شهرستان ادب به نقل از خبرگزاری مهر:
مروری بر رمانهای کاندیدای «جلال» ـ1؛ یادداشتی از حمید نورشمسی
رمان برج قحطی، نمونهای موفق از تلفیق ادبیات بومی باروایتهای تاریخی از رخداد انقلاب اسلامی در منطقۀ یزد است.
در آستانۀ اهدای نهمین دورۀ جایزۀ ادبی جلال آل احمد، خبرگزاری مهر نگاهی کوتاه و گذرا بر نامزدهای بخش رمان این جایزۀ ادبی خواهد داشت و نامزدهای این بخش که بهنوعی مهمترین بخش این جایزه بوده و برگزیدۀ آن، برگزیدۀ مهمترین جایزۀ ادبی سال کشور محسوب میشود را مرور میکند. این مرور را با رمان «برج قحطی» آغاز میکنیم؛
همهچیز از یک تقاضا شروع شد. داستاننویس جوان و خوشقریحۀ یزدی که راهش را برای شرکت در جلسات داستان حوزۀ هنری، از یزد به پایتخت، کج کرده بود، در پایان یکی از جلسات با تقاضایی از سوی مدیر وقت مرکز آفرینشهای ادبی حوزۀ هنری روبهرو میشود.
آن سالها مرحوم امیرحسین فردی با جدیت بسیار دغدغههای خود را در ایجاد و قوام دادن به سبک داستانی ادبیات انقلاب اسلامی پیگیری میکرد، جشنوارهای برای آن ایجاد کرده بود و در منتهای آرزوهایش، این مسأله نمود داشت که بتواند در تمامی استانهای کشور رمانی که راوی تاریخ انقلاب در آن استان باشد، بر پیشخوان کتابفروشیها بگذارد.
شور و اشتیاق حکیمیان، فردی را وا میدارد تا از او بخواهد رمانی دربارۀ انقلاب اسلامی در استان یزد بنویسد و حاصلش چند سال پس از فوت فردی، مبدل به رمانی میشود با عنوان «برج قحطی» که مؤسسۀ شهرستان ادب منتشرش میکند.
اما چه چیز رمان حکیمیان را در میان آثار ادبی سال ۱۳۹۴ برجسته و در نهایت مورد پسند داوران جایزۀ جلالآل احمد قرار میدهد؟
۱- برج قحطی، رمانی است تاریخی اما آنچه او از تاریخ روایت میکند، تا پیش از این کمتر به گوش مردم رسیده است. نویسندۀ این رمان، روایت تاریخ را از کوچهها و خیابانهای پرحادثۀ پایتخت و استانهای بزرگ کشور خارج میکند و به میان دیوارهای خشت و گلی دیار کویری ایران میبرد. روایت او از تاریخ، روایتی است بومی و سرشار از ظرایف مردمشناسانۀ مردم کویر که ساخت و پرداخت آنها در دل یکرمان تنها از نویسندهای که خود پرورشیافته در این دیار باشد، بر میآید. از سوی دیگر این رمان، آکنده است از خردهروایتهایی که تنها در دل زیستبوم سرزمینی چون یزد میتوان از آن سراغ گرفت. خردهروایتهایی که زندگی و زیست بومی مردمان این سرزمین را میسازد و شیرینی آن است که بر دلنشینی کار میافزاید.
۲- رمان برج قحطی از منظر زبان روایت نیز اثری است قابل تأمل. حکیمیان در رمان خود تلاش کرده تا بر پایۀ فرهنگ بومی خود، از واژگان و عباراتی بهره ببرد که خاص مردمان این دیار است و در بطن زندگی آنها جاری است. به عبارت دیگر او چنانچه خودش به آن معترف است، سعی نکرده روایت سرزمینش را با زبان معیار پایتختنشینان روایت کند. از نگاه او مردم، خود میبایست داستان خود را روایت کنند و برای این روایت، بیشک آنها تنها میتوانند و باید از زبان معیار روزمرۀ خود بهره ببرند. به این اعتبار، کار حکیمیان در این بخش یعنی تنها پایندی به اصول روایی منطقۀ یزد، اثری جذاب وقابل اعتناء خلق کند.
«هادی حکیمیان» نویسندۀ این رمان، فارغالتحصیل رشتۀ تاریخ است. وی پایاننامۀ کارشناسی ارشد خود را نیز با موضوع تحولات سیاسی و اجتماعی شهر یزد در دورۀ پهلوی، تألیف کرده و در کنار آن یکسال نیز در مرکز اسناد کتابخانۀ مجلس شورای اسلامی در بخش «عرایض» به فهرستنویسی از نامههای بر جایمانده از این دوران پرداخت و آنها را مورد واکاوی قرار داده است که همین مسأله در نوشتن این رمان بسیار به او کمک کرده است.
از این نویسندۀ جوان در مقام نویسندۀ رمان نوجوان، رمان «خواب پلنگ» در مؤسسۀ فرهنگی شهرستان ادب در دست انتشار بوده و مجموعۀ داستان «گلانارها را باد میبرد» در انتشارات سورۀ مهر نیز منتشر شده است.
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز