موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب
Menu
یادداشتی از محمدقائم خانی در پرونده‌ی ادبیات عاشورایی

کورسوی امیدی در برابر سیل‌های زبان‌برانداز

29 مهر 1397 12:42 | 0 نظر
Article Rating | امتیاز: 2.12 با 76 رای
کورسوی امیدی در برابر سیل‌های زبان‌برانداز

شهرستان ادب: محمدقائم خانی، نویسنده و منتقد، در تازه‌ترین یادداشت خود به آسیب‌هایی که زبان فارسی در معرض آن‌ها قرار گرفته، پرداخته است. او در این یادداشت، تعزیه و روضه را از مراسمی شمرده است که بر مبنای اولیه‌ و ساختار اصلی زبان فارسی همچنان ایستاده‌اند. این یادداشت را در پرونده‌ی ادبیات عاشورایی سایت شهرستان ادب با هم می‌خوانیم:

برای بسیاری از نویسندگان پیش آمده که در برخورد با صنوف و طبقات مختلف، به مختصات ویژه‌ی زبانی آن‌ها توجه بکنند و اصلاً برخی چنان به این موضوع اهمیت می‌دهند که در برخورد با دسته‌جات گوناگون، پی همین جوهر زبانی می‌گردند. باز تجربه نشان داده که هرچه از طبقه‌ی متوسط فاصله بگیریم، این ساخت (و دقیق‌تر از آن جوهر) خاص زبانی راحت‌تر به دست می‌آید و عیان‌تر دیده می‌شود. هرچه در طبقات اجتماعی فراتر می‌روید و هرچه به نهادهای اصلی طبقه‌ی متوسط نزدیک‌تر می‌شوید، بیشتر به ازهم‌گسیختگی و وارفتگی زبانی در آن‌ها یقین می‌کنید و گفتگوها و مفاهمه را برساختی‌تر از طبقات دیگر می‌یابید. این پدیده‌ی پیچیده می‌تواند مورد توجه علمای بسیاری از رشته‌ها، از جمله زبان‌شناسان، جامعه‌شناسان، روان‌شناسان، اساتید ارتباطات، مردم‌شناسان، کارشناسان رسانه، دانشمندان علوم تربیتی، فلاسفه و بسیاری دیگر قرار بگیرد و از ابعاد گوناگون مورد واکاوی قرار گیرد. حتما دلایل بسیاری برای این پدیده شناخته خواهد شد و شبکه‌ای از علل در سطوح مختلف یافت می‌شوند که بتوانند این اختلاف را تبیین کنند. اما حتماً یکی از مهم‌ترین شاخه‌هایی که باید به آن‌ها توجه شود، درگیری افراد طبقات گوناگون با خود زبان فارسی، به‌ویژه قبل از بزرگسالی، است. حتماً می‌شود نهادها و یا مراکزی را یافت که طبقات پایین‌تر در آن‌ها رابطه‌ی وثیق‌تر و عمیق‌تری با زبان پیدا می‌کنند تا طبقه‌ی متوسط، که به آن‌ها اجازه می‌دهد جوهر زبان را بیشتر حفظ کنند و نوعی از تشخّص را در ساحت به کار بردن زبان تجربه نمایند.

در ابتدا به نظر می‌رسد مهم‌ترین نهادی که افراد در آن با زبان آشنا می‌شوند، آموزش و پرورش است. چه آموزش زبان و ادبیات فارسی و چه استانداردهای زبانی خود کتب آموزشی، مهم‌ترین محمل مواجهه‌ی مستقیم دانش‌آموزان با زبان فارسی است. پس به یقین مدارس، مهم‌ترین نهاد زبان آموزشی فرزندان این سرزمین است. اما مسأله اینجاست که از نظر آموزش زبان، تفاوت معناداری بین مدارس ما وجود ندارد. هم شیوه‌های آموزش و هم کتب آموزشی در تمام مدارس یکسان است و تفاوت عمیقی بین آموزش طبقات پایین‌تر و فرزندان طبقه‌ی متوسط وجود ندارد. معلمان مدرسه‌ها هم از این نظر تفاوت خاصی با هم ندارند و چه بسا که گاهی کیفیت آموزش در مدارسی که فرزندان طبقه‌ی متوسط در آن‌ها تحصیل می‌کنند، بالاتر هم باشد. اگر قرار بود این عامل خیلی تعیین‌کننده باشد، طبقه‌ی متوسط می‌بایست از نظر زبانی وضعیت بهتری می‌داشت. همین‌طور می‌توان ادعا کرد که افراد این طبقه با کتاب‌های غیردرسی هم سر و کار بیشتری دارند و از این نظر نیز زمینه برای رشد و تکامل زبانی آن‌ها فراهم‌تر است؛ پس چرا واقعیت جامعه‌ی ما معکوس است و طبقات پایین جامعه از غنای زبانی بیشتری برخوردار هستند؟

عامل مهم دیگری که ممکن است در این زمینه تعیین‌کننده به نظر برسد، رسانه‌ها هستند. رسانه‌ها قدرت شکل‌دهندگی بالایی دارند و برای مخاطبان خویش، زبانی خاص جهت مفاهمه می‌سازند و بستری برای ارتباطات بین مردم ایجاد می‌کنند. عمومی‌ترین وجه زبان در رسانه‌ها متبلور می‌شود و کلمات رسانه‌ای وزنی بسیار زیاد در ایجاد ارتباطات بین شهروندان پیدا می‌کنند. تا قبل از فراگیری شبکه‌های مجازی، رسانه‌ها هم وضعیتی چون آموزش و پرورش داشتند و نمی‌توانستند تفاوت معناداری بین مخاطب طبقه‌ی متوسط و طبقات پایین ایجاد کنند؛ مگر اینکه تحلیلی ثانوی بین انواع رسانه‌ها تفاوت بگذارد و بر اساس کیفیت حضور زبان در آنها، به نتیجه‌ای واضح برسد. در آن صورت مشاهده خواهد شد که طبقه‌ی متوسط مخاطب رسانه هایی باکیفیت‌تر (از نظر زبانی) مانند مجلات و روزنامه‌ها هستند و طبقه‌ی پایین شهری، بیشتر مخاطب تلویزیون (که از نظر زبانی بسیار فقیر است) می‌باشند. پس در اینجا هم حکم این است که طبقه‌ی متوسط وضعیت بهتری نسبت به طبقات پایین‌تر داشته باشد. پس از همه‌گیر شدن شبکه‌های مجازی (که مخاطب را هم وارد جریان تولید متن کرده و از صرف مخاطب بودن بیرون آورده است)، تغییراتی در نسبت مخاطبان با رسانه‌ها ایجاد شده است و بسیاری از مصرف‌کنندگان صرف را به تولیدکننده‌ی جزء بدل کرده است. اما مشکل اینجاست که تحلیل زبان فارسی در شبکه‌های اجتماعی نشان می‌دهد که این رسانه‌ها، نه تنها فرصتی برای احیای زبان فارسی نبوده‌اند، بلکه تهدیدهایی بسیار قوی را هم برای ادامه‌ی حیاط این زبان ایجاد کرده‌اند. امروزه کمتر فردی را می‌توان پیدا کرد که در شبکه‌های مجازی فعالیت زیادی داشته باشد و در عین حال، حداقل‌های یک زبان سرراست و سالم را دارا باشد، چه رسد به این که فرصتی فراهم بیاورد تا زبان وجهی از باطن خویش را در آن عیان سازد یا فرصت رشد کیفی زبان اعضای شبکه را فراهم آورد.

پدیده‌ی زبانی دیگری که بسیار عمومی است، ترانه‌ها هستند. امروز خواننده‌های بسیار زیادی وجود دارند و هرکدام نیز آثار متعددی را اجرا می‌کنند. درکل مصرف موسیقایی مردم (در طبقات مختلف) زیاد شده و از آن سمت، عرضه هم زیاد شده است. بررسی این حوزه‌ی زبانی هم زمان زیادی می‌برد، اما به دلیل سیطره‌ی عجیب ترانه‌هایی که ارزش زبانی ندارند بر اکثریت جامعه، می‌توانیم از این مورد هم درگذریم و در موضوع مورد بحث، حکم به بی‌اثری ترانه‌ها (و یا دقیق‌تر از آن اثر معکوس آن‌ها) بدهیم.

تا بدین‌جا سه عامل مهم شکل‌گیری زبان امروز مورد بررسی قرار گرفت که از نظر طبقاتی تفاوت چشمگیری بین مخاطبان آن‌ها وجود ندارد. هرچند می‌توان گفت به علت بی‌ریشه بودن این نهادها و همراهی آن‌ها با مدرنیسم وارداتی، اثر مخرب آن‌ها قابل ملاحظه بوده است و آن‌ها را از عوامل اصلی فروکاست زبان فارسی به نازل‌ترین و سطحی‌ترین حالت خویش در جامعه‌ی امروزه دانست. پس چه چیز(هایـ)ـی به حفظ جوهر زبان در طبقات پایین شهری کمک کرده است؟

یقیناً عوامل بسیار مهمی در این پدیده دخیل هستند که یکی از مهم‌ترین آن‌ها معیشت و زندگی غیرنفتی طبقه‌ی پایین و برساخته بودن طبقه‌ی متوسط شهری در قرن حاضر است. این عوامل باید از منظرهای خاص خود مورد توجه قرار بگیرند، ولی نوشته‌ی حاضر به عمد از آن‌ها می‌گذرد و دست بر پدیده‌ای زبانی می‌گذارد که عاملیت مستقیمی در حفظ جوهره‌ی زبان فارسی در طبقات پایین شهری دارد. یکی از تفاوت‌های معنادار طبقات پایین با طبقه‌ی متوسط شهری، تعداد هیئات عزاداری حاضر در این طبقات و فراوانی برگزاری جلسات عزاداری امام حسین (ع) است. هرچند که امروزه (تحت تأثیر ترانه‌ها و موسیقی جدید)، عزاداری‌ها هم دچار آسیب‌های جدی زبانی شده‌اند، اما هنوز که هنوز است بدنه‌ی اصلی نوحه‌ها و روضه‌ها با ساختاری نزدیک به ساختار کهن و غنی زبان فارسی اجرا می‌شود و کلیت این محافل از فروپاشیدگی زبانی (که رسانه‌ها و دانشگاه‌ها و نهادهای سیاسی و... در ایران با آن درگیر هستند)، دور افتاده‌اند و جوهر درونی زبان را حفظ کرده‌اند. حضور مداوم طبقات پایین در مجالسی که از نظر زبانی حداقل‌های پیراستگی و آراستگی را داراست و از نظر نحوی و واژگانی، کمینه غنای زبانی در آن دیده می‌شود، باعث شده است آن‌ها از بسیاری از تخریبات زبانی نهادهای آموزشی و رسانه‌ای و سیاسی دور بمانند و کلیتی از زبان فارسی را به صورت یکپارچه (و نه تکه‌تکه و تزیینی) حفظ کنند. به همین دلیل است که سرمایه‌گذاری ادبی بر هیئات عزاداری (چه در حوزه‌ی شعر و نوحه و چه در حوزه‌ی روایت و تاریخ کربلا) می‌تواند راهی برای برون‌رفت ما از وضعیت خطرناک امروز باز بکند و قوامی هرچند کم به زبان فارسی در معرض فروپاشی در دنیای امروز بدهد.

 

 


کانال شهرستان ادب در پیام رسان ایتا کانال بله شهرستان ادب کانال تلگرام شهرستان ادب
تصاویر پیوست
  • کورسوی امیدی در برابر سیل‌های زبان‌برانداز
امتیاز دهید:
نظرات

Website

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.