عاشقانهای از علی اطهریکرمانی
29 اردیبهشت 1397
15:21 |
0 نظر
|
امتیاز:
4.2 با 5 رای
رفتی ولی کجا که به دل جا گرفتهای
دل جای توست گر چه دل از ما گرفتهای
ای نخل من که برگ و برت شد ز دیگران
دانی کز آب دیدۀ من پا گرفتهای؟
ترسم به عهد خویش نپایی و بشکنی
این دل که از منش به تمنا گرفتهای
ای روشنی دیده! ببین اشک روشنم
تصمیم اگر به دیدن دریا گرفتهای
بگذار تا ببینمش اکنون که میرود
ای اشک از چه راه تماشا گرفتهای؟
خارم به دل فرو مکن ای گل به نیشخند
اکنون که روی سینۀ او جا گرفتهای
گفتی صبور باش به هجرانم اطهری
آخر تو صبر زین دل شیدا گرفتهای
نظرات
در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.