شانه ات را دیر آوردی سرم را باد برد خشت خشت و آجر آجر پیکرم را باد برد
آه... ای گنجشک های مضطرب شرمنده ام! لانۀ بر شاخه های لاغرم را باد برد
من بلوطی پیر بودم پای یک کوه بلند ... نیمم آتش سوخت، نیم دیگرم را باد برد
از غزل هایم فقط خاکستری مانده به جا بیت های روشن و شعله ورم را باد برد
با همین نیمه، همین معمولی ساده بساز دیر کردی... نیمۀ عاشقترم را باد برد
بال کوبیدم قفس را وا کنم عمرم گذشت وا نشد، بدتر از آن بال و پرم را باد برد
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز