شهرستان ادب: شعری میخوانید از کتاب تازه منتشر شدهی «بعد از بنفشه ای که نیامد» سرودهی عباس باقری :
دیوار ها جوری لم داده اند روی سینه ی خاک که خورشید مجبور میشود هر روز راهش را کج کند به سمت بیغوله ها و از خاموشی و سکوت گلایه کند * عاقبت،امّا از درون دیوار ها پنجره هایی برخواهند خواست که نشانی خانه ها را به خورشید بدهند. آینه ها را طوری روی تاقچه ها بچینند که پلک ها از خواب های عادت،بدشان بیاید و پرنده ها هر بامداد، روشنایی را به منقارشان بگیرند بیاورند برای مردم ابری برای مادرانی که میخواهند رخوت شبانگاهی شان را از بستر ها بتکانند برای عابرانی که شمعدانی ها را کنار پنجره ها خوب میبینند برای زوج هایی که دوست داشتن را کنار پنجره ها یاد میگیرند... * دیوار ها نمیدانند از پنجره ها چه کار های شوق بر انگیزی ساخته است
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز