شهرستان ادب به نقل از روزنامهی وطن امروز: نوشتن داستان دربارهی جنگ کار دشواری است؛ آن هم برای کسی که آن دوره را ندیده و تنها خاطراتی از آن دوره را شنیده یا خوانده یا در قالب تصاویر و فیلمهای مستند به تماشا نشسته است. اما سیدحسین موسوینیا دست به این کار زده و اثری خواندنی و درخور توجه خلق کرده است؛ مجموعهداستانی شامل هفت داستان که به مسئلهی دفاعمقدس پرداخته است. موسوینیا در این مجموعه هم از جنگ گفته و هم از روابط انسانها! او راوی عشق، ایثار و حماسه است؛ رزمندهای که برای رسیدن به عشق خود، دست به کارهای خطرناک میزند. این داستان از دیگر سو رزمندهای را نشان داده که حاضر نیست کسی بیگناه گرفتار شود. او به ماجرای تبعات جنگ نیز اشاره کرده و درمجموع، داستانهایی ارزشمند را در قامت مجموعهداستان «خط مرزی» به خواننده ارائه کرده است.
داستان «دیدگاه» یکی از قصههای این مجموعه و روایتی است از یک عملیات عظیم نظامی که قرار است به فتح بزرگی منجر شود؛ روایتی از میان سربازان عراقی که غریو «ما پیروزیم» سرمیدهند. عناصری که در قصه به کار رفته، هرکدام در جای خود کارکردی دارند؛ از جمله قرآنی که سرگرد طالب روی پیشانی میگذارد و از صاحب قرآن استمداد میخواهد او را در فتح بزرگ یاری دهد. حتی او تصور میکند که مانند فتح مکه به دشمن امان دهد و او را آزاد بگذارد. سرگرد طالب مدام تکرار میکند «چشمآبیها خطا نمیکنند» و این پیام را به خواننده القا میکند که در عملیاتهای نظامی عراق علیه ایران «چشمآبیها» هم به آنها یاری میرساندند. این جمله و تکرار آن نشانهای است بر اینکه او ایمانش به چشمآبیها بیشتر از کلام خداست، اما این پایان ماجرا نیست؛ ظاهراً «ابابیل» در راهند تا سپاه ابرهه را در هم بپیچند. در ادامه میبینیم که وعدهی الهی محقق میشود و مستضعفان پیروز میشوند.
داستان «روزی روزگاری پدر» دومین داستان این مجموعه است. میتوان این داستان را اثری منتقدانه در قبال نحوهی برخورد جامعه با خانوادهی ایثارگران دانست؛ از معلم که نماد طیف آگاه و راهنما در جامعه است تا دانشآموزانی که نسل آیندهی این کشور هستند، دچار نوعی ناسپاسی در قبال یک ایثارگر هستند؛ اما خانوادهی ایثارگر باز هم صبر میکنند. نکتهی دیگری که این داستان دارد، تصویری قهرمانانه از امام خمینی(ره) است. این تصویر برخاسته از نگاه نویسنده نسبت به جایگاه رهبر انقلاب است و باوری که او به مفهوم رهبری دارد، در نگاه مطمئن شخصیت «جواد» در پایان داستان بروز دارد. زبان این داستان متناسب با شخصیتهای آن بوده و این نیز نکتهی مثبت دیگری بهشمار میرود.
داستان «خط مرزی»، که عنوان کتاب هم از این داستان گرفته شده، داستان ویژهای است؛ چه از لحاظ فرم بیانی و چه از منظر محتوا. در این داستان، با نوجوانی روبهرو هستیم که برای رفتن به خط اشتیاق عجیبی دارد، اما از یکجا به بعد در این اشتیاق سردی بهوجود میآید و خیلی هم رغبتی برای رسیدن به خط ندارد. به نظر میرسد بعد از شنیدن صدای تیر و ترکش در خط و دیدن پیکر خونین شهدا و مجروحان، نوجوان قصه مردد میشود که آیا آمادهی چنین موقعیتی هست؟ او که تمرینهای زیادی برای کندن سنگر و... انجام داده، وقتی با واقعیت جهاد روبهرو میشود، عقبنشینی میکند. در پایان داستان با مطرح شدن مفهوم تکلیف از زبان پدر شخصیت قصه روبهرو میشویم.
خطای انسانی در جبهه بسیار روی داده و به خاطر یک اشتباه یا خطای دید، گاهی یک نیروی خودی با تیر از روبهرو به شهادت رسیده یا مجروح شده؛ حالا داستان «کنسروهای خونی» هم روایت اتفاقی مشابه است. در آستانهی یک عملیات یکی از نیروهای شناسایی با تیر از روبهرو به شهادت رسیده است. به خاطر فضای گنگ و رمزآلودی که در این قصه حاکم است، شاید باید آن را یکی از قصههای محکم کتاب برشمرد. نویسنده حالت بیخبری و کشآمدن زمان را بهخوبی تصویر کرده است. به وجود آمدن حس بدبینی در همرزمان به دلیل موقعیتی که پیش آمده و قضاوتهایی که هر شخص در وجود خود میکند، حاصل تلاشی است که نویسنده برای باورپذیر شدن موقعیت کرده است.
خانوادهدوستی و ابراز علاقه به همسر و فرزند در نهاد انسان است و فرقی میان رزمنده و غیر آن نیست. داستان «گل یخ» نیز همین حس را به نمایش گذاشته است و درواقع این تصور را که رزمندگان نسبت به خانواده بیتفاوت بودهاند، رد میکند و نشان میدهد که رزمندهای برای رسیدن به اعضای خانوادهاش چه تلاشهایی میکند.
«دستهای سرگردان» داستانی است که نشان میدهد آنهایی که سالهای جنگ پا روی نفس خود گذاشتند و آرامش و آسایش شهر و دیار را رها کرده و به جبههها رفتند، هنوز هم برای حفظ زندگی خود روی تمایلات شخصی پا میگذارند و ازخودگذشتگی میکنند. عشق به خانواده و فرزند و از آن مهمتر همسر در این مجموعه توجهبرانگیز است.
«قنات» داستانی است که با توجه به حال و هوای تشییع پیکر شهدای غواص نوشته شده و نویسنده تلاش کرده علاوه بر نشان دادن مظلومیت شهدا، تصویری کمتر دیده شده از جنگ را نیز به خواننده خود نشان دهد. تصویری که در آن یک فرد عراقی به خاطر باورهایش از عراق میگریزد و پا در جبههی رزمندگان ایرانی میگذارد و دوشادوش آنها در برابر رژیم بعثی عراق جهاد میکند. این داستان هم از داستانهای ارزشمند مجموعهی «خط مرزی» محسوب میشود که تصاویری بدیع در آن از سوی نویسنده به خواننده نشان داده شده است.
مجموعه داستان «خط مرزی» اثر سیدحسین موسوینیا از سوی نشر شهرستان ادب در ۱۲۶ صفحه با قیمت ۱۱ هزار تومان منتشر شده است.