شهرستان ادب: این هفته در یازدهمین «در اخبار نبشته است»، خبرهایی داریم به یاد زرویی نصرآباد و علی اکبر فیاض، جایزه جلال، کریکت و کاپیتالیسم هندی، و نیز سفرنامهنویسی. از شما دعوت میکنیم گزیده اخبار مهم هفته با موضوع کتاب و ادبیات -در ایران و جهان- را به روایت شهرستان ادب بخوانید :
1سفرنامه از قدیمیترین گونههای ادبی است و عمری کمابیش هزار ساله دارد. سفرنامهنویس دیدهها و شنیدهها و دیدارهایش با مردمان را در نوشته خود میآورد و مخاطبش غالبا مردمان همفرهنگ و هموطنش هستند. سفرنامه چون حاصل نگاه یک نفر است ممکن است دقیق نباشد. ضمن اینکه اکنون که مسافرت آسانتر شده است، از رونق شکل سنتی سفرنامهها هم طبیعتاً کاسته شده است.
مطالعه سفرنامهها برای ما ایرانیها خاصیت دیگری هم دارد، چنانکه کیومرث ساجدی گفته است: «مرحوم ماهیار نوابی، یک جلد کامل از کتاب مراجعش را به سفرنامهها اختصاص داده است. ما با خواندن این کتابها تازه میفهمیم چه بلایی بر سر ما آمده است!» این استاد دانشگاه تهران میافزاید: «مهمترین اطلاعاتی که سفرنامهها به ما میدهند، این است که کشور ما را چگونه میدیدند و چه تصویری در ذهنشان ساختهاند؟»
صحبتهای ساجدی بیشتر درباره کتابی است با عنوان «نماهایی از ایران» نوشته ملکمخان که بهتازگی به فارسی منتشر شده است. او به دوره تاریخی نگارش این کتاب اشاره میکند: «مشاهدات این کتاب به ایران 1328 هجری قمری برمیگردد، نگارش آن پر از کنایه است، جان ملکم به طور مستقیم بدگویی نمیکند اما صداقت ندارد و نگاهی جاسوسوار دارد، با این وجود برای جامعهشناسی آن دوره بسیار ارزشمند است.»
خلاصه آنکه هنگام مطالعه چنین کتابهایی احتیاط کنید، چنانکه محمود جعفری دهقی، دیگر استاد دانشگاه تهران توضیح میدهد: «کسی که میخواهد از این آثار استفاده کند، باید توانایی تحلیل داشته باشد و با توجه به حقایق تاریخی به آنها استناد کند.»
2نامزدهای بخش رمان و داستان بلند جایزه جلال آلاحمد معرفی شدند: «آلوت» به قلم امیر خداوردی از انتشارات نگاه، «رهش» نوشته رضا امیرخانی از نشر افق، «سرزمین عجایب» به قلم جعفر مدرسصادقی از نشر مرکز، «کلاغها هم بستنی میخورند» به نویسندگی یعسوب محسنی از انتشارات کتاب کولهپشتی و «موعود» به قلم سیامک ایثاری از نشر چشمه، پنج نامزد راهیافته به بخش رمان و داستان بلند یازدهمین دوره جایزه ادبی جلال آل احمد هستند.
این پنج اثر به داوری محمد حنیف، احمد اکبرپور و محمدرضا شرفی خبوشان به مرحله نهایی این دوره جایزه ادبی جلال آلاحمد راه پیدا کردند. برگزیدگان نهایی در آیین پایانی که شنبه هفده آذر، ساعت هجده معرفی خواهند شد.
جایزه ادبی جلال آلاحمد مهمترین جایزه ادبی دولتی است که به منظور معرفی آثار برگزیده ادبیات داستانی در ایران پایهگذاری شده است و با تصویب شورای عالی انقلاب فرهنگی در سال 1387 نخستین دوره خود را در سالروز تولد آلاحمد آغاز کرد.
3رمان تازه آراویند آدیگا درباره ورزش کریکت است. غالباً نویسندگانی به سراغ نوشتن درباره ورزش میروند که عاشقش باشند. وقتی نوبت به آدیگا میرسد ماجرا تفاوت میکند: «احساس من نسبت به کریکتی که امروز در هند بازی میشود چیزی است شبیه به انزجار. اغلب میگویند که کریکت و بالیوود دو مذهب واقعی در هند هستند و مردم کشور را با هر پسزمینهای حول خود متحد میکنند اما این تمام واقعیت نیست.»
آدیگا از بزرگترین نویسندگان هندی و برنده جایزه بوکر، با نخستین رمانش «ببر سفید» به شهرت رسید. فقر و اختلاف طبقاتی و تبعیض دغدغههای همیشگی اوست. «ببر سفید» نیز به نزاع میان فقیر و غنی، و شهر و روستا در هندوستان معاصر میپرداخت. کتاب تازه او «روز گزینش» درباره پدری است که آیندهای درخشان برای پسرانش در ورزش کریکتِ هند متصور است.
علت تنفر آدیگاه از کریکت را بهتر است از زبان خودش بشنویم: «پول هنگفتی در کریکتِ هندی موجود است. در گذشتههای دور وقتی کریکت در انگلستان آغاز شد، به نوعی واکنشی بود در برابر سرمایهداری صنعتی آن زمان. اما از دو دهه پیش اوضاع در هند تغییر کرد و حالا کریکت نوکِ سرنیزه سرمایهداری نوین هند به شمار میرود. به این معنا که از کریکت استفاده میشود تا همه چیز را به مردم بفروشند، از تلفن همراه گرفته تا مواد مصرفی مثل شامپو و صابون.»
نویسنده 44 ساله هندی از شرطبندی در این ورزش نیز انتقاد کرده است و گفته است که به دیگر رشتههای ورزشی نیز سرایت کرده است و مردم درباره هر ورزشی قمار میکنند، چه هند در آن مسابقات ورزشی باشد، چه نباشد.
4هفتۀ گذشته خبری تکاندهنده شنیدیم: درگذشت ابوالفضل زرویی نصرآباد، طنزپرداز برجسته و بلکه برجستهترین طنزپرداز سالهای اخیر که او را با نام «ملانصرالدین» در مجلۀ «گلآقا» به یاد میآوریم. در این هفته همه از زرویی تمجید کردند و حتماً شما هم شنیدهاید.
به گفتۀ خودش، در سالهای اخیر از شدت فقر تهران را ترک کرده بود و به خانه پدریاش در احمدآباد مستوفی رفته بود. خسته و مأیوس بود و بیماری جانش را میفرسود و بر یأسش میافزود. باید از سیدمهدی شجاعی یاد کنیم که در سالهای اخیر تا حدی که از دستش برمیآمد به داد زرویی رسید.
ملانصرالدین گلآقا در 49 سالگی درگذشت، سنی که کمابیش دوران پختگی اهل ادبیات است. کمتر از سیسال نوشت، بااینهمه ردپای او در تاریخ طنز فارسی جاودانه خواهد ماند. برای شادی روحش فاتحهای بفرستیم و یادی کنیم از «تذکرهالمقامات»ش که کلاس درسی برای طنزپردازان جوان است و آثار پژوهشی او که به کار اهل تحقیق خواهد آمد. زرویی نور چشم کیومرث صابری فومنی («گلآقای ملت ایران») بود، اما ببینید چگونه با استاد خود شوخی کرده است:
«نقل است که گفت: "مرد آن است که چون جریده نویسد، چنان نویسد که چپ را خوش آید و راست را، موافق را خوش آید و مخالف را، دوست را خوش آید و دشمن را، ظالم را خوش آید و مظلوم را، حاکم را خوش آید و..." و با این همه، گفتی که: "ما «سوفاف!» نباشیم و این کنیت بر ما بستهاند!" والله اعلم.»
5حالا که حرف از زرویی شد، خوب است به یکی از بزرگان پیشین ادبیات کشورمان هم اشارهای کنیم که هفته گذشته، آیین بزرگداشت او برگزار شد: منظورمان علیاکبر فیاض، استاد برجسته ادبیات و کسی است که «تاریخ بیهقی»، شاهکار ادبیات کلاسیک فارسی، را هم به ما معرفی کرد و هم 25 سال بر سر تصحیح آن وقت گذاشت. بنیانگذاری دانشکده ادبیات دانشگاه فردوسی مشهد دیگر مردهریگ فیاض است. و برجستهترین شاگرد استاد فیاض کسی نیست جز محمدرضا شفیعی کدکنی.
اما چه کسی بهتر از محمدجعفر یاحقی برای گفتن از فیاض: «نام دکتر فیاض بیتردید با تاریخ بیهقی گره خورده است و بدون شک فیاض است که تاریخ بیهقی را به جامعه ادبی ما شناساند و هنوز هم راه او در فضای ادبیات ایران به اعتبار تاریخ بیهقی نامبردار و زنده است. دکتر فیاض با همین اندکی که کار کرد، نام خودش را جاودانه کرد، چنانکه بیهقی را جاودانه کرد. روز و هفته و ماهی نیست که درباره تاریخ بیهقی مقاله و کتابی منتشر نشود و این از برکت اقدام دکتر علیاکبر فیاض است که این کتاب را به جریان انداخت.»
یاحقی خود نیز از کار فیاض در تصحیح تاریخ بیهقی بهره گرفته است و این اثر سترگ را با ملحقاتی دوباره منتشر کرده است: «چاپ دکتر فیاض از تاریخ بیهقی مبنای همه مطالعات است. بدون تردید ما مدیون دکتر فیاض هستیم و تمام یاداشتها و تعلیقات ایشان را در تعلیقات خودمان به کار بردیم. اهتمام دکتر فیاض در احیای تاریخ بیهقی و به دست دادن یک نمونه والا برای تصحیح متن و متنشناسی در اصل کار است.»
علیاکبر فیاض که بیگمان ادبیات خطه خراسان وامدار اوست، چهارم شهریور ۱۳۵۰ در 73 سالگی دار فانی را وداع گفت و پیکرش در آستان قدس رضوی به خاک سپرده شد.
مطالب این هفته، از نوشتههای هفته گذشته خبرگزاریهای ایسنا، فارس، ایرنا، گاردین و با همکاری گروه ترجمه شهرستان ادب گردآوری شده است.