساخت جهانی متفاوت سود برده است. «کاترین عدل»، «بهمن حجتکاشانی»، «علی حجتکاشانی»، «علی پهلوی یا علی اسلامی» و... اسامیای است که بسیاری از آنهایی که روزگار انقلاب را نیز درک کردهاند کمتر اطلاعاتی از آنها دارند، چه رسد به نسلهای امروز که اطلاعات تاریخیشان ناچیز است. افرادی که نزدیکی آنها به خاندان سلطنت و افراد تراز اول رژیم پهلوی میتواند جذابیتی داشته باشد تا خواننده بخواهد سر از کار آنها دربیاورد. بهخصوص رفتارهای خلافآمد عادت برخی از آنها سبب میشود خواننده کنجکاو شود تا بیشتر سر از کار شخصیتهای اصلی قصه دربیاورد. اما کفاش قرار نیست تاریخ بگوید. این جملهای است که در برخورد با رمانها اغلب گفته میشود اما در مورد کفاش این جمله واقعیت دارد و او در مقام حل یک مساله تاریخی، شخصیتش را وارد پرونده بهمن حجتکاشانی میکند. کفاش در این اثر تنها حسی از تاریخ را در اثرش وارد کرده و به هیچوجه رمانش رنگ و بوی تاریخی ندارد. در این کتاب میبینیم که به اشاره و مگر به ضرورت به اتفاقات تاریخی آن هم آنجا که به پیشبرد داستانش کمک میکند اشاره شده است. شاید بتوان گفت آثاری که در دسته تاریخی قرار میگیرند باید این عبارت مشهور «ایال داکترف» را رعایت کرده باشند که «تاریخدان به شما خواهد گفت چه اتفاقی افتاد، رماننویس به شما میگوید آن اتفاق چه حسی داشت». در این رمان نیز شما تنها رنگ و بویی از تاریخ را حس میکنید و نویسنده، منابع تاریخی را در چشم خواننده فرونمیکند. مهدی کفاش در دومین اثر بلندش روایت مستقیمی از تاریخ ارائه نکرده و خواننده را با اطلاعات انباشته تاریخی روبهرو نکرده و برای حجیم شدن اثرش اطلاعات بیمصرف را که در ساخت داستان کارکردی ندارد وارد کتابش نکرده است، بلکه تنها نکاتی را که به نظرش میتوانسته در پیشرفت داستان به او کمک کند به کار برده است. حتی ابایی نداشته بگوید بخشی از این اطلاعات با یک جستوجوی ساده در موتورهای جستوجوگر مانند گوگل در دسترس است. حتی نخواسته ژست کار سنگین مطالعاتی برای کشف روابط میان شخصیتهای حقیقی داستانش بگیرد و تنها قصه خودش را نوشته است. رمان «وقت معلوم» روایتی از شخصیتی است که طلبگی خوانده و اکنون میخواهد قاضی شود اما در همان ابتدای راه با امتحانی روبهرو میشود که همین مسیرش را عوض میکند؛ مسیری که او را تا لبه پرتگاه میبرد تا جایی که تمام دستگاههای اطلاعاتی و امنیتی برای کشف ماجرا دست به کار میشوند. یکی از جذابترین بخشهای کتاب مربوط به زندانی شدن «فواد» در سلولی سفید است. بخشی که شخصیت اصلی از نظر روانی بشدت تحت فشار است و بخوبی از کار درآمده و این حس به خواننده منتقل میشود. حتی نحوه شخصیتپردازی و روایت نویسنده در این بخش تا حدودی خواننده را یاد داستان «سامسای عاشق» هاروکی موراکامی میاندازد، زیرا «فؤاد» گاهی دچار بهت است و اطلاعاتی از محیطی که در آن قرار دارد، ندارد و همین این تداعی را در ذهن خواننده ایجاد میکند. در این بخش فؤاد دست به نوشتن مسائلی میزند که نوعی اعتراف است، هرچند در پایان داستان به همسرش میگوید آنطور که خواندی نبوده و تحت فشار نوشتم اما در هر صورت نویسنده از این تمهید برای روایت پیشینه شخصیت خود استفاده میکند؛ روشی که بشدت موفق بوده و خواننده را در ادامه خط سیر قصه تهییج میکند. نکتهای که باید مورد اشاره قرار داد پایانبندی رمان است. به نظر میرسد نویسنده رمان «وقت معلوم» برای بستن رمانش تعجیل کرده و از این رو تمام ماوقع حدود 4 ماه را در نامهای که همسر فؤاد برایش مینویسد بازگو میکند و خواننده را از تمام وقایع آگاه میکند؛ اتفاقی که میتوانست به مرور روی دهد. این مساله شاید به این خاطر باشد که نویسنده خواسته از حجیم شدن اثرش جلوگیری کند و به همین خاطر دست به یک پایانبندی عجلهای زده است. البته در کنار آن باید به نویسنده یک دست مریزاد هم گفت که در رمان 265 صفحهای خود، خواننده را تا صفحه 240 همراه میکند و اجازه پیشبینی آخر داستان را نمیدهد که این نشان از قدرت نویسنده در پنهان کردن نیت شخصیتها دارد ولی ای کاش نویسنده در پایانبندی تعجیل به خرج نمیداد و محتوای نامه را آرام آرام خرج میکرد و با شیب ملایمی خواننده را به پایان نزدیک میکرد. البته از این حیث که شخصیت اصلی پس از تمام دردسرها ناگهان در جریان تمام ماوقع قرار میگیرد نیز شوک بزرگی محسوب میشود که نویسنده به خواننده وارد کرده است. در مجموع رمان «وقت معلوم» اثر مهدی کفاش را که دارای ضرباهنگ نسبتا تندی است و خواننده به سرعت وارد فضای داستان میشود باید اثری دانست که خواننده کنجکاو میشود که دوباره آن را بخواند. چون روایت کفاش به نحوی است که خواننده گمان میکند باید دوباره به عقب بازگردد تا بتواند در حل معمای بهمن حجتکاشانی مشارکت کند. این حس تعلق به گشودن گرهها و کشف معمای رمان را باید موفقیت نویسنده قلمداد کرد که توانسته خواننده را در مشارکتی فعال در خوانش رمانش فرابخواند.
رمان «وقت معلوم» اثر مهدی کفاش را انتشارات شهرستان ادب با قیمت 20 هزار تومان منتشر کرده است.
حسام آبنوس
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.