ای جان نازنین من ای آرزوی دل میل من است سوی تو میل تو سوی دل
بر آرزوی روی تو دل جان همی دهد وا حسرتا! اگر ندهی آرزوی دل
چون غنچه بستهام سر دل را به صد گره تا بوی راز عشق تو آید ز بوی دل
جان را به یاد تو به صبا میدهم که او میآورد ز سنبل زلف تو بوی دل
تا دیده دید روی تو را روی دل ندید با روی دوست خود نتوان دید روی دل
دیگر به دیده دل ندهم من کز آب چشم هر بار خود درست نیاید سبوی دل
سلمان اگر ز اهل دلی نام دل مبر جان دادن است کار تو بی گفتگوی دل
نام الزامی می باشد
ایمیل الزامی می باشد آدرس ایمیل نامعتبر می باشد
Website
درج نظر الزامی می باشد
من را از نظرات بعدی از طریق ایمیل آگاه بساز