شهرستان ادب: نشست نقد و بررسی مجموعهشعر «حاشا» سرودۀ «رضا یزدانی» در فرهنگسرای انقلاب اسلامی برگزار شد. در این جلسه، استاد مرتضی امیری اسفندقه، دکتر محمّد مهدی سیّار و مبین اردستانی بهعنوان منتقد حضور داشتند و اجرای جلسه نیز بر عهدۀ میلاد عرفانپور بود.
به دعوت میلاد عرفانپور، دکتر سیّار، این جلسۀ نقد را آغاز کرد.
محمد مهدی سیّار، در ابتدا با اشاره به اهمّیّت سرودن شعر نیمایی در روزگار ما، گفت در ادبیاّت معاصر ما، شعر نیمایی کمی مهجور مانده و شاعرانی که طبع سنّیتری دارند، اغلب به سراغ شعر کلاسیک میروند و شاعرانی که به مسائل نو و مدرن علاقهمندند، به سرودن شعر سپید مشغول میشوند؛ امّا در این بین، قالب نیمایی که هم دارای مسائل زیباشناختی شعر کلاسیک بوده و هم دارای ویژگیهای متناسب با مسائل روز است، مهجور ماندهاست. سیّار در ادامه با اشاره به همّت مؤسّسۀ شهرستان ادب در احیای قالب نیمایی، افزود ما در بحثهایی که با دوستان در مؤسّسۀ شهرستان ادب داشتیم، به این نتیجه رسیده بودیم که باید به یک نهضت در سرودن شعر نیمایی برسیم. این مهمّ، بعد از چند سال، نتیجه داده و بزرگان نقد ادبی و دلبستگان شعر نیمایی مانند استاد مصطفی علیپور و دیگران، بیان میکنند که شهرستان ادب، نهضت احیای شعر نیمایی را آغاز کرده و آن را به نتایج مطلوبی رساندهاست.
سیّار ادامه داد، ما در این کتاب با اشعاری با قالبهای متنوّع روبهرو هستیم، و یزدانی بخش زیادی از تمرکز خود را صرف غزل کرده و دلبستگی زیادی به این قالب دارد و این قالب مهمّ شعر فارسی را فراموش نکردهاست.
بعد از این مقدّمه در باب شعر نیمایی، سیّار سخنان خود در مورد مجموعهشعر «حاشا» را نیز با اشعار نیمایی کتاب آغاز کرد. این شاعر بیان کرد که با نگاهی به مجموعهشعر حاشا، درمییابیم که رضا یزدانی، شاعر گزیدهسرایی است و در سرودن، مسائلی چون وسواس، دقّت و هدفمندی را رعایت میکند. شیداییها و فوران عاطفه و خیال در شعر یزدانی، در زبان و نحوۀ چیدمان اشعار کنترل شده و ما با ظاهری آرام و متین روبهرو هستیم. رضا یزدانی را نمیتوان شاعری متّکی به زبان دانست، ولی او شاعری است که در استفاده از این ابزار، بسیار دقّت به خرج میدهد.
او که در سرم
وقت دردهای بیامان
با سکوت خود هوار میکند
او که شب به شب
وقت بغضهای ناگهان
مثل کودکی جسور
زنگ خانۀ دل مرا
میزند فرار میکند
در دقایقی که اشک
کاغذ مرا
خطخطی و تار میکند
چکار میکند؟
سیّار با خواندن این نیمایی، این شعر را از اشعار بسیار موفّق این کتاب دانست. وی در ادامه به شعر دیگری از این مجموعه اشاره کرد:
ای کاش باد
هر سال در حوالی پاییز
با برگها
این قدر تند حرف نمیزد
ای کاش با درخت
امسال باز قهر نمیکردند
این برگهای نازک نارنجی!
ما در این دو نمونه شعر موفّق میبینیم که شاعر از آغاز تا پایان شعر، آرام آرام حرکت میکند و در عین حال، آن فَوران عاطفه و جنون شاعرانه نیز در سطور این اشعار مستتر است.
در ادامه، به دعوت عرفانپور- مجری برنامه – مبین اردستانی سخنان خود در باب مجموعهشعر حاشا را آغاز کرد.
اردستانی عنوان کرد: پیشترها به این نکته رسیده بودم که لحن سخن گفتن یک شاعر، در شعر گفتنش به شدّت مؤثّر است. اگر به گفت و گوی جاری و روزانه شاعر و حتّی به نثر نوشتن شاعر توجه کنیم، خواهیم دید که اثرات جدّی در نوع پرداخت و کنار هم نشستن کلمات در شعر او را دارد؛ کما اینکه الگوی شعر معاصر، یعنی جناب قیصر امینپور عزیز را وقتی نگاه میکردیم و با توجّه به تعریفهایی که شنیده بودیم وقتی نثرهای ایشان را میخواندیم و بعد میآمدیم شعرهایشان را میخواندیم، میدیدیم که چقدر این ظرافتها و ریزهکاریهایی که در نثر و نوشتار و رفتار قیصر بود در شعرش نمود دارد.
رضا یزدانی را از لحاظ شخصیّتی، انسانی اهل فکر و آرام و صبور و خندان و موقّر و صمیمی و با طنزهای گهگاه دیدهام و خیلی برایم جالب بود شگردهایی که در شعرشان دیدهام شگردهایی بود که با همین خلق و خو در تناسب بود.
اردستانی در ادامه، به نام اشعاری که یزدانی در این مجموعه برگزیده است اشاره کرد و افزود: وقتی میرویم سراغ نام شعرها، عمدتاً کلماتیاند که از خود شعر انتخاب شدهاند. وقتی شعر را نامگذاری میکنیم توقّعمان این است که آن نام را جزئی از شعر ببینیم و یک امکان و فرصت ببینیم برای آنکه مجموعۀ کلام خود را کامل کنیم و القای حسّیِ کاملتری داشته باشیم و مخاطب را اغنا کنیم.
به عقیدۀ اردستانی، در بین شاعران معاصر دو نفر هستند که در نامگذاری شعرهایشان خیلی دقّت دارند؛ یکی سهراب سپهری و دیگری قیصر امینپور و این، تأثیر زیادی در مخاطب دارد.
شاعر مجموعۀ «لحظههای بیملاحظه» در ادامه افزود: تعادلی که عرض کردم و خلق و خوی شاعر که در شعرها نمود دارد، من را به این سمت برد و با دیدن شعرها به این رسیدم که شاعر حواسش به استفاده از تکنیکهای مختلف در شعر نیز هست؛ مثل ایهام، پارادوکس، تشخیص و مانند آنها.
یکی از نکاتی که در این مجموعه، نمونههای فراوانی دارد و به شدّت به صمیمت زبان کمک میکند، جان بخشیدن به اشیاء و استفاده از اصطلاحات و عبارات عامیانه است. این مورد در نیماییها بیشتر است؛ ولی در غزلها هم حضورشان را میبینیم.
اردستانی افزود، به نظر من یکی از مهمّترین دقّتهایی که شاعر باید داشته باشد از جنس آرایههای مختلفی که برشمردم، «حُسن مقطع» است. اگر بخواهیم به نیماییهایی اشاره کنیم که ما آنها را با ابتدایشان میشناسیم، میتوان به «نازلی بهار خنده زد» و «ارغوان شکفت» از شاملو اشاره کنیم؛ ولی نیماییهای دیگر را عمدتاً با پایانبندیهای درخشانشان میشناسیم؛ از جمله نیمایی «کدام استقلال کدام پیروزی» استاد اسفندقه.
در شعر نیمایی دو گونه پایانبندی محتمل است؛ یکی بنا بر همان شیوۀ سنّتی و کلاسیک غزل و قصیده که با قافیه تمام میشود و دیگری هم بدون قافیه است، که شاعر مجموعۀ حاشا از هر دو گونه بهرهمند بردهاست. شعر «عکس کودکی» از جنس بی قافیه و شعر «آدم برفی» از جنس پایانبندی همراه با قافیه است، که شاعر در هر دو گونه موفّق عمل کردهاست. رضا یزدانی نشان داده که اسیر گونهبندیها نبوده و این تکنیکها و شگردها ابزاری بودهاند تا معانی و دریافتهایش را خیلی راحتتر و ملموستر بیان کند. در نهایت، در این بخش قرار شد که به یکی از نیماییها اشاره کنم که آن، نیمایی «آدم برفی» است. ویژگیهای خلقی که از رضا یزدانی برشمردم، نمود آنها در این شعر آشکار است:
دوباره میپرسم از خود
چرا ندیدم در شهر
در این همیشه زمستان
کسی که منتظر ساعت بهار شدن باشد
کسی که از سوی اشراق بیاورد نوری
کسی که از طرف آفتاب
بنا به نقد موثّق بیاورد حرفی
و بعد به سادهلوحی این چند سطر میخندم
تو هم توقّع بیهوده داری ای شاعر
از آدم این عصر از آدم برفی
این کتابِ بسیار خوب، پاسدار زبان پارسی است
استاد مرتضی امیری اسفندقه که با اندکی تأخیر به جلسه رسید، کارشناس بعدی جلسۀ نقد و بررسی مجموعهشعر «حاشا» بود. او ابتدا با اشاره به فعّالیتهای چشمگیر و اثرگذار مؤسّسۀ شهرستان ادب در ادبیّات معاصر اشاره کرد و گفت:
ابتدا از انتشارات شهرستان ادب تشکّر میکنم. چقدر خوب و دقیق و با عاطفه و عقلانی کار میکنند و متشکّرم از انتشارات شهرستان ادب، بهخاطر نگاه متفاوتشان به شعر و شاعران، خصوصاً شاعران جوان؛ به رضا یزدانی هم تبریک میگویم که چقدر خوب قالبها را میشناسد و چقدر خوب بر قالب نیمایی مسلّط است. فرم و شکل در شعر نیمایی بسیار مهمّ است. آن شعر «عکس کودکی» چقدر فراز و فرود خوبی دارد. قیافۀ قافیه خیلی خوب است در این شعر.
یکی از نکات بارز مجموعهشعر حاشا میتواند این باشد که ما با ورق زدن هر شعر از یزدانی در این مجموعه، به نوآوری و یک تصویر جدید میرسیم. شاعر، در تمام اشعار نیمایی این کتاب، بهخوبی نشان میدهد که چقدر بر این قالب مسلّط است.
موضوع بعدی سخنان استاد مرتضی امیری اسفندقه به غزلهای «حاشا» اختصاص داشت. در غزلهای رضا یزدانی وزنهای خوبی مشاهده میکنیم که خیلی خوب بهکار رفته و پرداخت شدهاند. ایشان مطلع و مقطع را در غزل بهخوبی میشناسد. از دیگر نکات جالب توجّه این مجموعه، بیان معانی با دقّت و ظرافت تمام در سرتاسر کتاب است. شاعری که در اوّلین کتابش، رباعی، غزل و قصیده، ترجیعبند و نیمایی را در دستور کارش قرار داده، بسیار تواناست. این کتاب بسیار خوب، پاسدار زبان پارسی است.
در پایان، امیری اسفندقه اضافه کرد، سنّ اشعار رضا یزدانی از خودش بزرگتر بوده و شعر از شاعر جلوتر حرکت میکند. این ویژگی خوب، نشانگر این مسئله است که شاعر جوان ما، در نخستین کتابش نیز به آن حدّ از پختگی در شعر رسیدهاست. شاعری به سنّ رضا یزدانی، بهخوبی از عهدۀ قالبهای متنوّع برآمده و باید بگویم که این کتاب، بوسیدنی است.
دکتر محمّد مهدی سیّار، در بخش دوم سخنان خود، به دورههای آموزشی شعر جوان انقلاب اسلامی، که هر سال به همّت مؤسّسۀ شهرستان ادب برگزار میشود، اشاره کرده و گفت:
رضا یزدانی از اوّلین دورۀ شعر آفتابگردانها عضو این دوره شد و تشخیص داد که شعر نیمایی را باید پی بگیرد. در هر قالبی که در این کتاب استفاده شده، خواننده وقتی شروع به خواندن میکند، علاقه و عطشی برای ادامۀ شعرها در او ایجاد میشود؛ امّا همین که همۀ این قالبها در کنار هم جمع شدهاند خوب است. شاعر باید توجّه کند که ما با خواندن این کتاب، توقّع زیادی در ادامه از او داریم و این کیفیت، ما را تشنۀ کمّیتی میکند که دوست داریم بهزودی یک مجموعه خوب دیگر نیمایی یا ترکیبی از شاعر ببینیم.
شاعر مجموعۀ «رودخوانی» افزود، رضا یزدانی، خادم زبان است. هنگام مواجهه با برخی اشعار، با فریبهای زبانی یا با بیدقّتیهای زبانی یا برخی شلختگیهایی روبرو میشویم و خواننده حس میکند این شاعر خائن به زبان است، ولی رضا یزدانی در واقع با کندوکاوها و نگاه کنجکاو و گوش تیزش این حسّ را ایجاد میکند که خواننده با یک خادم زبان پارسی، مواجه است. خادم زبان پارسی یعنی کسی که بهعنوان مثال این اصطلاحها را به زبان پارسی هدیه میکند: شلوغی یواشکی، بهشت شیطنت و مانند آن؛ یعنی کسی که هم به لفظ، هم به معنا و هم به عالم پارسیزبانان چیزی اضافه میکند.
تنوّع شاعرانگی در شعر رضا یزدانی صرفاً محدود به آوردن این اصطلاحات عامیانه و صیقل دادنشان در شعر نیست. در همین غزلی که عرض کردم -که یکی از بهترین غزلهای کتاب است- شاعر در هر بیت بر شگردی تکیه کردهاست و اتّفاقات مختلفی، در زبان، در خیال، یا درعاطفه رخ میدهد :
مبارک است آسمان آبی
مبارک است آفتاب و باران
خوشا جوانه
خوشا شکفتن
چه خوشخوشانی است در بهاران
بریز از منقل زمستان هر آنچه ته ماندهست از اسفند
بریز تا گل کند دوباره بلوغ پر جوش شاخساران
سلام کردم به نرگسی مست جواب از بلبلی شنیدم
به جز محبّت به جز ملاحت ندیدم ازین بزرگواران
چقدر شادند غمفروشان پر از هیاهو همه خموشان
به بادهریزی نوشنوشان حواس جمعاند میگساران
به سبزهوار درخت رفتم سلام کردم به جان به کفها
کفن به تن آمدند گلها، کفن به تن مثل سربداران
فقط نه این دید و بازدید و فقط نه تبریکهای عید
بهار یعنی به خود رسیدن بهرغم گم گشت روزگاران
بهار یعنی همین گسستن ز خویش و در خویش تازه گشتن
بهار این است ای زمستان بهار این است ای بهاران
مبین اردستانی در بخش دوم سخنان خود، به فراوانی اشعار موضوعی در این مجموعه اشاره کرد و گفت: موضوعی شعر گفتن، بنابر تعهّدی است که هر شاعر دارد؛ امّا در کنار این تعهّد، محدودیّتهایی نیز برای او به وجود میآورد. در شعر موضوعی، ارجاعات و اشاراتی وجود دارند که برخی از آنها برای مخاطب آشناست و بعضاً قدم زدن در این وادی، میتواند موجبات تکرار در شعر را فراهم کند؛ امّا، شاعر در این زمینه موفّق بوداست.
ارتباط بین نیماییها و غزلها جذّاب بود؛ یعنی آن سرگذشتی که غزل از ابتدا داشته، تا مشروطه، تا نیما و بعد از آمدن نیما و کسانی مثل شهریار و سایه بودهاند که آن قوام غزل را نگه دارند و غزل حذف نشود و کنار نرود. آن اتّفاقی که در غزل نیستانی میافتد در غزل سیمین و بعد در غزل ارجمندانی مثل دکتر شفیعی کدکنی و سایه میافتد که خودشان جزء معدود افرادی هستند که هم غزل خوب دارند، هم نیمایی خوب، در شعر قیصر که ظهور و بروز پیدا میکند می بینیم که نیماییها و غزلها در دفتر و ذهن شاعر چه همزیستی و چه بدهبستان مبارکی دارند. این مسأله را در شعر رضا یزدانی نیز مشاهده میکنیم.
در پایان این جلسه، رضا یزدانی از نظرات کارشناسان حاضر در جلسه تشکّر کرده و چند شعر برای حاضران خواند که یکی از اشعار نیمایی او در ادامه میآید:
چشم ها فقط برای دیدناند؟
نه!
چشمها این دریچههای روشناند؟
نه!
چشمها کتابهای قلب ما هستند
اشکها خطوط این کتابها هستند
این خطوطِ گاه گاه
با دوات آه
روی صفحۀ نگاه ما نوشته میشوند
هرچه چشم دید، خواست دل
هر چه خواست دل، همان شدیم
گاه اهلی زمین، گاه اهل آسمان شدیم
آی چشمهای من حواستان کجاست؟
باز هم دل مرا
تا کجای شهر بردهاید؟
باز هم دل مرا به دست که سپردهاید؟
آدمی به غیر اشک و آه چیست؟
آدمی به جز نگاه چیست؟